خبر و دیدگاه

نظم دجال- قسمت اول: شگفت از ذکر دجال

رسول‌الله ﷺ همیشه از مسیح‌الدجال و فتنه‌های خطرناک دجال اصحاب کرام رضی‌الله‌عنهم را هشدار می‌دادند و همواره در مورد مسیح‌الدجال برای آن‌ها یادآور می‌شدند. این امر نشان می‌دهد که مطالعۀ دجال و صحبت در مورد فتنه‌های دجال یکی از سنت‌های رسول‌الله ﷺ است که با تأسف امروز به باد فراموشی سپرده‌شده است. از پیامبر ﷺ روایت است که فرمودند: «کسی که از سنت من روی گرداند از من نیست (مسلم، ۲۰۶-۲۶۱ ه حدیث. ۱۴۰۱)». بناءً مطالعه، بحث و صحبت در مورد دجال بر علاوه‌ای اینکه یک سعی برای احیای یکی از سنت‌های تقریباً فراموش‌شده‌ای رسول مقبول ﷺ می‌باشد تا با افتخار بتوان خود را امت آن حضرت ﷺ خطاب کرد، یکی از ضروریات برای درک دنیا، یکی از مقتضیات برای نجات بشر از پنجۀ گلوگیر نظم دجال و یکی از احتیاجات برای نجات خویش و اطرافیان خویش از فتنه‌های فراگیر و در حال گسترش دجال در عصر حاضر می‌باشد.

دجال یکی از حیاتی‌ترین موضوعات برای یک مسلمان در عصر حاضر بوده و درعین‌حال یکی از مشکل‌ترین موضوعاتی است که باید برای درک آن با دقت و تحقیق روشمند در مورد نصوص مرتبط و مطالعات ژرف در مورد عصر امروز از نگاه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مورد تفحص و کنکاش قرار گیرد. علمای سلف در مورد دجال مطالعات گسترده انجام داده و از امانت رسانیدن نصوص در مورد دجال برای ما به‌خوبی پاسداری نموده‌اند، اما تفسیر موضوع دجال در عصر حاضر و تطبیق نصوص مربوط به دجال در این عصر، کار علمای سلف نبوده و علمای عصر حاضر باید در این زمینه پیش‌قدم شده و امت اسلام را از فتنه‌های در حال گسترش دجال آگاه کنند که با تأسف به‌استثناء چند عالم انگشت‌شمار، در این مورد تحقیقات روشمند و منطقی صورت نگرفته است. 

اگر آخر زمان را به حیث یک فیلم دارای داستان غیرقابل‌پیش‌بینی و بدمعاش محور در نظر بگیریم، بدون شک که دجال قهرمان این فیلم در نقش منفی بوده و در روند حرکت فیلم، هم صحنه‌ها تحت اشغال دجال می‌نماید و هم در این داستان غیرقابل‌پیش‌بینی خویشتن را به حیث قهرمان فیلم در نقش مثبت به معرفی گرفته است. این فیلم، اما، مانند فیلم‌های رایج تنها تأثیر ذهنی بالای تماشاچیان نگذاشته بلکه زندگی همه مردم به‌صورت مستقیم از روند این فیلم متأثر شده و همه‌مان در این فیلم نقش ایفا می‌کنیم. همان‌گونه که دجال نقش منفی خویش را مثبت به معرفی گرفته است، اگر متوجه نباشیم و نتوانیم حقیقت منفی تحت ظاهر مثبت این قهرمان خود خوانده را بنگریم، با پیروی از دجال و با خیال باطل اینکه نقش مثبت داریم، در خاتمه به حیث چهرۀ منفی پیامدهای ناگوار دنیوی و اخروی این نقش را خواهیم دید. بناءً مطالعۀ دجال به حیث یک موضوع حیاتی در این عصر یک امر حتمی بوده و برای نجات از حقیقت گندیده پشت ظاهر زیبای نظم دجالی لازمی است. 

فتنۀ دجال چنان خطرناک و پیچیده است که رسول‌الله ﷺ «از فتنۀ دجال به الله ﷻ پناه می‌بردند (بخاری، ۱۹۴–۲۵۶ ه حدیث. ۱۳۱۱)، «و هر وقت تذکرۀ مسیح‌الدجال در محضر صحابه رضی‌الله‌عنهم می‌شد، بر چهرۀ تمام صحابه اثر ترس نمودار می‌گشت. در صدر اسلام اهمیت خروج دجال میان مسلمانان این‌قدر زیاد بود که مادران به فرزندانشان اهمیت این مسئله را در خانه بیان می‌کردند تا ترس این فتنۀ ترسناک آخرالزمان در دل آن‌ها قرار گیرد (عمر، ۱۳۹۶ ص. ۸۷ و ۹۲)». درحالی‌که افضل انبیاء، کسی که مستقیم با منبع الهی علم وصل بودند و کسی که قرآن به قلبش نازل شده و شارع و شارح دین بودند از فتنۀ دجال پناه می‌جستند و درحالی‌که کسانی که در بهترین عصرها زندگی می‌کردند، کسانی که با سراج منیر مستقیم در تماس بودند، کسانی که الله ﷻ از آن‌ها رضایت داشتند و کسانی که با کمترین فتنه‌ها رویاروی بودند از شنیدن نام دجال و فتنه‌های وی در هراس می‌افتیدند، امروز کسانی که در اوج فتنه‌ها زندگی می‌کنند، پیوسته در معرض بمباردمان تصاویر و گفته‌های فتنه‌افزا قرار دارند و با خاموش شدن یک فتنه، فتنه‌های بزرگ‌تر دیگر آن‌ها را در میان می‌گیرد هیچ‌گونه توجه به دجال و فتنه‌های وی نداشته و بدتر از آن صحبت و مطالعۀ این موضوع را پیش‌پاافتاده و یک مسئلۀ حاشیه‌ای می‌پندارند.

هر امت، به شمول امت اسلام، در طول تاریخ خویش فتنه‌ها و خطرهای بزرگ و مشقت‌باری را تجربه کرده است که تا سرحد غیرقابل‌تحمل زیان‌بار و چالش‌زا بوده‌اند؛ یهودیان بر علاوه‌ی تعذیب‌های فرعونی، دوبار در بیت‌المقدس قتل‌عام شدند، از شهر بیرون رانده شدند و به بردگی درآمدند، مسیحیان تعذیب سرسام‌آوری را از سوی یهودیان و پس‌ازآن از سوی امپراتورهای بت‌پرست رومی تجربه کردند و مسلمانان زیر شمشیر خون‌خواران صلیبی جان‌های تسلیم‌شده به خدای خویش را باختند و هنوز این فتنه و خطر رفع نشده بود که مغول‌ها با سوختن شهرها و قتل‌عام مسلمانان، امت مرحوم را مورد شکنجه قراردادند. بااین‌وجود، این خطرها و فتنه‌های بزرگ در مقابل خطرها و فتنه‌های دجال اندک و ناچیزند؛ زیرا پیامبر ﷺ در مورد فتنه‌های دجال فرموده‌اند که «از خلقت آدم علیه‌السلام تا قیام قیامت خطر و فتنۀ بزرگ‌تر از فتنه و خطر دجال وجود ندارد (مسلم، ۲۰۶-۲۶۱ ه حدیث. ۱۸۱۴)». 

همان‌طوری که پیامبر ﷺ فرموده‌اند: «شما را در مورد وی (دجال) هشدار می‌دهم، هیچ پیامبری نیست مگر اینکه قوم خویش را در مورد وی هشدار نداده باشد (بخاری، ۱۹۴–۲۵۶ ه حدیث. ۵۵۳)»، موضوع دجال تنها در دین اسلام مطرح بحث نبوده بلکه مفهوم دجال در ادیان ابراهیمی و حتی سایر ادیانی که آسمانی بودن آن‌ها نه قابل‌تأیید است و نه قابل رد، از جایگاه اهمی برخوردار است. در دین هندو که ریشه‌های آسمانی بودن آن قابل‌بحث است، دجال به نام کالی (Kali) یاد شده که در آخر زمان (Kali Yuga) «سبب آخرین پیروزی دشمنان خدا خواهد شد (Conway, 2012 p. 240)».  یهودیان دجال را بنام آرمیلوس (Armilus) می‌شناسند که حکایت خلص وی چنین است: «مسیح پسر یوسف ظهور می‌کند، یهودیان را دوباره به فلسطین برگشتانده و معبد اورشلیم (بیت‎‌المقدس) را بازسازی می‌نماید، اما او توسط شاه ظالم بنام آرمیلوس، پسر شیطان و سنگ، به قتل رسیده و او (آرمیلوس) یهودیان را از فلسطین می‌راند. در این زمان، مسیح واقعی پسر داوود به قدرت خدا ظهور خواهد کرد، اما تکذیب خواهد شد. بعدازآن، پس از توبه بالاثر فتنه‌ها و خطرهای آن زمان، مسیح آرمیلوس را خواهد کشت، یهودیان را دوباره به فلسطین باز خواهد آورد (Greenstone;, 1906 p. 124)» و عصر طلایی یهود را قایم خواهد کرد. مفهوم دجال در مسیحیت نزدیکی زیادی با این مفهوم در اسلام دارد؛ در مسیحیت مسیح‌الدجال به اسم ضد مسیح (AntiChrist) شناخته می‌شود که توسط عیسی علیه‌السلام در برگشت دوباره‌اش از بین خواهد رفت. بر علاوه که باور به برگشت دوباره‌ای عیسی علیه‌السلام در آخر زمان میان مسیحیت و اسلام مشترک است، نظر به روایات مسیحیت بعضی خصوصیات ضد مسیح قرار ذیل‌اند: « بر سرش کلمۀ کفرآمیز نوشته است، فتنه‌اش از زمان پیدایش تا آمدنش  بزرگ‌ترین فتنه خواهد بود و در زمان وی عیسی علیه‌السلام برگشت خواهد کرد (MacGregor, 2005 pp. 17, 33, 77)».

باوجوداینکه گفته می‌شود مسیحیت دیگر آن کشش و جاذبه سابق را میان مسیحیان ازدست‌داده است، علماء مسیحی آثار زیادی در مورد دجال و عصر امروز نوشته‌اند و تحقیقات آخر زمان‌شناسی زیادی نظر به دین خویش انجام داده‌اند. یهودیان که عیسی علیه‌السلام را به حیث پیامبر الهی نمی‌پذیرند، بدین باور هستند که هنوز مسیح آن‌ها برای برپایی عصر طلایی یهود مبعوث نشده است، بناءً در مورد دجال به‌ندرت می‌نویسند. یهودیان منتظر مسیح خویش هستند و برای آماده نمودن جهان به خاطر ظهور مسیح خویش سرسختانه کوشش می‌کنند؛ در مورد اینکه مسیح که آن‌ها منتظرش هستند مسیح‌الدجال است، در فصول بعدی خواهید خواند. در میان دوایر علمی مسلمانان، اما، باکمال تأسف که بدون چند عالم انگشت‌شمار، کسی در مورد دجال و عصر حاضر، نه تحقیق می‌کند، نه می‌نویسد و نه حتی در منابر از وی و فتنه‌های وی یاد می‌کند. پیامبر ﷺ فرموده‌اند: «دجال تا زمانی خروج نمی‌کند که ذکر دجال برای مردم تعجب‌برانگیز نباشد (و مردم او را فراموش نکنند) و امام‌ها در منابر ذکر وی را ترک نکنند (الهیثمی، ۱۴۱۴ هـ ص. ۳۳۵، ج. ۷)». به همین خاطر است که سفارینی رحمه‌الله یکی از علماء تابعین گفته‌اند:«هر عالمی لازم است احادیث مربوط به دجال را بین مردان، زنان و فرزندان منتشر کند… روایت شده است یکی از علامت‌های خروج دجال فراموش‌ شدن نام او بر منابر است (الوابل، ۱۳۹۴ ص. ۲۴۲)». بااین‌وجود، امروز نام دجال برای مردم مایه‌ای تعجب است، به‌ندرت شاهد بحث امام در مورد موضوع دجال در خطبۀ روز جمعه بوده‌ایم، میان مسلمانان بحث بر مسائل اختلافی و مستحبات وضو اهمیت بیشتر نسبت به دجال دارد و بالاخره حتی بحث بالای این موضوع را مسلمانان کسر شأن می‌دانند (سنت رسول‌الله ﷺ سبب کسر شأن؛ نعوذ باالله). اصحاب کرام رضی‌الله‌عنهم باوجود داشتن تقوای بیشتر از ما، از خروج دجال می‌هراسیدند، ولی ما که در عصر فتنه‌ها زندگی می‌کنیم با ترک ذکر وی به خروج هر چه زودتر وی کمک کرده و با ترک بحث در مورد وی مسلمانان را ناآگاه نگه‌داشته و در مقابل فتنه‌های دجال آسیب‌پذیر می‌سازیم؛ آیا همین است وراثت انبیاء علیهم‌السلام؟ آیا همین است علماء اسلامی؟ آیا همین است نگه‌داری از امانت سرور ما محمد ﷺ؟

عدم صحبت علماء و مسلمانان در مورد دجال چند علت عمده دارد:

اول: دجال و لشکر دجالی، نظم کنونی جهانی را اداره می‌کنند (در این مورد بیشتر خواهید خواند) و صحبت در مورد دجال نظر به احادیث رسول‌الله ﷺ به این معنی است که فرد صحبت کننده در مقابل نظم کنونی می‌ایستد. ایستادن در مقابل نظم کنونی و نهادهای دجالی آن، چون صهیونیزم، رسانه‌ها، گروه‌های دجالی چون فریمیسن و دولت‌های اراده‌شونده توسط این نظم، خطرات فیزیکی و روانی زیادی را در پی خواهد داشت؛ خطرات روانی چون کهنه فکر، خرافاتی و ضد ترقی خطاب شدن و خطرات فیزیکی چون زندان، قتل و تبعید شدن. به قول عمران حسین «تحقیق در مورد دجال، پژوهشگر را داخل لانۀ صهیونیزم می‌کند، بناءً در وضعیت کنونی، محدود کسانی آمادۀ پذیرش خطر نوشتن و گفتن در مورد این موضوع‌اند (Hosein, 2019 p. X)».

دوم: موضوع دجال، ارتباط دادن آن با عصر حاضر و درک فتنه‌های دجال در عصر کنونی یکی از مشکل‌ترین موضوعات موردتحقیق در دین اسلام است که نه‌تنها نیازمند شجاعت است، بلکه نیازمند آگاهی و دسترسی داشتن به علوم متدواله و خصوصاً علوم چون جامعه‌شناسی، روابط بین‌المللی، اقتصاد، سیاست، تکنالوژی و غیره نیز می‌باشد. در عصر کنونی کم‌تر عالم اسلام را می‌توان یافت که هم در دین و هم در علوم متداوله دسترسی داشته باشد و بتواند موضوع دجال را موردبحث قرار دهد و اگر چند عالمی با این خصوصیات موجود باشند در میان آن‌ها کمتر کسانی را می‌توان یافت که شجاعت این را داشته باشند که با بحث و تحقیق در مورد دجال خطر فشارهای روانی و فیزیکی را متحمل شوند. 

مشکل بودن موضوع دجال سبب شده است که بعضی از علماء باوجود تواتر احادیث مربوط دجال، کاملاً ظهور و خروج دجال را رد کنند و بعضی‌ها دجال را یک شخص نه، بلکه فقط یک نماد بدانند. محمد عبده (۱۸۴۹-۱۹۰۵) «دجال را فقط نماد افسانه‌های خرافی، فریب و اعمال شرم‌آور می‌داند و محمد رشید رضا (۱۸۳۵-۱۹۳۵) کاملاً دجال را رد می‌کند و می‌گوید که معجزات بزرگی که به دجال نسبت داده شده است فقط توسط پیامبران اولوالعزم به اذن الله (ج) قابل‌اجرا است و سفر وی به سراسر جهان به‌استثناء مدینه و مکه را یکی از این معجزات می‌داند (Al-Wabil pp. 86, 91)».این بزرگواران تکنالوژی‌های را که در عصر دجال توسعه می‌یابند مشاهده نکرده بودند و بناءً تصور نمی‌کردند که سفر بالاتر از سرعت صدا، گاهی در زمین ممکن خواهد شد و با استفاده از این وسایل دجال خواهد توانست که در مدت کم به تمام زمین برود. همین‌گونه ارادۀ باران و بازداشتن باران را بعضی علماء معجزات خطاب کرده و به رد دجال پرداخته‌اند، اما تکنالوژی‌های توسعه‌یافته‌اند و درحال‌توسعه هستند که می‌شود توسط آن به ارادۀ باران‌ها پرداخت، چنانچه در گزارش سال ۱۹۵۲ انجمن کارهای آبی امریکا (American Water Works Association) می‌آید: «اراده آب‌وهوا برای هر بخش امریکا ارزشمند است، (زیرا) بعضی مناطق نیاز به آب دارد و سایر مناطق با آب فراوان مورد رحمت قرارگرفته‌اند. در سال‌های اخیر ساینس‌دانان در لابراتوارهای خویش نشان دادند که با استفاده از میتودهای خاص و در وضعیت کنترل شده، می‌توان باران رطوبت از هوا را ارده نمود (Task Group Report, 1952)». امروز تکنالوژی اراده آب‌وهوا بسیار پیشرفته‌تر بوده و کشورها امریکا را متهم به سرقت باران‌های خویش کرده‌اند.

پس می‌توان دید که بحث در مورد دجال بر علاوه‌ای اینکه نیاز به شجاعت ایمانی دارد، نیاز به علمیت وسیع در بخش‌های ساینس، اقتصاد، اجتماع، سیاست و روابط بین‌الملل نیز دارد و علمای ما باید در این عصر کوشش به فراگیری هردو نموده تا بتوانند مردم را از فتنه‌های دجال آگاه کرده، حق لقب عالم بودن خویش را ادا کرده و سبب آگاهی و نجات مسلمانان از فتنه‌های دجال شوند. 

از خوانندگان گرامی تقاضا می‌شود که اگر این مقاله را مفید یافتند برای ملا امام مسجد خویش برسانند تا از طریق آن‌ها بیشتر مردم آگاه شوند. مقاله‌ای بعدی در مورد خروج و ظهور دجال خواهد بود، ان‌شاءالله. 

 

منابع و نقل قول ها


Al-Wabil Yusuf ibn Abdullah ibn Yusuf The Dajjal and The Return of Jesus [Book] / trans. Abdullah Abu. – [s.l.] : Daar Us-Sunnah Publishers.
Conway Moncure Daniel Demonology and Devil-Lore [Book]. – [s.l.] : Cambridge University Press, 2012. – Vol. 2. – ISBN: 9781108044158.
Greenstone; Ph. D. Julius H. The Messiah Idea in Jewish History [Book]. – [s.l.] : THE JEWISH PUBLICATION SOCIETY OF AMERICA, 1906.
Hosein Imran N. THE QUR’ĀN, DAJJĀL AND THE JASAD [Book]. – [s.l.] : Imran N. Hosein Publications, 2019. – ISBN: 978-976-95837-6-4.
MacGregor Scott THE RISE AND FALL OF THE ANTICHRIST [Book]. – [s.l.] : Aurora Production AG, 2005. – ISBN:3–۰۳۷۳۰–۱۹۱–۰.
Task Group Report Weather Control [Journal]. – [s.l.] : (American Water Works Association, 1952. – 6 : Vol. 44.
الهیثمی أبو الحسن نور الدین علی بن أبی بکر بن سلیمان مجمع الزوائد ومنبع الفوائد [کتاب] / تدوین القدسی حسام الدین. – [مکان نشر نامشخص] : مکتبه القدسی، القاهره, ۱۴۱۴ هـ.
الوابل یوسف بن عبدالله بن یوسف نشانه های قیامت [کتاب]. – [مکان نشر نامشخص] : کتابخانۀ عقیده (دیجیتل), ۱۳۹۴.
بخاری حافظ ابوعبدالله محمد بن اسماعیل بن ابراهیم بن مغیره صحیح بخاری [کتاب]. – ۱۹۴–۲۵۶ ه.
عمر مولانا محمد عاصم جنگ جهانی سوم و دجال آخرالزمان [کتاب] / مترجم رشیدی محمد صدیق. – [مکان نشر نامشخص] : انتشارات امام محمد غزالی, ۱۳۹۶. – ۹۷۸-۶۰۰-۶۵۶۷-۵۶-۳.
مسلم مسلم بن حجاج نیشاپوری صحیح مسلم [کتاب]. – ۲۰۶-۲۶۱ ه. 

نوشته های مشابه

‫۳ دیدگاه ها

  1. آقای ذاهب سلام.

    دجال دروغ است. یهودی های کابلایی این دروغ را به خورد مردم داده اند. احادیث جعلی در باره دجال و امام مهدی یا امام زمان در بین شیعه و سنی زیاد است. از دجال و امام مهدی موهوم یا امام الزمان در قران کریم هیچ یاد نشده است.

    شما سنت پیامبر گرامی اسلام را با تفسیر و تبصره و برداشت نادرست تان قاطی نکنید.

    سنت محمد رسول الله (ص) هرگز خلاف وحی الهی و عقل انسانی نیست. دجالی هرگز ظهور نمی کند. اما یهودی های کابلایی برای سلطه بر اذهان یهودیان و عیسویان و مسلمانان در یمن و بحرین و مدینه و سپس عراق و فارس زمین جعل حدیث در باره ظهور دجال و امام مهدی و عیسی پسر مریم کردند.

    نه دجالی می آید. نه امام مهدی می آید. نه عیسی بن مریمی می آید.

    اگر شوخی پذیر هستید باید بگویم که امام مهدی به علت دریافت ویروس کرونا زمینگبر شده است.

    اما حدیثکاری مردم جهت ایجاد ترس و گرفتن راه اندیشیدن و تعقل کار یک مسلمان صادق نیست.

    چرا به اسراییلیات و احادیث جعلی ساخت اذهان یهودیان و مسیحیانی که به دروغ به دین اسلام گرویده بودند رجوع می کنید؟

    مگر نمی دانید که آینده برای هیچ کس مشهود نیست و محمد رسول الله (ص) هرگز غیبگو و پیشگو نبود.

    اگر نعوذ بالله باور کنیم که آمدن دجال، امام مهدی موهوم و عیسی بن مریم راست باشد، این جا خدایی خدا، آزادی بشر، حق اختیار انسان ها، قانون قصاص، جهاد، شهادت، مسلمان و کافر بودن، ایمان و کفر و نفاق، عدل الهی، عادل بودن خدا، ایجاد و موجودیت بهشت و دوزخ، قیامت، محکمه گنهگاران در روز قیامت، پاداش خیر و شرّ، باور به خیر و شر زیر پرسش می رود. شما اگر به دجال و امام مهدی و آمدن عیسی بن مریم باورمند هستید پس بدانید که مسلمان قرآنی و سنت مطهر نبوی نیستید. ما به جبرِ تقدیر و سرنوشت ایمان نداریم. در قرآن آمده که خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر این که خود آن قوم سرنوشت خود را تغییر دهد. باور به دجال و مهدی و ظهور دوباره عیسی بن مریم خلاف نص همین آیه و دیگر آیات قرآن کریم است. لطفا از دین جهل و از تقدیر الهی بَبَو نسازید. ایمان تان را قرآن و دین تان را با عقلانیت خداداد تان عیار سازید. اسلام شناسی شفیع عیار و عالم بودن شما هم کاملاً سوال برانگیز است.

  2. من یکتعداد مقالات شما محترم ذاهب را در همین سایت جاودان میخواندم. فکر میکردم که چقدر خوب ملا صاحب ذاهب تا حدودی بر بنیاد عقل و منطق فکر میکند. چقدر خوب که تعداد چنین عالمان با فکر و با دلیل زیاد شود. ولی متاسفانه با خواندن این مقاله شما در یافتم که جناب شما در جمله ملا های خرافاتی شاید باشید. بدلیل این موضوع خر دجال کاملا یک موضوع غیر علمی و خرافاتی میباشد، مثل سایر قصه های دینی خر دجال هم از خرافاتی ترین میباشد. از طفلی این افسانه را شنیده بودیم که در آخرالزمان خری می اید که از هر موی آن ساز های دلپذیر میبراید تا همه را بطرف خود بکشاند. در این زمان امام مهدی پایان می شود و خر دجال را ساقط میسازد. که شیعه ها بسیار انتظار آمدن این امام را دارند. و عیسوی ها هم ازین جنگ (هار مجدون) نام برده که عیسی برای ساقط کردن آن می آید. بدون شک کاملا خنده دار میباشد. اگر گپ سر فتنه باشد. فتنه از همان آغاز وفات پیغمبر اسلام وقتی آغاز شد که عده ای علی را بحیث خلیفه پیشنهاد کردند. ولی عمر مداخله کرد و گفت که معقول نمی نماید که از یک فامیل هم خلافت را در اختیار داشته باشد و هم روحانیت را. به این حسای ابابکر خلیفه مسلمین و علی ولی مسلمین باشد. سخن عمر تطبیق گردید و ابابکر خلیفه مسلمین شد. بخاطر نظارت و مشوره به مقام خلافت کمیته ای تشکیل کردید و علی ولی عضو این کمیته تعین گردید. بعد از چند روز ابن عباس نزد علی آمد گفت که تو در این کمیته جیثیت ملوه نمایشی را داری، همه یکطرف و تو تنها هستی چرا در وظیفه نمایشی نشسته ای. علی جواب داد بلی راست میگوئی ولی حضور من در اینجا ثبوط غلطی سخن عمر میباشد که حالا مرا در کار خلافت نمایشی نشانده است. فتنه دجال دیگر رشوت خوری و بیعدالتی حاکمان مقرر شده از طرف عثمان بود. که مردم از رشوت و بی پروائی و نفس پروری حاکمان عثمان به فغان آمده تا با بغاوت خود اورا بقتل رساندند. فتنه چارم جنگ جمل یعنی جنگ عایشه با علی بود که در دو طرف مسلمانان بیرحمانه بقتل رسانده شدند. و فتنه دیگر هم جنگ صفین و جنگ معاویه با غلی بود. انصافا” قضاوت نمائید اگر معاویه که خودش در کمیته جمع آوری قر آن عضو بود اگر به قر آن ایمان میداشت آیا جرئت میکرد که علیه علی بغاوت نماید و در کنگ میان دوطرف حتی صحابه ها بقتل برسند. حالا اگرچه امریکا فتنه بزرگ است اما از فتنه قدیم کرده بد نیست. خود شما آقای ذاهب خودرا در وضعیتی تصور کنید که یک گروهی از پیروان دین بابی بیاید و بگوید که دین مدرن است شما تسلیم شوید و دین مارا بپذیرید. با وجودیکه شما حاضر به پذیرفتن دین آنها شوید باز هم مال و دارائی شما را غارت و خود شما را بعنوان غلام و فامیل شمارا خدا نخواسته بحیث کنیز صاحب شود. شما چه حالتی خواهد داشته باشید.
    فتنه امریکا به افغانستان آمده ولی اگر نان و خوراک و پسمتنده های دستر خوان خودرا به ما مردم افغانستان ندهد از گرسنگی همگی تلف خواهند شوند. کل اسلام ازین نوع قصه های خرافاتی مثل خر دجال پر است و همین قصه ها سبب شده که افغانستان به کعصف ماکول بدل شود. یهود و نصارا این خرافات را کنار گذاشتند. همان است که امروز بادار تمام مسلمانان جهان میباشند. دکتاتوری و حشت را در عربستان و ایران ببین انسان را وحشت میزند. بس کنید ازین نوع خرافات تباه کن.
    ولسلام خدا کند که سبب رنجش خاطر مبارک تان نشده باشم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا