خبر و دیدگاه

دولت وحدت ملی با دیدگاه نامشترک از دشمن مشترک

andishmand_1
محمد اکرام اندیشمند

رئیس جمهور غنی قبل از سقوط شهر قندوز، طالبان را مخالفین سیاسی خواند و پس از سقوط این شهر، آنها را باغی نامید.  عبدالله عبدالله رئیس اجرایی این حکومت در روزهای جنگ شهر قندوز، از توجیه عملکرد تروریستی طالبان توسط تربیون دولت وحدت ملی زبان شکوه و اعتراض بلند کرد. عبدالرشید دوستم معاون اول ریاست جمهوری که پس از جنگ قندوز برای فرماندهی جنگ علیه طالبان به شبرغان رفت، طالبان را نوکر آی.اِس.آی خواند. احمدضیا مسعودنمایندۀ رئیس جمهور در امور اصلاحات و حکومت داری خوب در نشستِ حمایت از رسانه ها(۹عقرب۱۳۹۳/ ۳۱ اکتوبر ۲۰۱۵)طالبان را یک گروه مزدور و تروریست خواند و صلح با آنها را با این استدلال که صلح با یک گروه تروریست در هیچ جای دنیا تحقق پیدا نکرده است، اتلاف وقت و نامعقول دانست. نمایندۀ رئیس جمهور در حکومت داری خوب، مذاکرات صلح را فراهم سازی فرصت در جهت تامین منافع پاکستانی ها خواند و اظهار کرد که جنگ فعلی در کشور ما، جنگ پاکستانی ها است، نه جنگ طالبان.  و این جنگ، یک جنگ طولانی و فرسایشی خواهد بود و هم باید به آمادگی لازم را به یک جنگ طولانی داشته باشیم.

با توجه به دیدگاه های مسئولین دولت وحدت ملی بر سر طالبان، دو نکتۀ اصلی در مورد بینش و برداشت آنها بر سر طالبان قابل بحث و پرسش است:

  1. آنچه که از اظهارات متفاوت و حتی متناقض مسئولین اول دولت وحدت ملی در مورد طالبان آشکار می شود، تعریف غیر واحد از طالبان و سیاست ناهمسوی این دولت بر سر دشمنِ در حال جنگ برای سرنگون سازی این دولت است. نکتۀ شگفت آور این جا است که زمام داران دولت وحدت ملی از گروه طالبان که برای نابودی این دولت و دولت مداران آن می جنگند، تصویر و تعریف مشترک ندارند. رئیس جمهور از صلح با این گروه سخن می گوید و خود را به مذاکره در جهت صلح متعهد میداند، اما نماینده اش در حکومت داری خوب، صلح را ضیاع وقت و غیر عملی تلقی می کند.

چرا در یک دولت واحد و متمرکز که افزون بر این ویژگی، پس از توافق هر دو نامزد اصلی و رقیب انتخابات ریاست جمهوری بر سر مشارکت در قدرت، دولت وحدت ملی نام گرفت، رهبران آن دولت دیدگاه و تعریف مشترک از دشمن خود یعنی طالبان ندارند؟ آیا دولت افغانستان در فضای این ناهمسویی میتواند در جنگ با طالبان به پیروزی برسد و یا در صلح با آنها به توافق دست یابد؟  

  1. در این واقعیت که پاکستان از طالبان حمایت می کند و طالبان در جنگ علیه افغانستان از سوی پاکستانی ها تمویل و تنظیم می شوند، تردیدی نیست. این را نه تنها مسئولین دولتی افغانستان و افراد و گروه های سیاسی و مدنی می دانند و پیوسته آن را تکرار می کنند، که حتی معتادان خفته در زیر پل سوخته هم در کابل به آن واقف اند و از نقش پاکستان در جنگ طالبان سخن می گویند. اما سوال اصلی به راه حل این مشکل بر میگردد. چگونه افغانستان را میتوان از دخالت پاکستان در جنگ و بی ثبات سازی نجات داد؟ دولت و دولت مردان افغانستان چه برنامه و طرح عملی در این مورد دارند؟ آیا راه حل، ادامۀ جنگ است و آماده شدن به یک جنگ طولانی و فرسایشی با پاکستان؟

اگر از موضع و موقعیت دولتی در افغانستان صحبت شود، افغانستان سی و پنج سال است که در جنگ با پاکستان قرار دارد و تمام زمام داران افغانستان در کابل این ادعا را مطرح می کنند. آیا دولت ها و زمام داران افغانستان از این موقعیت و این ادعا، دست پاکستان را از دخالت و جنگ کوتاه کرده اند؟ در حالی که کابل یا دولت افغانستان در بسیاری از این سال ها مورد حمایت مستقیم نظامی دو قطب بزرگ نظامی جهان یعنی شوروی اسبق و ایالات متحده امریکا قرار داشت. و کابل اکنون نیز در حمایت نظامی و مالی واشنگتن و اروپای غربی به سر می برد. وقتی دولت مداران کشور ما با دیدگاه و سیاست ناهمسو و غیر عملی در مورد پاکستان سخن می گویند و نوید جنگ فرسایشی و طولانی را با پاکستان می دهند، دولت افغانستان در چه زمانی و با حمایت مستقیم نظامی کدام قدرت خارجی دنیا می تواند در جنگ با پاکستان به پیروزی برسد؟

.

نوشته های مشابه

‫۳ دیدگاه ها

  1. معلومدار است یک دولتی که به اساس انتخابات آزاد و دموکراتیک و در اثر انتخاب آزاد مردم بوجود نیامده باشد، نظر واحد وجود داشته نمیتواند. یکطرف متقلب و وطنفروش و انحصار طلب و طرف دیگر موًمن به آرای آزاد مردم و بانی عزت و استقلال افغانستان. درین طور تشکیل وطنفروشان از اجیران استخبارات پاکستان آشکارا و پنهان پشتیبانی میکنند و طالبان را نیروهای ملی ضد مداخله امریکا میدانندو لی این قسمت آنرا که آنها از کمک امریکا به پاکستان و از طرف پاکستان برای تخریب و ذلیل ساختن افغانستان رهبری و تجهیز میشوند، چشم خودرا پت میکنند.

  2. ۱-چگونه افغانستان را میتوان از دخالت پاکستان در جنگ و بی ثبات سازی نجات داد؟
    ۲-دولت و دولت مردان افغانستان چه برنامه و طرح عملی در این مورد دارند؟
    ۳- آیا راه حل، ادامۀ جنگ است و آماده شدن به یک جنگ طولانی و فرسایشی با پاکستان؟
    سوالهای بسیار مهم از جانب نویسنده محترم طرح شده است. جواب درست به این سوالات ایجاب یک مطالعه به شیوه علمی را توسط گروه کار شناسان، مینماید. ولی من در اینجا بربنای تجربه و درک عملی خود به پاسخ این سوالها جرئت بخرج میدهم.
    ۱- اتخاذ سیاست زمان ظاهر شاه، زمان دائود خان و زمان زمامداری ببرک کارمل در قبال پاکستان. شکی نیست که پاکستان دشمن قسم خورده دولت افغانستان میباشدو بصورت مطلق میتوان نتیجه گیری کرد که پاکستان همیش در پی ذلیل ساختن و بیچاره ساختن افغانستان میباشد. توقع مناسبات نیک و احترام متقابل از پاکستان نه تنها اینکه حماقت محض بلکه خیانت ملی نیز بحساب می آید. درزمان ظاهر شاه و دائودخان و ببرک کارمل امکان نفوذ پاکستان و یا فعالیت جاسوسان پاکستان خیلی محدود بود. ما دیدیم که اجنت ارسالی پاکستان برای قتل ببرک کارمل، کپتان بابا را بقتل رساند. این نشان میدهد که نفوذ پاکستان بحدی محدود بود که اجنت موظف او کپتان با با را بجای کارمل بقتل رساند. اما توانست با همکاری جاسوسان خود زمینه رویا روئی دائود خان با حزب دموکراتیک خلق افغانستان را با قتل میر اکبر خیبر مساعد سازد و درخت امید خودرا بشگوفه بنشاند. اگر دائود خان هوشیاری لازم را بخرج میداد احساساتی نمی شد و در موضوع عمیق می اندیشید، میتوانست پلان پاکستان را خنثی سازد. اما حالا که حتی کلید زمامداری افغانستان هم بدست پاکستان افتیده است، دشوار است که بسادگی بتوان از مداخله پاکستان و کوتاه نمودن دست پاکستان از افغانستان کاری انجام داد. فقط تمام احزاب و گروهای افغانستان میتوانند با اتحاد و همبستگی خود مردم را متحد و آگاه سازند. مردم آگاه و متحد میتوانند دست مداخله پاکستان را قطع نمایند.
    ۲-دولت و دولت مردان افغانستان در قدم اول باید از سیاست برتری جوئی قومی به حکم عقل و وجدان دست بکشند و محور انسان سالاری را تقویه نمایند. این یک فکتور عمده در شکست سیاست پاکستان در قبال افغانستان شناخته میشود.
    ۳-دوراه حل وجود دارد و راه سومی اصلا” بچشم نمیخورد. راه اول مبارزه قاطع و بیرحم دوامدار در برابر پاکستان و اجیران پاکستان مثل گروهای ترورستی طالب وغیره. راه دوم همانا سرخم نمودن و قبول یوغ اسارت و نفوذ پاکستان در افغانستان میباشد.
    باز هم تآکید مینمایم که سلاح قوی پاکستان بخاطر بزنجیر کشیدن مردم افغانستان همانا تبلیغ و کسترش نفاق بین القومی در افغانستان میباشد. متأسفانه که تعداد زیاد برادران پشتون ما در این ارتباط آگاهانه و یا نا آگاهانه بدول پاکستان میرقصند. طالب، گلب الدین، روستا ترکی، کرزی و غنی، …وغیره و حتی تلویزیون خطاب در امریکا به دول پاکستان میرقصند. بیائید جرئت نمائید بجای قوم سالاری به انسان سالاری روی آورید. در آنصورت مشکل افغانستان با پاکستان و اجیران طالب او به اسانی راه حل پیدا خواهد نمود.

  3. ” احمدضیا مسعودنمایندۀ رئیس جمهور در امور اصلاحات و حکومت داری خوب در نشستِ حمایت از رسانه ها(۹عقرب۱۳۹۳/ ۳۱ اکتوبر ۲۰۱۵)طالبان را یک گروه مزدور و تروریست خواند و صلح با آنها را با این استدلال که صلح با یک گروه تروریست در هیچ جای دنیا تحقق پیدا نکرده است، اتلاف وقت و نامعقول دانست. نمایندۀ رئیس جمهور در حکومت داری خوب، مذاکرات صلح را فراهم سازی فرصت در جهت تامین منافع پاکستانی ها خواند و اظهار کرد که جنگ فعلی در کشور ما، جنگ پاکستانی ها است، نه جنگ طالبان. و این جنگ، یک جنگ طولانی و فرسایشی خواهد بود و هم باید به آمادگی لازم را به یک جنگ طولانی داشته باشیم.” آنچه احمد ضیا مسعود بیان داشته است، یک حقیقت تاریخی مسلم میباشد. از آنجائیکه اظهرالمن الشمس میباشد که طالبان جز، اجیران استخدام شده پاکستان وجز یک گروه وطنفروش ترورست و دین فروش چیز دیگر نبوده و نمیباشند، سخنان احمد ضیا مسعود با لباس حقیقت ملبس میگردد. بدون شک در روی کرۀ خاکی ما بملاحظه نرسیده است که یک بادار و آقا به مزدور خود اجازه داده باشد، در مسایلی که گره آن بدست بادار باشد از بادار نمایندگی کرده و تصمیم گرفته باشد. در اینصورت دول مذاکره با طالبانرا را نواختن معنی و مفهوم آب به اسیاب پاکستان ریختن را دارد. اگر رئیس جمهور طالبانرا طوریکه هستند معرفی نماید یعنی بعیوض باغی و یا مخالفین سیاسی بگوید که بیغیرتان و وطنفروشا و دشمنان اسلام و اجیران پاکستان، در آنصورت تمام مردم افغانستان و واعظین و ملاها در مساجد و همه به طالبان تف و لعنت نثار کرده و آنها جائی در افغانستان نمیتوانند برای استاد شدن پیدا نمایند. در آنصورت تیر پاکستان به هوا رفته و پاکستان ناکام و مایوس خواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا