خبر و دیدگاه

انشعاب طالبان و تشدید رقابت های استخباراتی در افغانستان

andishmand_1
محمد اکرام اندیشمند

انشعاب گروه تروریستی طالبان به دو گروه رقیب با دو رهبر جداگانه، زمینه را برای تشدید رقابت و جنگ های استخباراتی در افغانستان مساعد می کند. در حالی که ملااختر منصور در هشتم اسد سال روان ۱۳۹۴به عنوان رهبر و یا امیر تحریک اسلامی طالبان معرفی گردید و محفل بیعت به او را سازمان استخبارات نظامی پاکستان(ISI)در شهر کویته سازمان دهی کرد، سه ماه بعد بخشی از طالبان در ولسوالی بگوای ولایت فراه، ملا رسول را به عنوان جانشین ملاعمر و رهبر طالبان معرفی کردند.

انشعاب در داخل طالبان با دو رهبری جداگانه حکایت از اختلاف شدید و عمیق درونی طالبان دارد. نکتۀ اصلی مورد بحث و پرسش به تبعات و پیامد این اختلاف در بحران ثبات و جنگ افغانستان بر می گردد. آیا این اختلاف و انشعاب طالبان برای دولت افغانستان و پدیدۀ صلح و ثبات در این کشور یک فرصت است یا چالش؟ تبعات و پیامد تفرقه و انشعاب در داخل طالبان با دو رهبری جداگانه به عنوان یک گروه تروریستی در حال جنگ با دولت افغانستان چیست؟ نفع و زیان پاکستان به خصوص سازمان استخبارات نظامی آن کشور(ISI) به عنوان بازیگر اصلی در پروژه و سناریوی طالبان و سایر سازمانهای امنیتی و استخباراتی کشور های همسایه و منطقه در جدایی و خصومت درونی طالبان چگونه ارزیابی می شود؟

بدون تردید، اختلاف و انشعاب در داخل طالبان زمینه را به تضعیف آنها در عرصه های نظامی و سیاسی مساعد می کند و ممکن است مقدماتی برای شکست و فروپاشی طالبان باشد. این اختلاف و اثرات تضعیف کنندۀ آن فرصت بسیار خوبی برای دولت افغانستان فراهم می سازد تا طالبان را از لحاظ نظامی و کار استخباراتی بیشتر تضعیف کند و بستر شکست و فروپاشی آنها را با استفاده از این فرصت شکل دهد. اما سوال اصلی به این توانایی دولت بر می گردد. آیا افغانستان ظرفیت بهره گیری از این فرصت را دارد؟  

به نظر نمی رسد که دولت افغانستان و سازمان استخبارات یا امنیت ملی، بتواند از اختلاف و انشعاب طالبان در جهت فروپاشی و سرکوبی این گروه تروریستی استفاده کند. ضعف و ناکامی های پیشین دولت و دستگاه استخبارات آن در مورد طالبان حکایت از چنین ظرفیت غیر موثر و ناتوان دارد:

وقتی یک تروریست انتحاری طالبان به عنوان نمایندۀ شورای رهبری طالبان در پایتخت افغانستان استادربانی رئیس شورای عالی صلح را با انجام عملیات انتحاری به شهادت می رساند که ممکن است طالبان و آی.اِس. آی ماه های طولانی این عملیات را برنامه ریزی کرده باشند؛

زمانی یک دکاندار مقیم کویته به عنوان نمایندۀ مذاکرات صلح طالبان مدت طولانی در کابل از سوی دولت و به خصوص نهاد استخباراتی آن میزبانی می شود؛

و زمانی که دولت افغانستان و دستگاه استخباراتی آن طی دو سال نمی تواند از مرگ رهبر طالبان آگاهی حاصل کند و رئیس جمهور غنی چند روز قبل از افشای این مرگ پس از ادای نماز عید قربان در ارگ کابل از پیام عیدی ملا صاحب محمدعمر مجاهد که دوسال پیش مرده است ابراز امتنان می کند، چگونه میتوان امیدوار بود که دولت افغانستان از فرصت انشعاب طالبان در جهت تضعیف و فروپاشی آنها استفاده کند و گروه تروریستی طالبان را از مسیر صلح و ثبات افغانستان بر دارد؟

تشکیل مجلس طالبان در بیعت به ملا رسول در فراه، چالشی برای نظارت و کنترول پاکستان و سازمان استخبارات نظامی آن بر طالبان شمرده می شود. اگر آی.اِس.آی بر این چالش غلبه حاصل نکند و تسلط خود را بر هر دو گروه اِعمال نتواند، زمینه برای بازی استخبارات منطقه به خصوص استخبارات ایران و روسیه در بازی با کارت انشعابی طالبانِ ملارسول مساعد می شود. به هر حدی که فاصلۀ طالبانِ ملا رسول از طالبانِ ملا اختر و آی.اِس.آی بیشتر و عمیق گردد، به همان حد کارت بازی با تروریستان ملارسول در دستان سازمان اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران و روسیه قرار می گیرد. برای جمهوری اسلامی ایران و روسیه که در میدان سوریه با داعش می جنگند، استفاده از کارت ملارسول در مقابله با داعش احتمالی در افغانستان قابل توجه و مهم ارزیابی می شود. پیامد این وضعیت برای افغانستان، تشدید و گسترش رقابت و جنگ استخبارات منطقه ای در میدان افغانستان است که عمر بی ثباتی و جنگ را طولانی می سازد و بحران را عمیق و پیچیده می گرداند. اما راه جلوگیری از این بحران به ظرفیت و شایستگی دولت افغانستان بر می گردد تا از فرصت اختلاف و انشعاب طالبان در جهت تضعیف و شکست این گروه تروریستی استفاده کند. آیا این دولت چنین ظرفیتی را در سیاست و عملکرد سیاسی و امنیتی-نظامی خود می تواند  ایجاد کند؟

نوشته های مشابه

‫۳ دیدگاه ها

  1. تشدید رقابت های استخباراتی؟ بنظر من با استخبارات پاکستان و استخبارات انگلیس و امریکا که استخبارات پاکستان به ارتباط افغانستان نقش اول را دارد، هیچکس در منطقه نمیتواند رقابت نماید. اول که شاید این اختلاف ساختگی و یا موقتی باشد و یا اگر این اختلاف هم وجود داشته باشد استخبارات پاکستان قادر است آنرا بزودی حل نماید. البته در افغانستان هم چه دولت آقای کرزی و حالا چه دولت آقای غنی همه غیر مستقیم در خدمت استخبارات پاکستان اند. همینکه طالبان مخالفین سیاسی و یا باغی خوانده میشوند نشانگر آن میباشد که طالبان نزد شان دارای احترام میباشد و هیچوقت نمیخواهند و نخواسته اند طالبان را نوکران استخبارات پاکستان بگویند. بیکفایتی دولت افغانستان را در مقابل با فعالیت و کار آئی استخبارات پاکستان میتوان در این مقایسه نمائید که دولت در یک ولایت دارای تشکیلات کلان مثل مقام ولایت، قوماندانی پلیس و ریاست امنیت و مستوفیت و قضا و، …وغیره میباشد. اما میبینیم که استخبارات پاکستان با فرستادن چند نفر محدود و آنهم طور دزدانه قادر میشود که ولایت را بی امن سازند ولی تشکیلات دولتی با این همه طول و بر و عرض و موقعیت شرعی و قانونی خود نمیتواند جلو خرابکاری چند نفر مزدور را بگیرد. این خود حالت زار دولت و نقش فعال و کارای استخبارات پاکستان را نشان میدهد. پس ازین دولت بیکاره توقع رفته نمیتواند که طالبانرا از وطنفروشی و بی ننگی بطرف وطندوستی و ننگ و غیرت بکشاند.

  2. من برداشتی که از نحوه فعالیت استخبارات پاکستان و نحوه اداره و رهبری ای که بر طالبان دارند، من به این نفاق و اختلاف طالبان بدیده شک دیده و آنرا یک بازی دیگر میدانم. بدلیل اینکه ما میبینیم که طالبان در ارگ ریشه دارند و در تمام ارگانهای دولت افغانستان نفوذ دارند و حتی مثلا” در بررسی دلایل سقوط کندز یک نماینده برحال آنها آقای فاروق وردک را میبینید که شریک میباشد. از طرف دیگر ما میبینیم که تمام کسانیکه سلاح بردست دارند و علیه دولت می جنگند همه زیر چتر استخبارات پاکستان قرار دارند. نقش اصل و عمده در ارتباط به افغانستان را استخبارات پاکستان بعهده دارد. معلومدار ایران و روسیه هم میخواهند نفوذی داشته باشند و نفوذ آنها فرعی خواهد باشد. بدلیل اینکه ایران با مشکلات زیادی در ارتباط به سوریه و یمن و لبنان و فلستین، …وغیره روبرو میباشد که هیچ ظرفیت و توان برای آن در ارتباط افغانستان تا این حدی که بتواند مصرف طالبانرا بپر دازد، باقی نمیماند. و همین قسم روسیه هم اتحار شوروی سابق نه از لحاظ برنامه و نه از لحاظ هدف، و نه از لحاظ توان، نمیباشد. و هندوستان هم با گروه ترورست طالب به هیچ عنوان نمیتواند ارتباط داشته باشد. بنأ” پاکستان و انگلیس و امریکا در ارتباط به افغانستان یکه تاز میدان میباشند. و طالبان استخدام شده گان پاکستان اند و بیل و کلنگ و سلاح شان هم در تخریب افغانستان همانا شریعت اسلامی اهل سنت و جماعت میباشد.

  3. “آیا این دولت چنین ظرفیتی را در سیاست و عملکرد سیاسی و امنیتی-نظامی خود می تواند ایجاد کند؟”
    جواب منفی میباشد. این دولت آنقدر بیکاره و بی مغز و سبکسر میباشد که نتوانسته است تا حال وزرای خودرا(قوه اجرائیه) تکمیل نماید. ازین طور دولتی که در رأس آن یک شخص متعصب و دارای تکلیف روانی و انحصار طلب قرار داشته باشد، چطور میتوان انتظار انرا داشت که از مخالفت درونی طالبان استفاده موثر نماید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا