خبر و دیدگاه

اسلام سیاسی

۳ ‌- «اسلام سیاسی» بزرگ‌ترین مانع در مسیر رشد و بالندگی جریان «روشنفکری دینی» در جهان اسلام می باشد.
۱- آغاز روشنفکری دینی
جریان «روشنفکری دینی» در واقع از روزی شروع شد، که امام ابوحنیفه، خرد و «رأی» را در اجتهاد و فتوا سهم ارزشمند داد، بر محتوا بیش از ظاهر دقت نمود و با فتوای نماز به مردم سمرقند؛ نقش مهم زبان را در نهادینه نمودن فرهنگ و دین دریافت.
۲- عصر شگوفایی روشنگری و روشنفکری دینی در خراسان و ایرانشهر فرهنگی
جریان «روشنفکری دینی» با ظهور امثال ابن سینا، ابوریحان بیرونی، ابونصر عراق، حکیم عمر خیام و ابوالقاسم فردوسی در عصر سامانیان و متصل آن غزنویان؛ به قیام و قوام رسید و در واقع بستر و صراط فرهنمدی را هموار نمود.
جریان عرفان خراسانی/ اسلامی، ابعاد معنوی و اخلاقی دین را فربه ساخت و در تحکیم جریان «روشنفکری دینی» گام بنیادین و ارزشمند برداشت.
عارف بزرگ جهان اسلام، محی الدین ابن عربی با نقد تعبیر خواب حضرت ابراهیم و نه تأویل توسط آن حضرت؛ در واقع جزمیت و دگم اندیشی مقدس تاریخی را درهم شکست و تفسیر بکر از قرآن پی افکند.
خداوندگار بلخ حضرت مولانا، در واقع مکتب مستقل فکری خود را بر مثلث: عشق، انسانیت و معنویت تأسیس نمود و بر سقف روشنفکری دینی؛ سپهر بلندی از اخلاق، حکمت و معنویت برافراشت.
عصر درخشان تیموریان هرات، با ظهور شخصیت های منحصر به فردی همچون: امیر علی شیر نوایی، مولانا عبدالرحمن جامی ، گوهرشادبیگم در واقع اوج شکوه مکتب فرزانگی خراسان بزرگ بود.
۳- آغاز دوران فترت
جریان روشن فکری در فلات ایران فرهنگی و خراسان بزرگ می رفت که دریچه‌ی عظیم بر روی حقیقت بگشاید و صراط روشن بر مدینه فاضله هموار سازد؛ که متأسفانه امپراطوری صفویه همه چیز را بهم ریخت.
امپراطوری صفویه دیواری بلندی در میان فلات ایران برساخت و برافراشت و دوران فترت علم و عرفان و روشنفکری دینی شروع شد.
جنگ های مذهبی بساط علم و دانش را برچیدند و انرژی و ظرفیت را در تقابل تعصب و تحجر مذهبی برباد و هدر دادند.
۴- جریان روشنفکری دینی مدرن و بزرگترین رقباء یا دشمنان آن
در حقیقت جریان روشنفکری مدرن را، عمدتاً ما مدیون اندیشمندان جهان عرب و به ویژه کشور متمدن مصر هستیم.
با توجه به عصر مدرنیته و تقابل آن با سنت از یکطرف و ظهور اسلام سیاسی با هدف تأسیس حکومت اسلامی و ارابه‌ی تعریف ائدیوژیک از اسلام؛ جریان روشنفکری دینی با درک مشکل اسلام با مدرنیته و جریان‌های علم ستیز و دگم اندیش، کمر همت ببست تا جهان اسلام را از سقوط در منجلاب افراطیت، تحجر، تعصب، دگم اندیشی و ظاهر گرایی محض نجات بدهد، اما متأسفانه در نبرد با دشمنانش هنوز نتوانسته است نقش خود را به صورت قدرتمند و تعیین کننده ایفا نماید.
۵- سه مانع عمده در مسیر راه روشنفکری دینی قرار دارد:
الف
طبقه‌ی ملایان و آخوند ها که در کسوت دکانداران دینی سوار بر هیولای خرافات، شمشیر بدست با چماق تکفیر، خرد و شعور مردم را به بازی گرفته اند.
ملایان از هر نوع رنسانس وبازنگری در تفسیر قرآن، جامعه شناسی قرآن، متن شناسی قرآن، بازنگری و غربال انبوه حدیث، خردگرایی و اندیشه ورزی شدیداً مخالف اند، زیرا دکان جعل و تزویر و تکفیرشان برای همیش بسته خواهد شد.
ب
جریان اسلام سیاسی، که روشنفکران دینی را بزرگ ترین مانع و رقیب در مسیر اهداف سیاسی و ائدیولوژیک خود می دانند.
مشکل اساسی در این است که اسلام سیاسی از مردم به عنوان سپاه و از اسلام به عنوان ابزار در جهت کسب قدرت و رسیدن به حکومت استفاده می برد؛ لهذا نیازمند شعار های عامیانه و پوپولیستی و تحریک افکار عمومی علیه یک دشمن فرضی می باشد.
این دشمن فرضی بر محور تئوری توطیه استوار است و تمام بدبختی های جهان اسلام را به ریسمان یهود و نصاری می بندد، اگر آش عمه اش شور شد یا پای خر کدخدای دهکده اش در گل نشست؛ از نظر او مقصر اصلی یهود و نصاراست.
ج
برخی از کشور های غربی که پیوند بین سنت و مدرنیته و بازگشت جهان اسلام را به تمدن، خردمداری و علم گرایی، به نفع سیاست های راهبردی و استعماری مدرن خود نمی دانند.
سازمان های استخبارات غربی که عملاً جریان های افراطی اسلام سیاسی را میدان می دهند و غیر مستقیم حمایت می نمایند؛ اما سیاست تجرید روشنفکران دینی را همواره در کارنامه‌ی خود دارند.
۶- تقیه و شگرد اسلام سیاسی علیه روشنفکری دینی
جریان « اسلام سیاسی» از جریان «روشنفکری دینی» همواره سؤ استفاده ابزاری نموده است و با توجه به اولویت های اجتماعی؛ خود را در عبا و قبا روشنفکری دینی جا زده است.
مثلاً در شرایط فعلی که حاکمان مستبد اسلام سیاسی در کابل و تهران حاکم هستند، روشنفکر نما های آماتور اسلام سیاسی، با حجاب روشنفکری دینی به میدان می آیند تا مردم را فریب بدهند و ماهیت اصلی خود را پنهان می نمایند؛ زیرا به درستی می دانند که منهج فکری و مکتب فکری آنها با حاکمان تهران و کابل مخرج مشترک دارد.
۷- بنیانگذار تقیه در اسلام سیاسی
هرچند سید جمال الدین در یک بزکشی سیاسی و معنی دار، بین حواریون اسلام سیاسی و روشنفکری دینی در کشمکش تاریخی قرار دارد، اما حقیقت این است که سید جمال الدین، با تمام پژوهش ها و تحقیقات؛ همچنان چهرهٔ مشکوک و غیر شفاف می باشد.
از محل تولد تا مذهب فقهی، داستان سیادت، مکتب کلامی و تفکر سیاسی او همه در هاله پی از ابهام و تردید قرار دارد.
اگر جانب احتیاط را رعایت کنیم می توانیم بگوییم: که سید جمال الدین یک عنصر تمام عیار اسلام سیاسی می باشد با رگه های از روشنفکری دینی؛ اما تعلق کامل به هیچ یک از جریان‌های دوگانه ندارد.
۸- روشنفکران دینی چه می خواهند؟
روشنفکری دینی معتقد است که حدیث، تاریخ اسلام، فقه و شریعت باید مورد بازنگری دقیق قرار بگیرد و با توجه به اولویت های زمان ما و جهان اسلام؛ تفسیر و تعبیر گردد.
قرآن را باید با توجه به تجربه نبوی، محدودیت های زبان عربی، اولویت های اجتماعی زمان پیامبر اسلام و ضرورت های فرهنگی و و سیاسی سرزمین حجاز در کانتکست زمان و مکان؛ تفسیر، تأویل و تعبیر و تفسیر نمود.
روشنفکر دینی: برای تفسیر جدید از متن دین، آشتی بین سنت و مدرنیته، تجدید نظر محتوایی بر حدیث، بازنگری در فقه و شریعت و جدایی نهاد دین از نهاد حکومت« سیکولاریزم سیاسی» کمر همت بربسته است.
برجسته ترین روشنفکران دینی در عصر جدید، عبارت اند از مولانا ندوی، علامه اقبال، نصر حامد ابوزید، محمدارگون، فضل الرحمن ملک، عبدالکریم سروش، محمد حنفی، محمد شحرور و …می باشند.
فرق بارز روشنفکر دینی، تفسیر جدید از متن دین، دقت در حدیث و فقه و شریعت و جدایی نهاد دین از نهاد حکومت« سیکولاریزم سیاسی» می باشد.
ادامه دارد
یادداشت
برای تجدید حضور ذهن می توانید به کامنت های یک و دو در باره «اسلام و سیاست» و «اسلام سیاسی» مراجعه بفرمایید.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا