حضور طالبان در ارگ؛ شایعه یا واقعیت
به تازگی گزارشها حاکی از آن است که ارگ ریاست جمهوری کشور، میزبان شماری از افراد بلندپایهی طالبان به هدف گفتگو و تشویق سران این گروه برای پیوستن به روند صلح بوده است.
هر چند سخنگوی ریاست جمهوری، حضور این افراد را در کابل به شدت رد کرده است؛ ولی وضعیت نشان از آن دارد که این تلاشها وجود داشته و بعید هم نیست که برخی از فرماندهان مشهور گروه طالبان در حال رایزنی با جناح اقتدارگرا باشند.
چه این افراد به کابل آمده باشند و چه نیامده باشند، شکی نیست که آقای کرزی سعی دارد به شکلی از اشکال با شماری از بلندپایگان گروه طالبان تماس بگیرد. البته این گونه تماسها میتواند برای برآورده شدن اهداف و مقاصد خاصی انجام شود.
در گام نخست، تیم اقتدارگرا بنا به نزدیکیهای فکری و نژادی میکوشد چتر محافظتی خود را بر سر گروه طالبان باز کند و این گروه را از آسیبهای احتمالی در آینده در امان نگهدارد.
در گام دوم هرگونه پیشرفت در کنار آمدن با گروه طالبان، میتواند بر اقتدار و دوام حاکمیت فعلی کمک کند و آن را از سرنوشت محتوم به شکست در کوتاهمدت برهاند.
در گام سوم، تیم اقتدارگرا نیاز به توجیه وضعیت بحرانی فعلی دارد که عمدهترین عامل به وجود آمدن آن بوده است و بهترین عنصری که میتواند برای این توجیهگری موثر ثابت شود، بحث صلح و مذاکره با گروه مخالف است.
به همین دلیل آقای کرزی هرچند که در ظاهر امر، شورای عالی صلح را به هدف گفتگو با مخالفان به وجود آورده؛ ولی در عمل میکوشد سکان کشتی مذاکره را همچنان در اختیار داشته باشد و نشان دهد که بدون او در معادلهی صلح، هیچ راهی به دهی نمیانجامد.
آقای کرزی با این نمایش بازی کردنها نشان میدهد که نه شورای صلح میتواند آورندهی صلح در کشور باشد و نه نیروهای تا به دندان مسلح ناتو. آقای کرزی در یک نقشهی از پیش تعیین شده که بدون شک برخی از سران طالبان هم در آن شاملاند، میخواهد برنامهی صلح را که میتواند یک برنامهی ملی باشد، به برنامهی شخصی و خصوصی تبدیل کند. به دلیل همین شخصیگریها در روند صلح، تا هنوز این برنامه به موفقیت نینجامیده و هر حرکت تازهیی هم که در این راستا آغاز شده، از قبل به وسیلهی جناح بر سر اقتدار شرایط شکست آن فراهم شده است.
شورای عالی صلح به هیچ دستاورد مهمی در راستای تأمین صلح دست نخواهد یافت؛ چرا که تیم اقتدارگرا تمام روزنهها را از قبل به روی این شورا بسته و آن را در درون اتاق تاریک رها کرده است. مشکل اصلی و اساسی صلح هم در کشور به این گونه سیاستهای خطرناک و بحرانزای قومی و نژادی پیوند خورده است.
آقای کرزی در حالی که به شکل ظاهری از صلح و مذاکره حمایت میکند و برای رسیدن به آن، شورا و کنفرانس راه میاندازد؛ ولی در عمل تمام راههای رسیدن به آن را میبندد و حرکتها را به سمت خودش هدایت میکند. شایعهی حضور برخی از سران طالبان در ارگ و سپس رد آن از یک منبع هدایت شده، اهداف مشخصی را دنبال می کرده است.
ارگ میکوشد با این سروصداها نشان دهد که شورای صلح نمیتواند در راستای انجام گفتگو با مخالفان، حرکت موثری را صورت دهد و هر حرکتی اگر در این راستا انجام شود، باید از کانال ارگ بگذرد. ارگ به عنوان هستهی مرکزی صلح، تصوری است که جناح اقتدارگرا در حال شکل دادن و انتشار آن در میان مردم است.
از سوی دیگر، تیم اقتدارگرا از جهتی اگر میکوشد که تمام روزنههای رسیدن به صلح را ببندد، از جهتی دیگر تلاش دارد که با برخی از افراد و گروهها زدوبندهایی را انجام دهد و تمام پروژهی صلح را به یک پروژهی شخصی و چند نفره تقلیل دهد.
تفکر صلح ارگ، بیشباهت به تفکر طالبانی نیست و خطوط اصلی آن را همان برداشت مسلط در این گروه شکل میدهد. همین نزدیکی فکری هست که ارگ ریاست جمهوری را به برنامههای طالبان نزدیک میکند و در عوض، حرکتهای شورای عالی صلح و نظایر آن را با واکنشهای تند این گروه مواجه میسازد.
از سوی دیگر، هرگونه حرکت پشت پردهای در این خصوص، میتواند خطرات زیادی را متوجه منافع ملی کشور کند. ارگ ریاست جمهوری با لجاجت تلاش میورزد که صلح را به روندی عقیم و بینتیجه تبدیل کند؛ در حالی که مردم افغانستان خواهان صلح واقعی و رسیدن به امنیت و ثبات هستند.
هر حرکتی وقتی پنهان از چشم مردم صورت میگیرد، بدون تردید نتایج خطرناکی را در قبال دارد و میتواند برای مدتهای مدیدی این روند را به تعویق بیندازد.
در حال حاضر هر آنچه که در افغانستان به نام رسیدن به صلح انجام میشود، به دلیل سیاستهای یک جانبهی ارگ به بنبست رسیده و هیچ روزنهی امیدی هم به چشم نمیخورد. شورای صلح یک برنامهی نامنهاد است که عملاً از سوی ارگ ریاست جمهوری به ناکامی کشیده شده و از این شورا به جز چند اعلامیه و فراخوان هیچ انتظاری نمیتوان داشت.
در همین حال نباید فراموش کرد که بخشی از روند صلح در کشور به نیات و برنامههای کشورهای همسایه و از جمله پاکستان مرتبط است که تا هنوز هیچ چراغ سبزی در این زمینه از سوی این کشورها دیده نشده است. پاکستان هرچند به گونهی رسمی از برنامهی صلح در افغانستان حمایت کرده؛ ولی این کشور در عمل در راستای بیثباتسازی کشور ما فعالیت میکند.
به هر حال، آمدن سران طالبان به ارگ ریاست جمهوری چه شایعه باشد و چه واقعیت، نه تنها هیچ تحول مثبتی را در پی نخواهد داشت، بل میتواند به عقیم ساختن حرکتهای صلحطلبانه کمک کند.
برگرفته از ماندگار