خبر و دیدگاه

تبصره روی ایجاد “حرکت ملی صلح و عدالت”

عجبا !
امروز شورای صلح تازه ای زیر نام “حرکت ملی صلح و عدالت” عرض اندام نمود. “حرکت ملی صلح و عدالت ” فقط فاز یا مرحله دیگری از همان شورای صلح اولی است که طالبانرا همکاری نمود و راه را برای گرفتن قدرت به طالبان صاف و هموار ساخت. آن شورای صلح وظیفه خودرا موفقانه انجام داد و تا اینکه مذاکرات صلح دوحه شکل گرفت ودر پهلوی مذاکرات صلحِ دوحه، مذاکرات میان امریکا و طالبان آغاز شد. به اینطریق امریکا و گماشتکان شان در ارگ کابل زمینه انتقال قدرت به طالبانرا مساعد ساختند و بدون کوچکترین شرم افغانستان را به نیروی جهل و بر بر طالبان تسلیم دادند.
اما حالا که مردم افغانستان به مقاومت مسلحانه دست زده اند و عمل غیر انسانی طالبان مردم را به ستوه آورده ، درمانده ساخته و کارد را به استخوان مردم افغانستان رسانده است. لنگ و لاش های فراری، فقط بخاطر جلو گیری از تشدید مبارزات مسلحانه علیه طالبان و جلو گیری از راه افتادن قیام عمومی که بدون شک  مردم داغدیده افغانستان را از ظلم طالبان نجات خواهد داد و در افغانستان نظام انسانی مدرن بر بنای ایجابات عصر حاضر را ایجاد خواهند کرد، این حرکت فرمایشی جدید را ایجاد نمودند. کار این آقایون مربوط “حرکت ملی صلح و عدالت” فقط به کار آقای کرزی و غنی میماند. کرزی و غنی هرچه به طالبان عذر میکردند و لی از طرف طالب نادیده گرفته می شد. آقای کرزی حتی یک ترکاری فروش بازار کویته را که به نام صلح به افغانستان آمده بود مورد نوازش قرار داد و با تحایف زیاد رخصت نمود. ولی در اخیر معلوم شد که آن آقا یک ترکاری فروش بازار بوده و هیچ نقش موثری میان طالبان نداشتند.
حالا این شخصیت ها که این جا جمع شده اند، همه در خدمت طالب اند و شاید چند نفر گرداننده این حرکت از طرف همان کشور هائیکه طالبانرا بر سرنوشت مردم افغانستان حاکم ساختند، توظیف شده باشند تا این حرکت ارتجاعی و طالبانی را تشکیل و سازمان دهند.
روشنضمیران و آگاهان افغانستان میدانند که طالبان در افغانستان تجربه شده اند. حالا دیگر ضرورت به تجربه نو نیست. در تجربه اول حتی استاد پروفیسور ربانی رئیس جمهور افغانستان به سخنان طالبان امید بست و توسط خدا بیامرز رحمانی که در آنوقت سمت معاون صدراعظم را داشت، پول زیادی به طالبان فرستاد و همین قسم قهرمان ملی به امید صلح به میدان شهر رفت تا با طالبان مذاکره و راهی برای ختم جنگ را بیابد. ولی در اخیر احمد شاه مسعود بزرگ نتیجه گیری نمود که طالبان وسیله اند در دست بیگانگان از خود اختیار تصمیم گیری در چنین مسائل عمده را ندارند. که واقعیت های عینی بعد حقیقت نتیجه گیری این مرد بزرگ را به اثبات رساند.
ما دیدیم که طالبان حتی وقتیکه قدرت را بدست نداشتند، در مذاکره با بادار بزرگ خود در دوحه یک ملی متر عقب نرفتند و در موضع خود تا آخر محکم باقی ماندند. و حالا که قدرت دولتی را در دست دارند چطور ممکن خواهد باشد که این قدرت تسلیم شده را از دست بدهند. اما این چند نفر که در ” حرکت ملیی صلح و عدالت ” جمع شده اند چطور ممکن باشد که تا این حد بی بصیرت و کورمغز و چشم کلوخی باشند. فقط میتوان به این نتیجه رسید کردانندگان و سازمان دهندگان این حرکت اجیران بیگانه و وطنفروش اند و توانسته اند با مداری گری و لفاظی یکتعداد انسانهای خوب و ساده دل را هم در کنار خود قرار دهند.
در مورد اشخاص شامل (حرکت ملی صلح و عدالت) میتوان از سه زاویه دید:
۱- این ها که میگویند که ما راه حل را در جنگ نمی یابیم. میخواهند که به این حیله به طالبان نفس تازه بدهند و قدرت و حاکمیت طالبانرا پایدار و دائمی بسازند. با این نیرنگ قربانی های هزاران جوان نیروی مقاومت ملی را نادیده بگیرند و مقاومتگران حاضر در سنگر را به تشویش اندازند.
۲- شاید این آقایون بندگان نفس اماره باشند، و در صورت نتیجه دادن این تلاش خائنانه شان ، امید امتیازات مادی را در سر پرورده باشند.
۳- فاسدان فی الارض اند. از روی بی شرمی گپ از صلح میزنند. باز هم گپ از مذاکرات میزنند. سخنان آقای اتمر را بشنوید و عمل طا لبانر ببینید، معلوم میشود که این چهره های زباله که یکتعداد انسان ساده دل شریف راهم شاید فریب داده باشند و در این باطله دانی بنام “حرکت ملی صلح و عدالت ” جمع کرده باشند، فقط دوام همان شورای صلح و مذاکرات دوحه میباشند که نتایج آن به زنجیر کشیدن مردم افغانستان و حاکم ساختن جهل میباشد.
راه نجات افغانستان فقط در عملی ساختن مانفست نجات افغانستان میتواند باشد و بس.|
مانفیست مقاومت ملی برای نجات افغانستانَ
۱. آزادی و استقلال افغانستان: دور انداختن یوغ استعماری بیگانه از گردن مردم افغانستان و نجات افغانستان از حالت ذلت و درماندگی.
۲. نجات اسلام از وسیله قرار گرفتن در دست تروریسم جهانی و افراط‌گرائی: اسلام دین اعتدال است که می‌تواند خودرا با پیشرفتهای ساینس و تکنالوجی معاصر همگام و همنوا سازد. اعتدال، دین اسلام را چون لباس فاخرِ ابریشمینی معرفی میسازد که هر فرد میل به تن کردن آنرا پیدا خواهد نمود.
۳. تساوی حقوق زن و مرد: سهیم ساختن زنان در فعالیتهای اجتماعی و عمرانی کشور ، که زنان بتوانند دوشادوش مردان سهم شایسته خودرا در عمران و آبادی کشور شان انجام دهند.
۴. تساوی حقوق اقوام ساکن افغانستان و تطبیق حقوق شهروندی: با رعایت حقوق شهروندی هر فرد باشنده این کشور، افغانستان را وطن و تکیه گاه خود یافته و با دل و جان در شگوفائی و آبادی ان خواهد کوشید.
۵. تشکیل دولت مردم سالار: تشکیل دولت قانونی بر اساس انتخابات آزاد و دموکراتیکِ زنان و مردان افغانستا ن ، در روشنائی دست آوردهای علوم سیاسی و اجتماعی عصر حاضر.
۶. ارجگذاری به تمام میثاقهای بین‌المللی: سعی در تطبیق تمام میثاقهای جهانی و بالخصوص اعلامیه جهانی حقوق بشر این معتبر ترین سند نوشته شده جهانی.
۷. در عرصه سیاست خارجی: برقرار نمودن مناسبات نیک با تمام کشور های جهان بر اساس احترام و منافع متقابل.
۸. تشکیل احزاب سیاسی به منظور تشکیل پارلمان حزبی: مکلف ساختن دولت در امر کمک به تشکیل احزاب سیاسی و مکلف ساختن احزاب سیاسی در آگاهی دهی و بیدار سازی شهروندان.
۹. بهره‌مند ساختن جوانان (دختران و پسران) افغانستان از تعلیم و تربیه معاصر: جوانان افغانستان باید در روشنائی ساینس و تکنالوجی معاصر آموزش ببینند و با این آموزش سهم مفید و ارزنده خودرا در پیشرفت و ترقی افغانستان به انجام رسانند. جوانان ما باید اندیشیدن را یاد بگیرند و فکر کنند که علت این عقبماندگی و بیچارگی افغانستان چه میباشد؟ و چگونه میتوان افغانستان را از بیچارگی به سوی شگوفائی رهنمون شد.؟
مانیفست بالا در صورتی میدان عملی شدن خواهد یافت که طالبان از اقتدار دولتی رانده شوند. و این هم واضح و مسلم است که با موجو دیت سلطه طالبان افغانستان یک قدم بسوی ترقی و شگوفائی پیش نخواهد رفت و سیه روزی و بدبختی مردم افغانستان مستدام وافزایش خواهد یافت.
در این شرایط دشوار تاریخی صرف دو راه در پیش روی مردم افغانستان قرار میگیرد، البته طالبان به راه سومی که عبارت از گفتگو و مذاکره و جور آمد و مصالحه باشد، بیگانه اند. تجربه نشان داد که مصالحه و جور آمد در قاموس طالبان یا وجود ندارد ویا از طرف باداران شان برای شان اجازه داده نمیشود که دیگران و دیگر اندیشان را بپذیرند و مصالحه نمایند.
این دو راه کدام ها اند؟
الف – راه اول کمک همه جانبه به مقاومتگران است. چه خوب است که گروه‌های مقاومت به ترتیب در سراسر افغانستان ایجاد و فعال می‌گردد. زیر نام مقاومت و آزادی افغانستان در هرجا هر گروهی که ایجاد می‌شود، قابل تقدیر و حمایه می‌باشد. بخاطر اینکه مقاومتگران آگاهانه و داوطالبنه حاضر شده‌اند تا جان عزیز خود را فدای استقلال و عزت افغانستان و خوشبختی مردم سازند. مقاومتگران همانطور که آگاهانه برای آزاد ساختن افغانستان و شگوفائی افغانستان به جانبازی و فداکاری حاضر شده‌اند، درایت آنرا دارند که آگاهانه و صادقانه متحد و یکپارچه شوند و دولت آزاد و مستقل افغانستان را تشکیل و رهبری نمایند.
ب – راه دوم همانا بسیج و سازماندهی قیام عمومی می‌باشد. قیام عمومی زود ثمربوده و نتیجه قاطع و مثبت به ارمغان خواهد داشت. اما سازماندهی و مدیریت آن ایجاب وحدت، درایت و دقت واحتیاط زیاد را مینماید. بدون شک، مبرهن است که زیر اداره طالبان مردم افغانستان به مرگ تدریجی مواجه اند. حتی مردم افغانستان اگر با ظلم و جهل طالبی سازش هم نمایند بازهم مرگ تدریجی بنوعی از انواع به سراغ شصت فیصد شان خواهد آمد. اما اگر دست به قیام و نابودی طالبان بزنند با تلفات کمتر از پنج فیصد کشور و مردم خودرا نجات خواهند داد.
‘وطن اسیر شد، ای هموطن زجا بر خیز
مکن درنگ خدا را، برهنه پا بر خیز’
“حق‌شناس”
به پیش به سوی تطبیق مانیفست مقاومت ملی برای نجات افغانستان.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا