خبر و دیدگاه

شناسایی رسمی طالبان، زانوزدن در برابر تروریزم _ بخش پنجم

مردم در زیر شکنجه ای روحی، روانی وفزیکی طالبان، روزگار سختی را پشت سر میگذارند؛ با گرسنگی، خطر کشته شدن وسرکوب دایمی مواجه اند. کشور ومردمی که از سوی شبکه های تروریستی داخلی وبیرونی به گروگان گرفته شده ومورد تجاوز پاکستان قرار گرفته اند، به عنوان عضوی از جامعه بشری محتاج حمایت سیاسی، بشری ومالی برای زنده ماندن استند و از مجامع بین المللی میخواهند آنهارا در این روزهای ماتم ملی تنها نگذارند.
انتظار فعالان مدنی وسیاسی افغانستانی ازمجامع بین المللی وبه وِیژه اتحادیه اروپا این است تا به رفتار دوگانه وتابعیت از سیاستهای امریکا وکشور های حامی تروریزم مانند: عربستان سعودی، قطر، پاکستان ودیگران در برابر طالبان پایان بدهند. در افغانستان مرگ انسانیت رقم خورده است و توقع این است تا اروپا با تمدن مدرن وفرهنگ بالای سیاسی از آوردن هیچگونه فشار سیاسی، اقتصادی وتحریمهای جهانی بالای تروریستان طالب مضایقه نکند. « تعامل با طالبان» وفرستادن کمک مالی ومواد اولیه طرف ضروت مردم از طریق امارت تروریستی طالبان به معنی تحکیم سلطه سیاسی و ترویستی آنها بر مردم است. سکوت مجامع بین المللی در برابر جنایات تکاندهنده ای طالبان به معنی جهانی سازی وگسترده شدن تروریزم در تراز جهانی است.
برای نجات مردم از گرسنگی وجلوگیری از فاجعه بشری در کشور ما، انتظار برده می شود، تمام مؤسسات کمک کننده راساً به خود مردم کمک کنند ونه از طریق بانکها وارگانهای امارت ضد بشری طالبان. شواهد انکار ناپذیری وجود دارد که کمک های چین، ایران، روسیه، قطر، پاکستان، ترکیه، عربستان سعودی، ترکمنستان، جاپان و سایر دولتهایی که از طریق طالبان توزیع شده است، مردم نیازمند در آن سهمی نداشتند وهمه را طالبان خود غارت کردند و حتی در چنداُستان طالبان به جز به حامیان قومی شان به سایر مردم نیازمند وآواره یک نان خشک هم توزیع نکردند. در چنین وضیعتی، سست کردن تحریمها بر طالبان، آزاد کردن دارایی های افغانستان، چراغ سبز نشاندادن شورای امنیت ملل متحد ورشوه دهی به طالبان به معنی به رسمیت شناختن یک شبکه ای تروریستی در سطح جهانی است.
اتحادیه اروپا آنطوریکه خودشرط وشروط برای همکاری گذاسته است، توقع برده می شود، روابط خودرا با طالبان با در نظرداشت رعایت آزادی، حقوق بشری، به رسمیت شناختن حقوق زنان، ایجاد حاکمیت سیاسی با قاعده ای وسیع اجتماعی وکثرتگرایی سیاسی از جانب آنان، برقرار کند؛ نه وسوسه امریکا، عربستان، شیخ نشین های خلیج فارس، مساله نفت ورقابت در میان دولتها. تحریم سیاسی، اقتصادی ومالی بر طالبان از طریق شورای امنیت، میتواند بر کاهش خشونت اجتماعی، کم کردن تبعیض سیستماتیک ورفتار وکردار غیر انسانی طالبان تاثیر وارد کند.
انتظار از اتحادیه اروپا به عنوان مشعل دار آزادی، حقوق بشر ودموکراسی این است، به رنج ودرد مردم گرسنه وگروگان گرفته شده از سوی طالبان توجه جدی کند و تعزیرات جدی را بالای دولتهای حامی تروریزم مانند: پاکستان، قطر، عربستان سعودی، ترکیه و مراجعی که در افغانستان به تروریستان کمک می کنند، وضع کند. اتحادیه اروپا میتواند فشار وارد کند تا راهکار هایی در ملل متحد به تصویب برسد، که دولتواره هایی مانند طالبان نتوانند به سرکوبهای دینی، قومی، جنسیتی و مخالفان سیاسی بپردازند.
وارد کردن فشار از سوی اتحادیه اروپا تا سطح تحریم بالای کشورهای حامی تروریزم ودر گام نخست بر پاکستان، قطر وعربستان سعودی میتواند طالبان را به تمکین در برابر درخواست های بین المللی وادار کند.
برقراری هرنوع روابط چی به صورت رسمی و چی زیر نام «تعامل با طالبان» ودادن کمک مالی، تخنیکی، اقتصادی وسرمایه گذاری از طریق امارت طالبان به معنی حمایت از تروریزم است. طالبان صاف وساده یک جریان تروریستی ضد بشری اند که با تمام ارزشهای انسانی و اروپایی دشمن اند. اکثریت وزیران ومسئولان طالبان از جمله ای تروریستان معروف اند که در صدر جدول گروه هایی تروریستی قرار دارند. طالبان بزرگترین جنایتکاران جنگی، ناقضان حقوق بشر اند که با نسل کشی، سرکوب آزادیهای فردی واجتماعی، به اسارت کشیدن وزندانی کردن زنها درچها دیواری خانه وپیشبرد تبعیض سخت وسفت قومی وقبیله یی، علیه غیر پشتونها شهره ای جهان اند. طالبان چی فرقی با داعش، القاعده، احرار شام وعراق، النصره وسایر گروه های تروریستی دارند؟ نه تنها اینکه فرقی با هم ندارند، بلکه در بسیاری موارد بد تر از آنها استند.
نیروهای ملی، سیکولار، دموکرات، نوگرا وتحول طلب خواهان حمایت سیاسی واخلاقی اتحادیه اروپا اند، تا آنها بتوانند در برابر گروه های تروریستی بایستند. در این همه نشرات ورسانه های اروپایی کمترین توجه به بازتاب جنایات سازمانیافته وتکان دهنده از سوی طالبان میشود. مساله یک زندانی سیاسی در ایران هفته ها وماه ها نشخوار میگردد، در حالیکه ترور صدها ها انسان، محاکم صحرایی، تیرباران بدون محکمه، حمله شبانه بر جان فعالان مدنی، زنان، کارمندان رژیم سابق و به ویژه سرکوب به دلایل قومی، کوچ اجباری از سوی طالبان در رسانه های اروپایی باز تاب داده نمی شود ویا چنان از کنارش می گذرند، که آب از آب تکان نخورده باشد.
مردم در بند وزنجیر ما انتظار دارند تا اتحادیه اروپا تبلیغات منظم وسازمانیافته را علیه گروه های تروریستی من جمله طالبان از طریق رسانه های جمعی به پیش ببرد. برای مبارزه فکری وفرهنگی علیه گروه های تروریستی بر خاسته از اسلام سیاسی وسلفی، مطبوعات ورسانه های تصویری وصوتی دست به کار شوند، اسلام شناسان، مورخان وسیاست مداران با تولید فراورده های فکری علیه تروریزم بسیج شوند، ضد تبلیغ و تبلیغات منسجم علیه این گروه ها به پیش برده شود.
با برگشت طالبان به عنوان حاکمیت سیاسی، آموزش وپرورش تنها وظیفه اش تولید گروه های تبهکار وتروریست و ترویج خشونت وتعصب دینی ومذهبی است. با همین نصاب تدریسی آموزش وپرورش، قرار است سکتور معارف زیر حمایت موسسات ملل متحد ودولتهای اروپایی قرار گیرد. این یعنی مغز شویی وتغذیه فکری وبستر ساختن فرهنگی برای گروه های تروریستی. تا زمانیکه طالبان به آموزش وپروش بدون تعصب و کنار گذاشتن خشونت دینی و پایان دادن به دشمنی با علوم انسانی، فلسفه و سیکولار ساختن آموزش تن ندهند، توقع این است که نباید طالبان در سکتور آموزش وپرورش مساعدت دریافت کنند. انتظار از اتحادیه اروپا آن است، تنها زمانی به آموزش وپرورش کمک کند که فضای فرهنگی در مسیر باز شدن وهمکاری با ادیان، فرهنگها ودانش انسانی قرار گیرد.
پایان

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا