خبر و دیدگاه

فغانستان در راه بالکانیزیاسیون

دردمندانه و سوگوارانه کشور گام به گام به سوی تباهی و بربادی می شتابد و به سوی لبه پرتگاه می رود. شماری خوشباور چنین می پندارند که شاید دستی از غیب برون آید و کاری بکند. اما نه. اگر به موقع جلو خودسری های لگام گسیخته اشرف غنی و اتمر و باند مافایی حاکم بر ارگ گرفته نشود، فاجعه بزرگی را در پیش رو خواهیم داشت که به گونه لغزنده دامنگیر ما می شود.
آری! کشور در مسیر بالکانیزاسیون روان است.
و به قول معروف:

خانه از پای بست ویران است
خواجه در فکر نقش ایوان است.

کشور دارد از دست می رود اما اشرف غنی در جهان رویایی و خیالی خود در اندیشه ساختن لوی پشتونستان است.

من در سال های ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۶ در کابل با دقت بسیار اوضاع را به گونه همه جانبه مطالعه، تجزیه و تحلیل می کردم. در باره مبرم ترین مسایل کشور، منطقه و جهان با دولتمردان، سیاسیون و شماری از بزرگترین کارشناسان افغانستان و منطقه ساعت ها رایزنی و جر و بحث و گفتگو می کردم. این روند تا به امروز ادامه دارد.
برداشتی که کردم این بود که از یک سو امریکایی ها سخت در قبال افغانستان اشتباه می کنند و به راه نادرستی روان اند و گوش کری در شنیدن حقایق و چشم نابینایی در دیدن واقعیت ها دارند. از دید من بزرگترین خبط امریکایی ها این بود که برخلاف فیصله نامه شورای امنیت سازمان ملل، حضور خود را از زیر چتر ایساف کشیدند و با دست نشاندگان خود در کابل پیمان نامشروع همکاری های راهبردی امضا و در حقیقت کشور را اشغال و در آن یک رژیم دست نشانده و وابسته را مستقر ساختند. بیگمان آن ها بهای بس سنگینی به خاطر این خبط خود خواهند پرداخت. به سود ان ها است تا دیر نشده، سازشنامه نیوکلونیالیستی نامنهاد توافق های راهبردی با کابل را فسخ و لغو و همه نیروهای خود را دوباره به زیر چتر ایساف بیاورند.

بارها برای واشنگتن، منطقه و جهان بهتر می بود هرگاه به جای ماجراجویی کاوبایی در افغانستان با نگاه جیواکونومیک برخورد می کدند و خط آهن کوشک- هرات- قندهار- کراچی و پایپ لاین تاپی را می ساختند و میلیاردها دالر گنجینه های کانی و گازی و نفتی آسیای میانه را می خریدند و به بندر کراچی انتقال می دادند. در پاکستان چند کارخانه فرآوری مواد معدنی می ساختند و سود فراوانی به دست می اوردند. اما برعکس سیاست خردوزرانه، پراگماتیک و رئالستیک چین در اسیای میانه، امریکایی ها با نگاه جیوپولیتیک و جیواستراتیژیک می خواستند که نه تنها افغانستان را به تخته خیز در برابر کشورهای منطقه مبدل سازند بل که در پاکستان هم رژیم را تعوییض و بندر کراچی را به کمک هند اشغال و از آن جا ریدوری به سوی آسیای میانه بکشایند که با ناکامی رو به رو شد.

از این سو هم در راس دولت افغانستان افراد و اشخاص دست نشانده و ناآگاه از سیاست های جهانی را گماشتند که تصور می کنند که جامع الکمالات و عقل کل هستند اما در اصل در خواب خرگوشی روزگار بسر می برند. در راس همه هم آدم های بیخرد و کودنی به نام های حامد کرزی و اشرف غنی که دایره تنگ دیدشان از هلمند و قندهار و لوگر و غزنی فراتر نیست و با پیش گیری می نابخردانه احیای نظام شاهی، کشور را به قهقرا کشاندند.
در همان هنگام نیک دانستم که کشور با این افراد و با این کاروان به بیراهه می رود. از همان هنگام تا به امروز پی در پی می نویسم و از فرا رسیدن فاجعه هشدار می دهم . اما کو گوش شنوا و چشم بینا.
در اوضاع و احوال کنونی، بزرگترین و نابخشودنی ترین لغزش کرزی و احمدزی در عرصه سیاست خارجی پیشگیری مشی یکجانبه گرایی و به ویژه چاکری برای شیوخ مرتجع عرب و در عرصه داخلی و پیشگیری مشی ارتجاعی پشتونستان سازی کشور است که در این بیراهه همه امکانات و فرصت ها را برباد دادند. در واکنش به این مشی بیهوده و ناسخته غیر عملی، رفتارهای تند گروه های قومی دیگر را شاهد هستیم که با گذشت هر روز شکاف اختلافات تباری را فراختر و کشور را بیشتر به سوی از هم گسیختگی پیش می برند.
در اثر سیاست های ضد ملی و ارتجاعی این دو باند خون آشام و دست نشانده گروه های واپسگرای طالب و داعش و شبکه حقانی و حزب اسلامی و … کشور را به خاک و خون کشانده و در آستانه تباهی و بربادی قرار داده اند. اگر به موقع جلو این روند شوم و تباهکن را نگیریم، در آینده نزدیک شاهد فجایع بسیار خطرناک و خونبار خواهیم بود.
از دید من، باید بی درنگ ساختار نظام اصلاح گردد و صلاحیت های فرعونی رییس جمهور و مشاور امنیت ملی محدود شود و زمینه برای مشارکت فراگر همه باشندگان در مدیریت کشو فراهم گردد. . کشور باید دارای صدراعظم و پاسخگو و مسوول در برابر پارلمان گردد. امنیت باید بومی شود. کشور باید به زون ها تقسیم گردد و همه والیان، ولسوالان و علاقه داران انتخابی گردند. کمک های بین المللی هم باید عادالانه میان زون ها تقسیم گردد. باید هر چه سریعتر قانون اساسی مسخره، مزخرف سرتاپا متناقض و ضد ملی کنونی از ریشه و بنیاد ویرایش گردد.
در غیر آن شاهد گسترش روز افزون بحران در سرتا سر کشور، روان شدن رودبار خون و سقوط بسیاری از مناطق به دست طالبان و داعش و بدتر شدن اوضاع اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و افزایش خشونت و تشدید دشمنی های لگام گسیخته قومی و زبانی و مذهبی و سمتی خواهیم بود.
اوضاع بی قانونی و بی مسوولیتی و لگام گسیخته کنونی به هیچ رو به سود کشور نیست. به ویژه در اوضاع و احوالی که در اثر سیاست های نابخردانه و کودکانه ترامپ روابط امریکا و با چین و روسیه در بعد جهانی و با ترکیه، ایران و پاکستان در بعد منطقه یی به شدت تیره گردیده است، بایید منتظر پسلگد سهمگین این سیاست های خام در کشور باشیم.
از آن سو دیوانه یی به نام ترامپ با همدستی دیوانه دیگری از سعوی و از این سو نابخردانی به نام های اتمر و غنی دست اندر کار فاجعه آفرینی هستند تا دیده شود کار ما به کجا خواهد کشید. حالا از سیاستمداران شیاد پاکستانی چیزی نمی گوییم که چهارچشمی مترصد فرصت هستند تا چگونه با بهره گیری از لعزش های ترامپ و شیوخ ناقص العقل عرب در عرصه های جهانی و منطقه یی و رهبران پیش پای بین ملک خدا داد در عرصه داخلی گلوی ما را بیشتر بفشارند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا