اخبار و گزارشات

سناریویی به‌نام ۱۱ سپتامبر و صحنه‌گردانی واشنگتن

911_usconspiracy

 

پس از گذشت چندین سال از حملات ۱۱ سپتامبر که به‏بهانه آغاز جنگ‌های خانمان‌سوز تبدیل شد، هنوز سؤالات و ابهام‌های فراوانی پیش رو باقی می‌مانند که مقامات واشنگتن حاضر به پاسخگویی‌ها به آنها نیستند.

اوایل صبح ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ آفتاب در آسمان نیویورک در حال تابیدن است. ۱۹ نفر در قالب هواپیماربا کنترل چهار هواپیما از مبدا بوستون، نیوارک و واشنگتن به مقصد سانفرانسیسکو و لس‌آنجلس را به دست می گیرند. ساعت زمان ۸:۴۶ صبح را نشان می‌دهد که ناگهان هواپیمای پرواز شماره ۱۱ خطوط هوایی آمریکا به ساختمان شمالی مرکز تجارت جهانی برخورد می‌‌کند. دقایقی پس از آن و در ساعت ۹:۰۳ صبح هواپیمای شماره ۱۷۵ خطوط هوایی آمریکا خود را به ساختمان جنوبی برجهای دوقلو می‌کوبد. 
با انتشار اخبار اولیه و فوری از این واقعه موجی از بهت و آشفتگی را در نیویورک و آمریکا حکمفرما می‌کند. لنز دوربین‌های رسانه‌های جهان هم اکنون تحولات عادی و با اولویت کمتر را رها کرده و به سمت این حادثه می‌چرخند. گویی زمان جلب افکار عمومی آمریکا توسط مقامات آمریکایی فرا رسیده است. 
ساعت ۹:۳۷ صبح همان روز مادامی که نیویورک شوکه شده است، گروه دیگری از هواپیمارباها، هواپیمای پرواز ۷۷ خطوط هوایی آمریکا را به سمت پنتاگون هدایت می‌کنند. هواپیمای چهارم، پرواز ۹۳، در ساعت ۱۰:۰۳ در پی درگیری مسافران با هواپیمارباها در نزدیکی “شنکس‌ویل ” در پنسیلوانیا سقوط می‌کند. گفته می‌شود که مقصد نهایی این هواپیما “کپیتول “، محل ساختمان کنگره یا کاخ سفید بود؛ اما اینکه چرا این هواپیما باید دچار سانحه شود و به کپیتول نرسد، ذهن آدمی را به خود مشغول می‌‌کند. 
تماس برخی مسافران از هواپیماها نشان می‌دهد که هواپیمارباها از چاقو برای تهدید و آسیب رساندن خدمه پرواز و بعضی مسافران استفاده می‌کنند. یک مسافر از پرواز ۱۷۵ و چندین مسافر از پرواز ۹۳ اعلام می‌‌کنند که هواپیمارباها با خود بمب دارند، اما یکی دیگر از مسافران می‌گوید که به نظر وی این بمبها جعلی هستند. 
این حملات سه ساختمان در مجموعه مرکز تجارت جهانی را ویران می‌کنند؛ برجهای دو قلو به همراه ساختمان مرکز تجارت جهانی ۷. فضایی از ابهام و پریشانی بر سازمانهای خبری و کنترلرهای ترافیک هوایی آمریکا سایه افکنده است. تمام پروازهای خارجی غیرنظامی به آمریکا به مدت سه روز لغو و ممنوع می‌شوند. هواپیماهای در حال پرواز به مقصد خاک آمریکا مجبور به فرود در کانادا یا مکزیک می‌شوند. در طول روز ۱۱ سپتامبر گزارش های ضد و نقیضی منتشر می‌شوند. یکی از گزارش‌ها بیان می‌کند که یک خودروی حاوی مواد منفجره در ساختمان مرکزی وزارت دفاع منفجر شده است. یکی دیگر از گزارش‌ها حکایت از آتش سوزی در “نشنال مال ” در منطقه “پوتومک غربی ” دارد. آسوشیتدپرس نیز در گزارشی مدعی شد که پرواز ۱۹۸۹ خطوط هوایی دلتا به سرقت رفته است. بعدها اعلام کردند که این گزارش‌اشتباه بود. 
اما از آن زمان به بعد، حوادث ۱۱ سپتامبر که به‎خوبی افکار عمومی جهان را متوجه خود کرد، بهانه خوبی برای حمله آمریکا به افغانستان و عراق و سایر اقدامات یکجانبه بوده است. 

حملات ۱۱ سپتامبر؛ نقشه شوم نومحافظه‌کاران آمریک

عده‌ای از ناظران سیاسی در جهان به ویژه آمریکا بر این باورند که حملات مشکوک ۱۱ سپتامبر بهانه‌ای بود برای نومحافظه‌کاران آمریکایی تا بتوانند نقشه شوم خود برای سیطره آمریکا بر تمام جهان را با ماشین عظیم جنگی پیاده کنند. 
“پل کریگ رابرتز “، اقتصاددان و معاون سابق وزیر خزانه‌داری آمریکا در زمان “رونالد ریگان ” در مقاله‌ای به بررسی جوانب مختلف حادثه ۱۱ سپتامبر می‌پردازد. 
این نویسنده سابق نشریه‌هایی چون “وال‌استریت‌ژورنال ” و “بیزینس‌ویک ” معتقد است که حملات ۱۱ سپتامبر بهانه‌ای بود برای نومحافظه‌کاران آمریکایی تا بتوانند نقشه شوم خود را برای سیطره آمریکا تماماًعملی کنند. 

واشنگتن‌تایمز، حامی جنگ‌افروزی‌های مقامات واشنگتن

کریگ رابرتز در ابتدای مقاله با اشاره به خط‏مشی روزنامه “واشنگتن‌تایمز ” و حمایت‌های این روزنامه از جنگ‌طلبان آمریکایی می‌نویسد: واشنگتن‌تایمز روزنامه‌ای‌ است که با نظر مساعد به جنگ‌هایی که بوش، چنی، اوباما و نومحافظه‌کاران در خاورمیانه راه انداخته‏اند؛ می‌نگرد و معتقد است که تروریست‌های ۱۱ سپتامبر باید تاوان جنایاتشان را بپردازند. اما در ۲۴ فوریه و در کمال تعجب شنیدم که پربیننده‌ترین گزارش وب‌سایت این روزنامه به مدت سه روز، گزارشی با عنوان “داخل محدوده اتوبان کمربندی ” بود که در ۲۲ فوریه ۲۰۱۰ توسط “جنیفر هارپر ” تهیه شد. این گزارش در مورد ۳۱ کنفرانس‌ خبری بود که در ۱۹ فوریه در شهرهای مختلف آمریکا و سایر نقاط جهان توسط مهندسین و معماران سازمان “حقیقت ۱۱ سپتامبر ” ترتیب داده شدند. سازمان مذکور هم‌اکنون ۱۰۰۰ عضو دارد که همگی در امور ساختمانی و عمرانی متخصص هستند. 
پل کریگ رابرتز در ادامه می‌افزاید: تعجب من زمانی بیشتر شد که فهمیدم در این گزارش خبری، کنفرانس‌های مطبوعاتی این سازمان کاملا جدی انگاشته شده‌اند. 
وی سؤالاتی در مورد واقعه ۱۱ سپتامبر مطرح می‌سازد: چگونه سه آسمانخراش عظیم مرکز تجارت جهانی ناگهان به تلی از خاک تبدیل شدند؟ چگونه آتش کوتاه مدت و با درجه پایین توانست تیرهای فولادی آسمانخراش‏ها را به ناگهان فرو بریزد؟ در گزارش “واشنگتن‌پست ” چنین آمده است: “هزار معمار و مهندس از نمایندگان کنگره درخواست کرده‌اند تا تحقیقاتی جدید در مورد تخریب برج‌های دوقلو و ساختمان هفتم انجام شود. ” 
کریگ رابرتز می‌افزاید: به گزارش روزنامه “واشنگتن‌تایمز ” معماران و مهندسین بدین نتیجه رسیده‌اند که اداره فدرال مدیریت بحران و مؤسسه ملی استاندارد و تکنولوژی “مدارک و نظرات ناکافی، متناقض و فریب‌آمیز پیرامون تخریب برج‌ها ارائه کرده‌اند. ” آنها همچنین “خواهان آغاز تحقیقاتی با حضور هیأت منصفه در مورد مقامات مؤسسه ملی استاندارد و تکنولوژی شده‌اند. ” 
به گزارش این روزنامه ریچارد گیج، سخنگوی این مهندسین و معماران گفت: “مقامات دولت باید بدانند که “نادیده انگاشتن جرم ” طبق ماده ۱۸ (بند ۲۳۸۲) قوانین آمریکا یک جرم جدی محسوب می‌شود. بنابراین آنهایی که مدرکی دال بر وقوع جرم در دست دارند باید اقدامات لازم را اتخاذ کنند. این مسائل می‌توانند تأثیر بسیار زیادی در محاکمه آتی “خالد شیخ محمد ” داشته باشد. ” 
هم‌اکنون سازمان دیگری با نام “آتش‌نشانان جویای حقیقت ۱۱ سپتامبر ” به وجود آمده است. اریک لایر، رئیس این سازمان، در کنفرانس خبری اصلی در شهر سانفرانسیسکو حمایت آتش‌نشان‌ها را از خواسته‌های مهندسین و معماران اعلام کرد. وی اظهار داشت که هیچ نوع تحقیق دادگاهی و علمی در مورد آتش‌هایی که این سه ساختمان را ویران کردند صورت نگرفت و این به معنای ارتکاب جرم است.

چرا ستون‏های فلزی برج‏ها ذوب شدند؟

دکتر رابرتز در مورد وقایع بعد از فروپاشی برج‌ها می‌نویسد: از فرایندهای تحقیقی لازم تبعیت نشد و صحنه جرم به جای نگهداری و تجسس ویران گردید. به گفته رییس سازمان آتش‏نشانان [اریک لایر] بیش از صد نفر از افرادی که بلافاصله در محل حاضر شدند صدای انفجارهایی را شنیدند. مدارک صوتی، تصویری و رادیویی نیز دلیلی بر وقوع این انفجارها هستند. 
این اقتصاددان آمریکایی در ادامه بررسی دلایل تخریب برج‌های دو قلو به نقل از کنفرانس خبری می‌نویسد: فیزیکدانی به نام استیون جونز مدرکی در مورد وجود “نانو‌ترمیت ” در خرابه‌های برج‌های مرکز تجارت جهانی ارائه کرد. این مدارک توسط هیأت بین‌المللی دانشمندان به رهبری پروفسور “نیلز هریت “، نانوشیمی‌دان “دانشگاه کپنهاگ ” جمع‌آوری شده‌ بودند. نانوترمیت یک ماده آتش‌زا و انفجاری پیشرفته است که می‌تواند به سرعت فلزات را ذوب کند. 

 اسنادی که تئوری توطئه را زیر سؤال می‏برند

معاون سابق وزیر خزانه‌داری آمریکا با اشاره به فشارها و انتقادهایی که بر جویندگان حقایق یازده سپتامبر وارد می‌شود می‌نویسد: قبل از اینکه فریاد “تئوری توطئه ” را بانگ زنیم، باید بدانیم که معماران، مهندسین، آتش‌نشانان و دانشمندان هیچ تئوری را پیشنهاد نمی‌کنند. آنها فقط اسنادی ارائه می‌کنند که تئوری رسمی را به چالش می‌کشد و این اسناد تا ابد نادیده انگاشته نخواهند شد. 
اگر تردید کردن در مورد داستان رسمی ۱۱ سپتامبر و گزارش کمیسیون ویژه باعث می‌شود فرد یک مجنون علاقه‌مند به تئوری توطئه نامیده شود در این صورت باید دو رئیس کمیسیون ۱۱ سپتامبر و مشاور حقوقی کمیسیون را نیز جزو این دیوانگان به حساب آوریم. تمام این افراد در کتاب‌های خود اظهار کرده‏اند که در زمان انجام تحقیقات از جانب مقامات دولتی فریب داده شده‌اند. 
این اقتصاددان و روزنامه‌نگار آمریکایی به انتقاد از ساده‌لوحی و زودباوری افکار عمومی آمریکا پرداخته و می‌افزاید: همیشه آمریکایی‌هایی وجود خواهند داشت که بدون توجه به تعداد زیاد دروغ‌های دولت همیشه هرآنچه را دولت بدان‌ها بگوید قبول خواهند کرد. علی‌رغم همه جنگ‌های وسیعی که امنیت اجتماعی و بهداشتی را تهدید می‌کنند، یعنی جنگ‌هایی بر اساس سلاح‌های کشتار دسته‌جمعی عراق که هیچ‏گاه پیدا نشدند، جنگ‌هایی بر اساس ارتباط “صدام حسین ” با شبکه “القاعده ” که هیچ‎گاه ثابت نشد، بر اساس سلاح‌های هسته‌ای خیالی ایرانی‌ها که قرار است بهانه جنگ تهاجمی آتی آمریکا در خاورمیانه باشند، هنوز هم نیمی از مردم آمریکا داستان‌های خیالی دولت در مورد واقعه ۱۱ سپتامبر را باور می‌کنند و آن را توطئه مسلمانانی می‌نامند که تمام جهان غرب را با زرنگی فریفته‌اند. 

۱۸۳ روش در شکنجه شیخ محمد به‏کار گرفته شدند

رابرتز می نویسد: برای این آمریکایی‌ها هیچ فرقی ندارد که دولت چند بار داستان خود را عوض کرده است. برای مثال، آمریکایی‌ها در ابتدا نام “اسامه‌ بن‌ لادن ” را شنیدند زیرا دولت بوش حملات ۱۱ سپتامبر را به‎عهده او گذارد. در طی سالیان متمادی فیلم‏های ویدئویی زیادی به مردم ساده‌لوح آمریکا نشان داده شدند که ظاهرا حاوی بیانیه‌های اسامه‌بن‌لادن بودند. متخصصین این فیلم‌ها را جعلی اعلام کردند اما افکار عمومی آمریکا به خودفریبی ادامه دادند. اما ناگهان در سال گذشته یک “مغز متفکر ” دیگر برای حملات ۱۱ سپتامبر پیدا شد تا جای اسامه‌بن‌لادن را بگیرد. وی کسی نبود جز خالد شیخ محمد، زندانی پاکستانی “گوانتانامو ” که با ۱۸۳ روش خفگی مجازی شکنجه شد تا بالاخره اعتراف کرد که طراح اصلی حملات ۱۱ سپتامبر بوده است. 
وی معتقد است که اعترافات شیخ محمد هیچ ارزش قانونی ندارند. معاون سابق وزیر خزانه‌داری آمریکا می‌نویسد: در قرون وسطی اعترافات با شکنجه گرفته می‌شدند اما تا جایی که من می دانم در نظام قضایی آمریکا متهم‌سازی خود بدون ارائه اسناد مستدل پذیرفته شده نیست. اما تحت رژیم بوش و قضات جمهوری‌خواه فدرال، که ما را مطمئن کرده‌اند از قانون اساسی آمریکا حفاظت خواهند کرد، خود‌متهم‌انگاری شیخ محمد تنها دلیل دولت برای اثبات این مدعی است که تروریست‌های مسلمان حملات ۱۱ سپتامبر را انجام داده‌اند. 

 آیا شیخ محمد سوپرمن بود؟

نویسنده در ادامه مقاله کارهای نسبت داده شده به شیخ محمد را غیرممکن و خنده‏دار دانسته و می‌افزاید: اگر شاهکارهای نسبت داده شده به شیخ محمد را خوب بسنجیم متوجه امکان‌ناپذیر بودن آنها خواهیم شد. گویی شیخ محمد باهوش‌تر و قوی‌تر از “سوپرمن ” است. وی تمام ۱۶ سازمان اطلاعاتی آمریکا و همچنین سازمان‌های اطلاعاتی متحدین و دست‌نشانده‌های آمریکا به مانند “موساد ” را فریب داده است. تمام سرویس‌های اطلاعاتی جهان نتوانستند در مقابل شیخ محمد بایستند. شیخ محمد با هوش و ذکاوت سرشار خود همه را فریفت، از شورای امنیت ملی آمریکا گرفته تا دیک چنی، “پنتاگون “، “مجلس سنا “، “فرماندهی دفاع هوافضای آمریکای شمالی “، “نیروی هوایی آمریکا ” و “کنترل ترافیک هوایی. ” 
وی باعث شد بخش حفاظت فرودگاه در عرض یک صبحگاه چهار بار اشتباه کند. وی جدیدترین سیستم دفاع هوایی پنتاگون را شکست داد و برای اولین بار در تاریخ آمریکا یک هواپیمای ربوده شده بدون اینکه از جانب نیروی هوایی آمریکا ردگیری شود به ساختمان پنتاگون خورد. 
در ادامه مقاله می‌خوانیم: شیخ محمد توانست این شاهکارهای پیچیده را با استفاده از خلبانان کم‌تجربه و فاقد صلاحیت انجام دهد. شیخ محمد توانست اف‌بی‌آی را وادار کند که از انتشار نوارهای ویدئویی زیادی که وی در آنها، طبق داستان رسمی، اعتراف به ربودن هواپیما و اصابت آن به پنتاگون کرده بود، امتناع کند. 

دولت باید قبل از آشکار شدن ماجرا آن‏را مختومه می‏کرد

چقدر باید ساده‌لوح بود که پذیرفت یک انسان، و یا به عبارت دیگر یک شخصیت خیالی هالیوودی، تا این حد قادر و تواناست؟ اگر شیخ محمد این توانایی‌های فراانسانی را دارد چگونه آمریکایی‌های بی‌کفایت توانستند او را دستگیر کنند؟ 
دکتر رابرتز در پاسخ به سؤالاتی که مطرح کرده می‌نویسد: شیخ محمد فردی است که تحت شکنجه اعتراف کرد تا تقصیرها را به گردن بگیرد و بدین ترتیب اعتقاد ساده‌لوح‌های آمریکایی به تئوری توطئه دولتی و رسمی تداوم داشته باشد. ماجرا از این قرار است که دولت آمریکا مجبور شده واقعه ۱۱ سپتامبر را به پایان برساند. دولت باید قبل از آشکار شدن همه ماجرا، دادگاهی برگزار کند و متهمی را در آنجا محاکمه کند تا این پرونده مختومه شود، و البته هر کسی که ۱۸۳ بار توسط خفگی مجازی شکنجه شود به هر چیزی اعتراف خواهد کرد. 
وی به موضوع سرکوب منتقدین روایت رسمی از واقعه ۱۱ سپتامبر پرداخته و می‌افزاید: دولت آمریکا در واکنش به اسنادی که علیه تئوری توطئه (روایت رسمی) ماجرای عجیب و غریب ۱۱ سپتامبر منتشر شده‌اند با بازتعریف جنگ علیه تروریسم و انتقال آن از جبهه‌های خارجی به جبهه داخلی واکنش نشان داده است. جانت ناپلیتانو، وزیر امنیت داخلی، در ۲۱ فوریه گفت که امروزه افراط‌‌گرایان آمریکایی به همان اندازه تروریسم بین‌المللی نگران کننده شده‌اند. البته افراطی‌ها کسانی هستند که در مقابل برنامه‌های دولت می‌ایستند، درست به مانند ۱۰۰۰ معمار و مهندس سازمان “حقیقت ۱۱ سپتامبر “. این گروه ۱۰۰ عضو داشت و هم اکنون اعضای آن به ۱۰۰۰ نفر رسیده‌اند. اگر این تعداد ۱۰۰۰۰ نفر شود چه رخ خواهد داد؟ 

به هر نحوی باید از دست آنها خلاص شد

دکتر رابرتز در ادامه بررسی فشارهای وارده به حقیقت‌جویان می‌نویسد: کاس سانشتین، از مقامات دولت اوباما، برای مقابله با طیف شکاکین به روایت رسمی ۱۱ سپتامبر یک راه‌حل ارائه کرده است: “به درون آنها نفوذ کنید و تحریکشان کنید کلماتی بگویند و اعمالی انجام دهند که بتوان دستگیرشان کرد. به هر نحو ممکن از شر آنها خلاص شوید. ” 
نویسنده با اشاره به دیوانه خوانده شدن منتقدین روایت رسمی واقعه ۱۱ سپتامبر می‌نویسد: اگر این افراد دیوانگانی هستند که حرف‌هایشان فقط به درد خنده و تمسخر می‌خورد چرا باید دست به چنین کارهای زد تا این افراد دستگیر شوند؟ آیا دولت از این می‌ترسد که این افراد کاری انجام دهند؟ چرا دولت آمریکا به جای این کارها، با اسناد ارائه شده روبرو نمی‌گردد و جوابی بدان‌ها نمی‌دهد؟ اگر معماران، مهندسین، آتش‌نشان‌ها و دانشمندان تنها افرادی دیوانه و مجنون هستند می‌توان به راحتی اسناد ارائه شده آنها را بررسی و رد کرد. پس چرا باید مأمورین پلیس را در میان آنها فرستاده و برایشان پاپوش درست کرد؟ 

دولت آمریکا در پس پرده حملات

این محقق و روزنامه‌نگار آمریکایی معتقد است که خود دولت آمریکا در واقعه ۱۱ سپتامبر دست داشته است. او می‌نویسد: بسیاری از آمریکایی‌ها در جواب خواهند گفت که دولت “آنها ” حتی خواب این را هم نمی‌بیند که برای پیشبرد برنامه‌هایش شهروندان آمریکایی را با ربودن هواپیماها و تخریب ساختمان‌ها به کشتن دهد. اما “دنیس بلیر “، رئیس “شورای اطلاعات ملی ” در ۳ فوریه به کمیته اطلاعات کنگره اعلام داشت که دولت آمریکا می‌تواند حتی شهروندان خودش را در کشورهای خارجی به قتل برساند. هیچ‌ نوع بازداشت، اتهام و یا محاکمه‌ای لازم نیست، بلکه یک‏ راست به سراغ قتل می‌رویم. 
نویسنده در ادامه بررسی کشتار شهروندان آمریکایی توسط دولت این کشور می‌نویسد: بدون شک اگر دولت آمریکا می‌تواند شهروندانش را در خارج به قتل برساند این کار را در خانه نیز می‌تواند انجام دهد. برای مثال، در زمان دولت کلینتون و در ایالت تگزاس ۱۰۰ عضو فرقه داودیان بدون هیچ دلیل قضایی کشته شدند. دولت تنها تصمیم گرفت که از قدرت خود استفاده کند زیرا می‌دانست که می‌تواند مصون از هر گونه پیگیری باشد، و همین طور نیز شد. 

عملیات نورث‏وودز چه بود؟

دکتر رابرتز به مورد دیگری نیز اشاره می‌کند که پرده از طرح دولت آمریکا برای کشتن شهروندان آمریکایی برمی‌دارد: آمریکایی‌هایی که فکر می‌کنند دولتشان عملیات‌ها را به صورت اخلاقی و انسانی انجام می‌دهد بهتر است سری به پرونده “عملیات نورث‌وودز ” (Operation Northwoods) بزنند. نورث‌وودز طرحی بود که توسط فرماندهی ستاد مشترک آمریکا برای سیا تدوین شده بود. بر اساس این طرح قرار بود اعمال تروریستی در داخل خاک آمریکا انجام گیرد و مسؤولیت آن بر گردن “کاسترو ” گذارده شود تا بدین ترتیب حمایت عمومی از تغییر رژیم در کوبا افزایش یابد. این برنامه سری به امضای “جان. اف. کندی ” رسیده بود و پس از مرگ وی توسط هیأت بازبینی اسناد ترور کندی فاش شد. در آرشیو شورای امنیت ملی می‌توانید این سند را به صورت آن‎لاین مشاهده کنید. علاوه بر این گزارش‌های دیگری نیز در اینترنت، برای مثال در “ویکی‌پدیا “، درباره این طرح وجود دارند. 
“جیمز بامفورد ” در کتابی با عنوان “رازها ” این طرح را چنین توصیف می‌کند: “عملیات نورث‌وودز که امضای رئیس [ژنرال لمنیزر] و سایر اعضای ستاد مشترک در آن به چشم می‌خورد طرحی بود برای کشتن مردم بی‌گناه در خیابان‌های آمریکا؛ غرق کردن قایق‌های پناهندگان کوبایی در سواحل آمریکا؛ طرحی برای به راه انداختن حملات تروریستی در واشنگتن، میامی و دیگر جاها. قرار بود مردم به خاطر بمب‌گذاری‌هایی که خبری از آنها نداشتند و یا هواپیماربایی‌هایی که در آن دخیل نبودند بازداشت شوند. تمام این وقایع با استفاده از مدارک و اسناد ساختگی به دولت کاسترو نسبت داده می‌شد و بدین ترتیب بهانه و حمایت‌های بین‌المللی و داخلی لازم در اختیار ژنرال لیمنزر و گروه دسیسه‌‌کارش قرار می‌گرفت تا جنگ خود را آغاز کنند. ” 

دکتر رابرتز هدف اصلی از انفجار برج‌های ساختمان تجارت جهانی را نیز چنین تبیین می‌کند: قبل از ۱۱ سپتامبر نئومحافظه‌کارها بارها اعلام کرده بودند که برای به راه انداختن جنگی تهاجمی در خاورمیانه به یک “پرل‌هاربر ” جدید نیاز دارند. هر روز که می‌گذرد تعداد بیشتری از متخصصین اظهار می‌دارند که دولت تحقیقات آنها را در مورد حملات ۱۱ سپتامبر مسدود می‌سازد. به صلاح مردم آمریکا و سایر مردم جهان است که به این متخصصین گوش فرا دهند. ۱۱ سپتامبر آغازی بود برای برنامه نئومحافظه‌کارها تا هژمونی آمریکا را در جهان برقرار سازند. هم‌اکنون دولت آمریکا موافقت کشورهای همسایه روسیه را خریداری می‌کند تا در خاک این کشورها سیستم‌های رهگیری موشکی قرار دهد. آمریکا قصد دارد روسیه را با پایگاه‌های موشکی محاصره کند، محاصره‌ای که از لهستان آغاز می‌شود از اروپای مرکزی و “کوزوو ” می‌گذرد و به گرجستان، آذربایجان و آسیای مرکزی می‌رسد. [رجوع کنید به کتاب “انفجار قریب‌الوقوع: آمریکا تهدیدات پیش روی روسیه و ایران را تشدید می‌کند، ” ریک روزف، انتشارات گلوبال‌ریسرچ، ۱۹ فوریه ۲۰۱۰] ریچارد هالبروک، فرستاده آمریکا، در ۲۰ فوریه اعلام کرد که القاعده به جمهوری‌های تازه‌استقلال یافته اتحاد جماهیر شوروی سابق، یعنی تاجیکستان، قرقیزستان، ازبکستان، ترکمنستان، و قزاقستان نقل مکان می‌کند. هالبروک با این اظهارات وجود پایگاه‌های آمریکایی را در این کشورها با بهانه همیشگی “جنگ علیه تروریسم ” توجیه می‌کند. 
این اقتصاددان آمریکایی در ادامه می‌افزاید: آمریکا از قبل ایران را با پایگاه‌های نظامی محاصره کرده است. دولت آمریکا می‌خواهد چین را با کنترل خاورمیانه و قطع مسیر نفت خلع سلاح کند. بر اساس این طرح روسیه و چین، دولت‌های مسلح به تسلیحات هسته‌ای، به‏وسیله سیستم‌های دفاع ضدموشکی آمریکا مرعوب می‌شوند و در برابر هژمونی آمریکا تسلیم می‌شوند. علاوه بر این، چین در تهیه نفت برای صنایع و ارتش خود دچار کمبود می‌شود. 

جاه‏طلبی آمریکا زندگی را در تمام جهان تهدید می‏کند

اما به نظر نویسنده اهداف نئومحافظه‌کاران هیچ‏گاه عملی نخواهد شد: دولت آمریکا دچار توهم شده است. رهبران نظامی و سیاسی روسیه بارها اعلام کرده‌اند که ناتو تهدیدی مستقیم برای امنیت روسیه به حساب می‌آید و درخواست تغییر در دکترین نظامی روسیه را داده‌اند تا در آن حمله اتمی پیشگیرانه نیز لحاظ گردد. چینی‌ها هم‏چنان بی‌پروا و مطمئن به خود هستند که نمی‌توان آنها را با “ابرقدرت ” تحلیل رفته آمریکایی مطیع کرد. 
دکتر رابرتز در پایان مقاله‌اش با اشاره به خطرات ناشی از جاه‌طلبی‌های آمریکا می‌نویسد: ابله‌هایی که در واشنگتن حضور دارند کشور را به سوی جنگ هسته‌ای هدایت می‌کنند. تمایل دیوانه‌وار برای برقراری هژمونی آمریکا زندگی را در تمام جهان تهدید می‌کند. مردم آمریکا نیز با پذیرفتن دروغ‌ها و فریب‌های دولتشان این واقعه قریب‌الوقوع را تسهیل می‌کنند. 


نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا