خبر و دیدگاه

حکومت های فاسد و نابکار میراث تهاجم امریکا از جنوب آسیا تا شرق میانه

 از بیروت تا بغداد و تهران فریاد های مرگ بر فرق خامنه یی چرا

 

حوادث خونین و از هم گسیختگی های شدید اجتماعی در موجی از فقر و بیکاری مردم و فساد و غارت زمامداران در جنوب آسیا از افغانستان و پاکستان تا شرق میانه در کشور های سوریه، عراق، یمن و لبنان و کشور های افریقایی از جمله لیبیا به گونۀ آشکارا گواۀ استبداد، ضعف مدیریتی، گرایش های تباری حاکمان کشور های نامبرده تحت پوشش شاه، شیخ، رئیس جمهور، امام و ولی فقیه است؛ اما عامل اصلی این همه ناروایی ها تنها زمامداران مزدور نه؛ بلکه عامل قوی تر آن حمایت زمامداران یادشده از سوی امریکا است که در نتیجۀ حضور مستقیم و غیر مستقیم نیرو هایش در کشور های یادشده، توانسته بر آنان و بر تصمیم گیری های شان مسلط شود. حاکمیت زعما و رهبران دست نشانده در کشور های یادشده در موجی از ناامنی ها اوضاع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در کشور های یادشده را به نقطۀ بحرانی و غیر قابل بازگشت کشانده است. 

امریکا خواست تا با صدور مشتی از تکنوکرات ها و لیبرال ها و استفاده از شماری نخبه های بومی فصل جدیدی از حکومت داری را با تشکیل حکومت های جمهوری و شاهی به تجربه بگیرد تا از یک سو فرصت بسنده برای برآورده شدن اهداف راهبردی اش در کشور های یاد شده میسر گردد و زمینه برای عملی شدن پروژه های کلان اقتصادی در حوزه های مختلف نفت، گاز، انرژی برق و سایرکالا های تجاری فراهم شود که هدف اصلی را ایجاد کانال های اتصالی بزرگ اقتصادی میان کشور های جنوب آسیا و آسیای میانه و از سویی هم اتصال کشور های جنبوب آسیا، آسیای میانه، شرق میانه و  افرایقا به کشور های اروپای وبالاخره امریکا است. در این معادله خاورمیانه به مثابۀ نقطه وصل ویا مرکز اتصال سه قارۀ اروپا، آسیا وافریقا است و درهمجواری اوقیانوس هند قرار دارد و دریای خزر، دریای سرخ، آب های مدیترانه، دریای سیاه، آبهای خلیج فارس و عدن مانند کمربند  کشور های شرق میانه را بهم وصل کرده اند. وجود تنگه های بزرگ مثل تنگۀ هرمز، باب المندب، کانال سویس و تنگنای قبرس که در تقسیم آب ها و ایجاد بندر ها و راه های دریایی این منطقه نقش بسزا دارند. این ویژه گی ها سبب شده تا این منطقه از لحاظ جیو استراتیژیک، جیو ایکونومیک و جیو پولیتیک اهمیت زیادی پیدا کند و مورد توجۀ قدرت های بزرگ منطقه یی و جهانی قرار بگیرد. موجودیت منابع سرشار نفت و گاز و عبور آن از کانال های یادشده به اهمیت منطقۀ شرق میانه از جهات اقتصادی، سیاسی و نظامی بیشتر افزوده که این منطقه را به مرکز رقابت های تنگاتنگ اقتصادی، نظامی و سیاسی میان قدرت های استعماری جهان بدل کرده است.  از همین رو است که این منطقه از سال های زیادی بدین سو شاهد شدید ترین خشونت ها و درگیری ها می باشد. خشونت ها در این منطقه پس از آن افزایش یافت که کشوری به نام اسراییل به کمک امریکا، انگلیس و فرانسه پس از جنگ دوم جهانی در شرق میانه ایجاد شد. این حکومت در قلب سرزمین های فلسطینی تشکیل شد و سبب مهاجرت میلیون ها فلسطینی از اسراییل گردید. هرچند معاهدۀ کمبدیوید بر بخشی از منازعه میان کشور های عربی و اسراییل مانند مصر و اسراییل با سپردن صحرای سینا به مصر پایان یافت و به همین گونه اردن هم با اسراییل به توافقاتی رسید که بر اساس همان توافقات دو منطقۀ از سرزمین های اردن که برای ۲۵ سال به اجارۀ اسراییل داده شده بود، اکنون به اردن بازگشتانده شد. بر بنیاد معاهده صلح میان اردن و رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۹۴ برای یک دوره ۲۵ ساله، زمین‌های اردن را در منطقه الباقوره و الغمر در اختیار مالکان صهیونیست قرار می‌داد؛ اما تا کنون تمامی تلاش های میانجیگران بین المللی و رئیسان جمهور امریکا برای ایجاد صلح دایمی در منطقه به نتیجه نرسیده است و اسراییل تا کنون بار های توافقاتی مانند ژنیو و اسلو را عملی نکرده اند. بربنیاد قرارداد صلح اسلو بیت المقدس شرقی باید بحیث پایتخت فلسطین از سوی اسراییل به رسمیت شناخته می شد و برای فلسطینیان واگذار می گردید. 

هنوز منازعۀ فلسطین و اسراییلی ها حل نشده بود و سایۀ جنگ های ۱۹۶۷ اعراب و اسراییل از منطقه دور نشده بود که امریکا در سال ۲۰۰۳ به بهانۀ داشتن سلاح اتومی بر عراق حمله کرد و پس از آن اوضاع شرق میانه خراب تر از گذشته شد. هرچند امریکا پس از پایان جنگ ایران و عراق در سال ۱۹۹۱ به بهانۀ اشغال کویت از سوی عراق، بر کشورعراق حمله کرده بود که این جنگ به نام “توفان صحرا” معروف است؛ اما اخرین حملۀ امریکا برای براندازی صدام حسین که سبب ظهور گرو های القاعده و داعش در عراق و سوریه و  لیبیا و سایر کشور های عربی در موجی از رویارویی های امریکا، روسیه، ایران و ترکیه شده، اوضاع این منطقه اکنون بیشتر از هر زمانی شکسته و آسیب پذیر به نظر می رسد. اکنون شرق میانه، بویژه کشور های عراق، سوریه، یمن و لیبیا در موجی از رقابت های سیاسی و نظامی کشور های منطقه مثل ایران و عربستان سعودی و ترکیه و کشور های جهان امریکا و روسیه قرار دارند.  

این کشور ها هر کدام در شرق میانه برای خود منافع ملی تعریف کرده و مرز های استراتیژیک حقوقی برای خود کشیده اند و منطقۀ شرق میانه را به آتش کشیده و برای رسیدن به اهداف راهبردی شان تمامی زیر ساخت های اقتصادی و فرهنگی منطقه را تخریب و هزاران انسان را نابود کرده اند.  فقر، فساد، قلدری، زورگویی، غارت و تاراج در کشور های در حال جنگ، بویژه سوریه،عراق، یمن، لبنان و لیبیا بیش از هر زمانی بیداد می کند. این سبب شده تا هزاران شهروند عراقی، لبنانی دست به تظاهرات بزنند و خواهان اصلاحات سیاسی واقتصادی در کشور های خود شوند. بسیاری از شهروندان کشور های یاد شده امریکا با مسؤول حوادث کنونی در کشور های خود دانسته و عامل اصلی فقر و بیکاری و فساد را ادامۀ جنگ و حمایت امریکا از حکومت های مستبد و مزدور در کشور های شان تلقی می کنند. 

شهروندان کشور های یادشده بدین باور اند که در هر کشوری که پای سربازان امریکایی می رسد، آن کشور در گام نخست قربانی حاکمیت زمامداران فاسد و بی کفایت و دست نشانده شده و مردمان شان نه تنها قربانی تهاجم و تجاوز امریکا؛ بل بیشتر از آن قربانی فساد حاکمان مستبد و ستمگر و زبباره و قوم گرا و متعصب گردیده اند. از این رو عامل اصلی فقر در کشور های شان را امریکا و سیاست های نادرست و چند پهلوی آن و از همه بیشتر پشتیبانی آن را از حکومت ها و رهبران فاسد در کشور های شان تلقی می کنند. آنان بدین باور اند که عامل اصلی فقر، بیکاری، فساد اداری، غارت و تمامی بی عدالتی ها در درجۀ اول زمامداران مستبد، فاسد، عیاش و زنباره یی اند که در کشور های شان حکومت می کنند و در درجۀ دوم امریکا را مسؤول تمامی نابسامانی ها در کشور های شان تلقی می کنند که بخاطر منافع ملی شان زمامداران فاسد در منطقه را مورد حمایت قرار داده اند. چنان که اکنون شاهد اوضاع نابسامان اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در در تمامی کشور هایی بیشتر هستیم که تحت تهاجم امریکا تشکیل شده اند و امروز می بینیم که همه گویی در توفان نشسته اند و سرنوشت شان را در “شاخ آهوی ختن” تلقی می کنند. 

آگاهان بدین باور اند که صدور یک عده افرادی که سال ها از افغانستان دور بوده و در غرب به کار های شاق مصروف بودند و یا به بهانه های مختلف کار نمی کردند و از کشور های میزبان سوسیال می گرفتند. این افراد یک باره تحت تهاجم امریکا به کشور های یادشده صادر شدند و با استفاده از اوضاع نابسامان کشور های نامبرده کمر های شان را برای تاراج دارایی های عامه؛ محکم تر از مفسدان و غارتگران بومی زیر نام رهبران و فرماندهان جهاد و نبخه های بومی بستند. غارت گران بومی به دزدی هایی چون غارت زمین ها و سهم گیری در قرار داد ها و شماری پروژه های دیگر بسنده کردند؛ اما به اصطلاح تکنوکرات ها و لیبرال های تشریف آورده از غرب به شیوه های فیشنی تر و خیلی لکس تر از غارتگران بومی به تاراج پرداختند که غارت آنان برابر به چندین سال غارت دزدان بومی بود و است. اکنون ستم ستمرویان نخبه های پیشین بومی و لیبرال ها و تکنوکرات های صادر شده از غرب بیشتر تحت حمایت امریکا اوضاع کشور های یاد شده را وخیم تر از هر زمانی کرده است. از همین امروز شاهد خیزش ها و تظاهراتو راهپیمایی های بزرگی در کشور های شرق میانه و جنوب آسیا هستیم. 

چنان که از چند هفته بدین سو تظاهرات گسترده و وسیعی برضد فساد، حق خواری، اختلاس و غارت دارایی های عامه در کشور های لبنان، عراق و چند روز پیش هم در ایران و حالا هم در پاکستان به راه افتاده است. هزاران جوان خشمگین عراقی و لبنانی با سر دادن شعار های ” مرگ بر امریکا” و ” ایران بیرون برود” انزجار و نفرت شان را برضد حکام لبنانی، عراقی و  ایران ابراز می کنند. معترضان خواهان ” اصلاحات سیاسی و اقتصادی” اند. تظاهرات در حالی در این کشور ها به شدت ادامه دارد که تا کنون در این کشور ها صده ها تن کشته و زخمی شده اند. تظاهرات در لبنان پس از آن اوج گرفت که تفنگداران حزب الله برتظاهر کننده گان حمله ور شدند و فضای مسالمت آمیز تظاهرات را به خشونت کشاند. به همین گونه هزاران تظاهر کننده در عراق از چندین روز بدین سو دست به تظاهرات زده اند و باربار خیابان های بزرگ بغداد را بسته اند و با عبور از موانع خود را به محل سبز بغداد رسانده اند. 

پولیس عراق برای نخستین بار بر اعتراض کننده‌های ضد حکومتی “در حومه شهر بغداد” تیراندازی کرد. این حادثه چند ساعت پس از کشته شدن چهار اعتراض کننده به ضرب گلوله پولیس در برابر قونسلگری ایران در شهر کربلا رخ داد. اعتراض‌های بیشتر از دو هفته در عراق، حالا وارد مرحله خیلی حساس شده‌است. تظاهرات تنها در بغداد محدود نمانده، بلکه اعتراض کننده‌ها در شهرهای دیگر نیز به تظاهرات خشونت‌آمیز ادامه داده‌اند. از زمان شروع اعتراضات تا کنون بیش از ۳۰۰ نفر در درگیری بین معترضان و نیروهای دولتی کشته شده‌اند. به همین گونه تظاهرات در لبنان در حالی به شدت ادامه دارد که بعد از استعفای حریری نخست وزیر لبنان وتجمع هواداران میشل عون رئیس جمهور و وعده های او برای ایجاد اصلاحات در لبنان هنور هم بر رغم ممانعت شدید نیرو های امنیتی تظاهرات شدت یافته است. 

پس از آن که قاسم سلیمانی توانست تا با تلاش هایی میان رهبران حکومت و مقتدا صدر توافقاتی را برای جلوگیری از پرگنده گی در صفوف حکومت بوجود آورد. خبرگزاری فرانسه در گزارش خود به نقل از تظاهرکنندگان و معترضان عراقی نوشته است که “رهبران کنونی عراق هیچ حس تعلق و همبستگی با این کشور و مردم آن ندارند و همگی سرسپردگان دولت های ایران و آمریکا هستند.” شهروندان عراقی از مداخله های دوامدار نظامی و سیاسی ایران در عراق به ستوه آمده اند. نفرت عراقی ها برضد آخوند های ایران زمانی آغاز شد که قاسم سلیمانی فرماندۀ سپاۀ قدس به کمک امریکا موصل دومین شهر سنی نشین عراق بعد از بغداد را ویران کرد و همچنین به کمک پوتین تمامی شهر های سوریه به استثنای دمشق را ویران کرد. وحشت آفرینی های داعش شیعه در موصل توحش داعش سنی در عراق و سوریه را به بار آورد که در واقع بخشی از مسؤولیت ویرانی های عراق و سوریه به سیاست های جاطلبانۀ آخوند ها بر می گردد. این در حالی بود که خامنه ای داعش را عامل امریکا در منطقه می خواند که باکشته شدن ابوبکر بوسیلۀ امریکا این خواب خامنه یی هم بهم خورد. حال فرمانده سپاه قد س جمهوری اسلامی از همان حکومت روبزوال خواسته است که معترضان را سرکوب کند. مداخلۀ کنونی سپاۀ قدس نه تنها در عراق، بلکه در سوریه و لبنان نیز خشم و نفرت مردمان کشور های یادشده را برضد ایران برانگیخته است. 

جوانان لبنانی و عراقی خواهان عدالت و اصلاحات سیاسی و اقتضادی در کشور های شان هستند. تظاهرات در حال در هر دو کشور در حال توسعه است که رهبران هر دو کشور برای ایجاد اصلاحات وعده های زیادی برای تظاهر کننده گان داده اند؛ اما تظاهر کننده گان به وعده های رهبران حکومتی شان باور نداشته و این وعده ها را فریبنده و مکارانه می خوانند؛ اما در این میان شعار های ضد خامنه یی بیشتر بیانگر خشم و نفرت لبنانیان وعراقیان است که پیهم خواهان خروج نیرو های ایرانی از عراق و عدم مداخلۀ ایران در کشور های شان هستند. به گزارش رسانه های تصویری تظاهر کننده گان خشمگین عراقی با فریاد های “مرگ بر خامنه یی” و ” مرگ بر قاسم سلیمانی”  با بوت های شان در تصویر بربیرق ایران می کوبیدند. به همین گونه تظاهر کننده گان لبنانی نیز با تقبیح حملۀ حزب الله برضد ایران شعار می دادند. تظاهرات در عراق و لبنان پهلو های گوناگونی دارد که از دخالت های امریکا و ایران دراموراین کشور ها پرده برمی دارد. این رقابت ها در کنار فساد، فقر و بیکاری مزید بر علت شده و اوضاع سیاسی در این کشور ها را بیش از هر زمانی آشفته کرده و حتا گفته می توان که در عقب این تظاهرات دستان مریی و نامریی هر دو کشور دست داشته باشند. 

این در حالی است که اوضاع اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور های منطقه بیش ازهر زمانی آشفته شده است. پولیس عراق برای نخستین بار بر اعتراض کننده‌های ضد حکومتی “در حومه شهر بغداد” تیراندازی کرد. این حادثه چند ساعت پس از کشته شدن چهار اعتراض کننده به ضرب گلوله پولیس در برابر قونسلگری ایران در شهر کربلا رخ داد. اعتراض‌های بیشتر از دو هفته در عراق، حالا وارد مرحله خیلی حساس شده‌است. تظاهرات تنها در بغداد محدود نمانده، بلکه اعتراض کننده‌ها در شهرهای دیگر نیز به تظاهرات خشونت‌آمیز ادامه داده‌اند. از زمان شروع اعتراضات تا کنون بیش از ۲۵۰ نفر در درگیری بین معترضان و نیروهای دولتی کشته شده‌اند. به همین گونه تظاهرات در لبنان در حالی به شدت ادامه دارد که بعد از استعفای حریری نخست وزیر لبنان وتجمع هواداران میشل عون رئیس جمهور و وعده های او برای ایجاد اصلاحات در لبنان هنور هم بر رغم ممانعت شدید نیرو های امنیتی تظاهرات شدت یافته است. 

جوانان لبنانی و عراقی خواهان عدالت و اصلاحات سیاسی و اقتضادی در کشور های شان هستند. تظاهرات در حال در هر دو کشور در حال توسعه است که رهبران هر دو کشور برای ایجاد اصلاحات وعده های زیادی برای تظاهر کننده گان داده اند؛ اما تظاهر کننده گان به وعده های رهبران حکومتی شان باور نداشته و این وعده ها را فریبنده و مکارانه می خوانند؛ اما در این میان شعار های ضد خامنه یی بیشتر بیانگر خشم و نفرت لبنانیان وعراقیان است که پیهم خواهان خروج نیرو های ایرانی از عراق و عدم مداخلۀ ایران در کشور های شان هستند. به گزارش رسانه های تصویری تظاهر کننده گان خشمگین عراقی با فریاد های “مرگ بر خامنه یی” و ” مرگ بر قاسم سلیمانی”  با بوت های شان در تصویر بربیرق ایران می کوبیدند. به همین گونه تظاهر کننده گان لبنانی نیز با تقبیح حملۀ حزب الله برضد ایران شعار می دادند. تظاهرات در عراق و لبنان پهلو های گوناگونی دارد که از دخالت های امریکا و ایران دراموراین کشور ها پرده برمی دارد. این رقابت ها در کنار فساد، فقر و بیکاری مزید بر علت شده و اوضاع سیاسی در این کشور ها را بیش از هر زمانی آشفته کرده و حتا گفته می توان که در عقب این تظاهرات دستان مریی و نامریی هر دو کشور دست داشته باشند. 

اکنون اوضاع اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور های منطقه بیش ازهر زمانی آشفته است و تظاهرات کنونی در عراق تمامی تلاش های حکومت عراق را به ناکامی رو به رو کرده است. در حالی که پیش از تظاهرات موسسه بین المللی تحقیقات BMIرشد اقتصادی عراق در سال جاری میلادی را نیز ۱.۵ درصد پیش بینی کرده و این موسسه، تلاش های دولت عراق برای بازسازی کشور را علت افزایش رشد اقتصادی در سال ۲۰۱۹ و جهش آن از ۱.۵ به ۴.۵ درصد دانسته بود. این پیش بینی درحالی است که ارزش دینار، پول ملی عراق در برابر دالر نیز طی سه ماه گذشته روند صعودی داشت به گونه یی که از نرخ برابری ۱۲۵۰ دینار در ماه قوس به تدریج به ۱۲۰۰ دینار در روزهای اخیر رسیده بود.  درعین حال بازسازی مناطق ویران شده در اثر جنگ داعش، فقر و بیکاری از جمله معضلاتی است که دولت عراق در دوران پساداعش با آن دست به گریبان است. هرچند موسسه بین المللی تحقیقات BMI پیش بینی کرد رشد اقتصادی عراق در سال آینده میلادی با یک جهش بزرگ به ۴.۵ درصد خواهد رسید. 

قرضداری های عراق در سال ۲۰۱۶ به ۶۸٬۰۱۰٬۰۰۰٬۰۰۰ دالر می رسید. بانک مرکزی ایران در سال  روان از پرداخت بخشی از بدهی ۱۲ میلیارد دلاری عراق به ایران خبر داد. گفتنی است به دلیل عدم پرادخت بدهی‌های بغداد به تهران، صادرات برق ایران به عراق در ۶ جولای ۲۰۱۸ متوقف شده بود، اما پس از پرداخت بخشی از آن مجددا از سر گرفته شد. براساس توافق‌نامه یی در سال ۲۰۰۵، ایران هزار و ۵۰۰ تا دو هزار مگاوات برق به عراق صادر می‌کند. دولت عراق سالانه ۱۳۰۰ مگاوات برق و ۶۰۰ میلیون متر مکعب گاز از ایران وارد می‌کند. تجارت ایران با عراق تا پایان سال (۱۳۹۷) به ۱۲ تا ۱۳ میلیارد دلار رسید. گمانه زنیهایی وجود داشت که توسعه تجارت ایران با عراق تا دوسال دیگر به ۲۰ میلیارد دالر خواهد رسید. 

مطابق گزارش صندوق بین‌المللی پول، متوسط نرخ تورم ، طی ۱۰ سال گذشته برای مردم عراق ۱.۹ درصد بوده است. در همین حال ایران  کشور حامی عراق هم از لحاظ اقتصادی با دشواری های زیادی رو به روس است. چنان که حد وسط نرخ تورم برای مردم ایران در فاصله سال‌های ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۸ میلادی ۲۰.۴ درصد گزارش شده است. همچنین صندوق بین‌المللی پول پیش‌بینی کرده که نرخ تورم نقطه به نقطه در اقتصاد ایران تا سال ۲۰۲۴ همچنان بالاتر از ۲۰ درصد خواهد بود ولی این نرخ در اقتصاد عراق در حد ۲ درصد باقی خواهد ماند. در سال ۲۰۱۶ قرضداری های ایران  ۷٬۱۱۶٬۰۰۰٬۰۰۰ دالر و میزان کنونی بدهی های دولتی ایران حدود ۷۰۰ هزار میلیارد تومان است.

کشور دیگری که از اوضاع بد اقتصادی رنج می برد و ایران را مسؤول بخشی از این بدروزگاری خود می دانند. از لحاظ اقتصادی در وضعیت بدی به سر می برد. اکنون بدهی های لبنان معادل بیش از ۱۵۰ درصد تولید ناخالص ملی این کشور است، اقتصاد این کشور دچار رکود است و ارزش واحد پول ملی برای اولین بار بعد از دو دهه مقابل دالر سقوط کرده است. زیرساخت های لبنان هم در وضعیت خوبی نیستند، قطع برق و آب و ماندن زباله در خیابان ها رویدادی عادی است. اعتراضات بی سابقه لبنان از روز ۱۷ اکتبر در حالی این کشور را فرا گرفت که بانک جهانی می گوید بیش از ۲۵ درصد جمعیت لبنان در فقر زندگی می کنند.

آنچه گفته آمد، چنین بر می آید که مسؤولیت تمامی اوضاع آشفتۀ کشور های واقع در جنوب آسیا و شرق میانه به کشور های مداخله گر منطقه و جهان بر می گردد که در درجۀ اول کشور های منطقه بویژه پاکستان و ایران و دردرجۀ دوم مسؤول تمامی ناامنی ها و نابسامانی های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در کشور های ناامن و درگیر تنش در جنوب آسیا و شرق میانه و شاخ افریقا از افغانستان تا عراق، سوریه، یمن و لیبیا، امریکا و حامیانش است. این حالت تا زمانی در منطقه ادامه خواهد یافت که نیرو های خارجی در هر یک از کشور های یادشده حضور نظامی داشته باشند؛ آنچه در این میان قابل انکار نیست، این که اوضاع نظامی، سیاسی و اقتصادی در کشور هایی بیشتر خراب است که نیرو های امریکایی درآن حضور فعال تر دارند. مداخلۀ امریکا در این کشور ها سبب تشکیل حکومت های ضعیف، فاقد مشروعیت سیاسی کامل و محروم از حمایت مردم و در ضمن فاقد پایگاۀ نیرومند مردمی شده است. این حالت به گونۀ طبیعی فرصت فساد اداری، غارت، تنش های قومی، تضاد های  گروهی را در این کشور ها افزایش داده و روحیۀ همکاری، همدیگر پذیری و وحدت را در این کشور ها به کلی از میان برده است. آگاهان بدین باور اند که این حالت به گونۀ عمدی بر کشور های یاد شده به گونۀ مستقیم و غیر مستقیم از سوی کشور های متجاوز بویژه امریکا تحمیل شده است تا فرصت برای بقای نظامی و سیاسی آنان باقی بماند. 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا