خبر و دیدگاه

اختطاف یا توطیه

عبدالروف کودک ترکمن نزدیک به دوسال نزد اختطافگران باقی ماند واخیراً به آغوش خانواده اش برگشتانده شد؛ اما همه به یاد داریم ودارند که با اختطاف عبدالروف در پیشروی دروازۀ ولایت بلخ خیمه تحصن اقوام برادر ازبیک وترکمن برپاشد واین تحصن تا تسلیمدهی قدرت به طالبان مدت دوسال کماکان پابرجا بود. این درحالی بود که مساله اختطاف، روزانه در تمام شهرهای کشور اتفاق می افتاد وبه یک امر معمول حکومتداری غنی تبدیل شده بود. حتی در شهر کابل زیر زنخ غنی به ده ها قضیۀ آدمربایی صورت میگرفت.
دلیل اصلی تحصن دوساله در بلخ، تفاهم مشترک بین تیم غنی ومارشال دوستم بود، تا ادارۀ ولایت بلخ را از تاجیکان بگیرند وجمعیت اسلامی را از آخرین پایگاهش در بلخ به زیر بکشند. اقای فرهاد عظیمی یگانه والی تاجیک تبار در تمام ولایات شمال و از چهره های آموزشدیده بلخ باید جایش را به افراد مارشال دوستم وغنی تخلیه میکرد. برپایی خیمه تحصن برادران ازبیک وترکمن در اصل برای فتح بلخ! برپاشده بود. این در حالی بود که ده ها فرمانده، شخصیتهای اجتماعی وسیاسی ترکمن در زمان اقتدار مارشال به فرمان اوکشته شدند.
در توطیه اختطاف عبدالروف، اختر محمد ابراهیمی( اختر لوچک) از ناقلین دربلخ و یار گرمابه وگلستان خلیل زاد واشرف غنی، نظام الدین قیصاری مهرۀ دوجانبه غنی ودوستم ومخدوم عالم مسئول ازبیک تبار طالبان در شمال به گونۀ مشترک دست داشتند. نظام الدین قیصاری در یک زد وبند از زندان آزاد شد؛ اما به جای رفتن به قیصار وفاریاب زادگاهش برای مقابله با طالبان به همکار طالبان چهره بدل کرد. او در بلخ جابجا،مسلح وبه زودی صاحب آرگاه وبارگاه نظامی شد. برپایی خیمه تحصن را به نماینده گی از مارشال او سازمانداد. خانواده کودک اختطاف شده بارها به غنی عاملان اصلی اختطاف را نشاندادند؛ اما با همان عر عره وچیغهای همیشه گی مواجه شدند.
وقتی طالبان در شمال مسلط شدند واز تبانی دوستم، اشرف غنی و مسئولان ازبیک تبار شان بی اطلاع بودند، مخدوم عالم رباینده اصلی کودک را گرفتار وبه کابل فرستادند. اما مخدوم عالم با هزاران جنایت وآدم ربایی در نتیجۀ وساطت ترکیه،آی.اس.آی. مرشدان استخباراتی دیرینه طالبان آزاد ودوباره به شمال فرستاده شد.
چرا در رهایی مخدوم عالم دستهای مختلف بهم گره خورد؟ واقعیت این است که طالبان در اکثر اُستانهای شمال زیر فشار نظامی جبهه مقاومت وسایر تشکیلات سیاسی ـ نظامی قرار گرفته اند و برای نجات از این مخمسۀ نظامی مانند گذشته به ایتلافها واتحاد ها در برابر یک جامعه نیاز دارند. در واقع این اتحاد ها در راستای همان شورای هماهنگی، ایتلاف با طالبان در دور اول، اتحاد با کرزی وغنی در انتخاباتهای گذشته، در برابر یک جامعه وجبهه مقاومت در شمال صورت گرفته است. همین اکنون مسئولان تمام ادارات ملکی ونظامی بلخ یک قومی است واما آب از آب تکان نمیخورد.
تسلیمی عبدالروف هم همزمان شد، با به نمایش گذاشتن پیکر خونین یکی از رزمندگان مقاومت ملی در چهار راه مزارشریف که بر خلاف تمام شئونات اسلامی وانسانی صورت گرفته است. سلام حنفی با تسلیم دادن کودکی که اختطاف کرده بود، در واقع برای اعلام جبهه در بلخ ظاهر شد. «خودکوزه، خود گل کوزه وخود کوزه گر».

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا