خبر و دیدگاه

طرفداران اشرف غنی و سایر برتری جویان قومی نخوانند

 

انرژی بالقوۀ مبارزات دادخواهانه اقوام غیر پشتون که در جنبش های روشنایی و رستاخیز تغییر، ظرفیت خود را در میان نسل جوان متبارز ساخت ؛ در حرکت های ضد هویت زدایی ( جنبش «من افغان نیستم» و خراسان خواهی) ، بنیاد پروژۀ «ملت – دولت یا دولت – ملت ویاهم کشور – ملت » سازی فرمایشی (فرمانی) بر محور یک اقلیت قومی را به لرزه درآورد.

این انرژی نهفته و تراکم یافتۀ ناشی از ظلم ، استبداد و ستم تاریخی براین مردمان ؛ بار دگر در نمایشات چندی قبلِ حمایت از حرکت نافرمانی بلخ در برابر ارگ و کنون در نمایشات بی نظیر مردمان شمال در برابر اعمال ستمگرانۀ اخیر سکانداران قدرت در فاریاب ، توسط نه تنها جوانان بلکه طیف وسیعی از مردم ؛ ظرفیت خود را نشان داد.

اشرف غنی احمدزی حداقل به عنوان یک انتروپولوژیست نیک می داند که پروژۀ (دولت – ملت) «افغان» وی بنابر نداشتن ظرفیت وجاذبۀ فرهنگی ، تاریخی ، جغرافیایی ، کمیت دموگرافیک اقلیت پشتون = افغان ، بصورت طبیعی و قانونمند ، به شیوهٔ مسالمت آمیز و تدریجی ، حتی به حمایت و مصارف هنگفت دولتی دیگر امکان پذیر نیست!

اگر تطبیق چنین پروژه ای به این شکل واز طریق «افغان سازی » دولتی عملی می بود ؛ از زمان آغاز به کار این پروژه توسط محمود طرزی در زمان امان الله خان تا کنون ، حال باید ما همه واقعاً «افغان» وزبان ما پشتو می بود !

روی همین دلیل فوق است که آقای غنی وهمفکران شان برای تطبیق پروژه خود شیوۀ دیگری به جزأ اعمال فشار ، زور، تصفیه های قومی در سطوح مختلف (دستگاه دولتی ، قتل عام ها وکوچ های اجباری) ، انتخاب دیگری نخواهند داشت . و ازقضا این شیوه نیزکه دربعضی از کشورها وقاره ها در قرون گذشته عملی می شد ؛ درقرن بیست ویکم دیگر عملی نیست .
بدون شک آقای غنی ورفقا سعی میکنند پروژۀ خودرا تا حد امکان بدون درد سروبا کمترین سروصدا ؛ با منزوی ساختن اقوام دیگر ازطریق طرد وتصفیه شان ازادارات دولتی ، سرکوب وبیراهه کشاندن جنبش های دادخواهانه نظیر سرکوب بیرحمانۀ جنبش های روشنایی ورستاخیز تغیر وسعی در به بیراهه کشاندن حرکت های بلخ و کنون جنبش خروشان شمال ؛ تطبیق نمایند.

آقای غنی منحیث انسان وارد به تاریخ منطقه و واقعیت های انکار ناپذیر این سرزمین ، باید بداند که اینجا در برابر یک غول فرهنگی غلبه ناپذیر و میراث تاریخی بزرگ که محمل آن جامعۀ تورک و تاجیک اند ؛ قرار دارد. اگر حاکمیت های« افغانی» نیز در اینجا به وقفه ها به نحوی دوامی پیدا کرده اند (که به تفصیل آن ها نمی پردازیم) ؛ فقط از طریق تمکین به فرهنگ و زبان ، تکیه به امکانات وبا استغاده ازنیروی همین ها بوده است!!!!
اگر باردگر ” ننگ ازگورستان تاریخ برخیزد ” ؛ آنگاه غنی وهمفکران ومدافعان رنگارنگ وی بازندهٔ اصلی خواهند بودوبرندهٔ اصلی این بازی وارثین اصلی این سرزمین تاریخی !!!

نشود آقای غنی شرایط موجود جنگی و وجود گروه های تروریستی اغلب هم تبار خود یکجا با حضور قدرت های خارجی را برگ برنده درراستای تطیق پروژهٔ خویش به حساب آورده وروی بدترین شیوه اعمال قدرت که همانا قتل عام ها ، کوچ های اجباری ، غصب ملکیت های دیگران ووو…. حساب باز کرده باشد ؟؟؟

آرزو داریم که چنین نباشد و کسانیکه چنین اندیشه ها را درسرمی پرورانند؛ زودتر سر عقل آیند تا مبادا طوفان اینگونه حوادث همه را به باد فنا نسپارد !!

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا