خبر و دیدگاه

عیــد من

 

چه نسلهای برباد رفته ایم
دربازی سیاست و درانفجـــــــار وکرونا
پدرسوختگانی ازتبـارلاشخواران استعمار
سرنوشت مارا ازدارالسلطنۀ خونین کابل
تا آنسوی اوقیانوس ها
به تاراج برده اند .

اینک منی که عید ندارم
ای نازنین سرزمین سیه جامه گانم !
حیرانم با کدامین انگیزه و احساس
عید را به تو تبریک گویم !
عیــــدی که ازچهــــارسو
شبخون مرگ را پایانی نیست
فقروحشتناک ازیکسو
خوردن وبردن وتاراج کردن
ازسوی دیگر
قانونیست دروادی گـــــرگان
که جنگل را زیرفرمان دارد.

اما فرمانروای کل !
خونبهای بی ارزش این کتلۀ بینوا را
که برروی سنگ فرش جاده ها ریخته میشود
با کفران اندیشۀ مفلوک
به « امتحان الهی » محول میسازد .

به من عید را تهنیت نگوئید
اندیشۀ ناسورم درگیر فاجعه هائیست
که درشب های جانگــدازش
تکرارلحظه های غم انگیــز
مرا درسانحه های خود پیچیده است
تکرارخون وانفجار
تکراریک رژیم فاسد وغدار
تکراراشک وضجۀ کودکان ومادران
تا ضریح گورستانهای گمنام
وشبخــون کرونا که ناقوس مرگ را درهمه جا
به صدا درآورده است .

اینک که روح من
درزیراین مذاب سربی شب آب میشود
آخرعجب مدار، نازنین !
که من عیدی ندارم .

می ۲۰۲۰
فرانکفورت

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا