خبر و دیدگاه

حکمتیار، ابزار ارتش پاکستان در افغانستان/ بخش دوم

گلبدین یکی از عوامل مهم نفوذی استخبارات پاکستان در کشور است. او در حالی که اکت وادای شریعت پناهی و اسلام سچه محمدی را یدک میکشد؛ اما همه میدانیم ومیدانند که گلبدین هنوز در لجن قبیله گرایی و دوران جاهلیت گرفتار است و همه را به دلایل قبیله ای میخواهد از سر راهش بردارد و به گفته ای خودش بار ها با همان هایی اتحاد بسته است که دشمن اسلام می پنداشت. گلبدین نتنها در سیاست، بلکه در اعتقاد وتفکر، دلبسته ای گرایشهای فاشیستی است و دخالت مردم در سیاست را نه بر اساس رای شهروندان، بلکه بر اساس قوم برگزیده برای حکومت کردن میداند. گلبدین که گاهی نه سیاست شرقی ونه غربی را به تقلید طوطی وار از خمینی زمزمه میکرد، اما دیدیم ودیدند که همین حکمتیار رابطه تنگاتنگی با سی .آی.ای. داشت و نزدیک به هفتاد درصد کمکهای سیا را به میانجیگری آی.اس.آی. دریافت می کرد ویار گرم آبه وپس خانۀ سی.آی.آی. بود. با وجود پیوستن اتحاد شوروی مرحوم به تاریخ، هنوز گلبدین از این سخاوت امریکا برخوردار است و سالانه صد ها میلیون افغانی را به پاس آن همه یاریها و هم اغوشی ها از امریکا در کابل باج بروت می گیرد.
او پس از ایجاد حکومت مجاهدین در کابل که نتوانسته بود بر اساس سپارش ارتش پاکستان قدرت را به گونه انحصاری و یکه تاز تصرف کند، به بهانه وجود کمونیستها وملیشه ها در کابل، پایتخت را ویران کرد؛ هفتاد هزار از شهروندان مظلوم کابل را کشتار کرد و میلیونهای دیگر را از خانه وکاشانه شان آواره ساخت و کابل را به شهر ارواح بدل کرد؛ اما هنوز خونها نه خشکیده بود، که چهره وقبله بدل کرد و با همان ها شورای هماهنگی ساخت وبار دیگر به ویرانی و کشتار مردم کابل مصروف شد. بارها حکومت مجاهدین را با راکت بست و باز نخست وزیرش شد. طالبان را پروژه مشترک امریکا، انگلیس، پاکستان وعربستان ومزدور بیگانه خواند؛ اما بار ها برای برقراری قدرت قبیله یی با آنها صدای اتحاد در برابر دشمنان اجتماعی خود بلند کرد و اکنون به دستور آی.اس.آی. به وکیل مدافع جنایت پیشه گانی از قماش خودش تبدیل شده است. این در حالی است که چندی قبل ملا هیبت الله، گلبدین را شخص منافق، دروغگو و چهرۀ فاسد اخلاقی خوانده بود، که راست میگفت.
گلبدین حکمتیار بار ها به عنوان حنجره جنرال حمید گل رئیس آی.اس.آی. وقت، صدای کنفدریشن با پاکستان را بلند کرد و هردو آرزوی پاکستان بزرگ را در سر پرورانیدند. حمید گل وگلبدین میخواستند سرحدات بین دوکشور برداشته شود و پاکستان به منابع معدنی واز جمله یورانیم افغانستان برای پیشبرد برنامه هسته ای اش دسترسی آزاد داشته باشد. جنرال حمید گل در یک مصاحبه با تلویزون جیو پاکستان گفت: حکمتیار و جلال الدین حقانی از هر پاکستانی، پاکستانی تر اند. وقتی حکمتیار شانسی در کنفرانس امریکایی در بن، برای قدرت وحاتم بخشی امریکایی دریافت نکرد، سوگند خورد که مسلمان نباشد که در زیر سلطه امریکایی ها پایش را به کابل گذارد، اما همه با ناباوری دیدند ودیدیم که گلبدین زیر سلطه ای امریکایی به کابل تشریف آورد، از خان تنعم آنها ها مواجب دریافت کرد، کاندید ریاست جمهوری شد، مارش و مظاهره برگزار کرد و اما مسلمان هم باقی ماند! و حال با صدای پای طالبان به تقلا افتاده است که با طلبان اتحاد کند و از تقسیم میراث قومی کنار نماند! چرا؟ چون گلبدین مامور آی.اس.آی است و هر طور که آمر بخواهد، به همان ساز میرقصد!
باز هم صدای ملاقاتهای پنهان و آشکار حکمتیار با سفیر پاکستان در کابل، ملاقات های مخفی وعلنی با آی .اس.ای. و باز رجوع به مرشد وپیشوایش جماعت اسلامی پاکستان در فضای پیچده سیاسی کشور طنین انداز شد. هر زمانی مساله قدرت مطرح باشد، دست گلبدین به دامن پاکستان میرسد. و اکنون ولینعت پولی ومدیر مالی اش را در ارگ تهدید میکند، که اگر ارگ را به طالبان تسلیم ندهد، به زور از ارگ اخراجش میکند. به این میگویند دیده درایی وخاک زدن به چشم مردم. وای به چنین روز گار کشور ومردمی که کسی قادر به جدا کردن دزد از کاروان نیست!
پایان

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا