اخبار و گزارشات

کودتای سفید کرزی و پاسخ سرخ غرب

karzai_openmouth1

بازی با کارت قومی و استفاده از اهرم های فشار کشورهای منطقوی برای به اصطلاح بچه ترسانک امریکا؛ دو رویکردی است که رهبری فعلی افغانستان را هم از درون و هم از بیرون تحت فشار مضاعف قرار داده که بدون تردید سنگینی آن روی شانه های نحیف و زخم خورده مردم احساس خواهد شد.

 از اظهارات تند و تهاجمی روز پنج شنبه دوازدهم حمل آقای کرزی چنین بر می آید که ایشان تازه از شوکی که از آمدن نیمه های شب اوباما خورده بودند، بحال آمده باشند؛ زیرا در جریان پذیرایی از مهمان ناخوانده، فرصت برای گله و گذاری نبود و آنشب همه تلاش های رئیس جمهور معطوف به راضی نگهداشتن یار واجب الاحترام گردیده بود. اما بعد از یک هفته از به اصطلاح چُندی گرفتن اوباما، دردی را رئیس جمهور در جسم بیمار خود احساس میکند که ناخودآگاه وی را به بیان حقایق وا داشته است. حقایقی که یا تاریخ تاثیر گذاری آن روی اعتماد از دست رفته مردم گذشته یا همراه با عقده بیان شده است.

سیلی که کرزی به روی آن دوستان بین المللی خود که برای نگهداشتن وی به اریکه قدرت حتی از قربانی کردن فرزندان شان صرفه نکرده اند، شاید خیلی درد آور و حتی نسبت به حملات یازدهم سپتامبر مایوس کننده باشد. زیرا، این کشورها به خصوص امریکا؛ می بیند در حالیکه هنوز با خون و گوشت فرزندانش این رژیم در حال انزوا، آغشته به فساد و بی کفایت را بر سر پا نگهمیدارد؛ اما پاداش خیلی تلخ و مایوس کنند ه را نصیب میگردد.

در واقع، آقای کرزی مدتهاست روابط رسمی افغانستان با جامعه جهانی را شخصی و بر اساس تمایلات فردی خود برقرار ساخته و مردم را گروگان این دوستی های پشت پرده نگهداشته است. باز کردن حساب بر اساس داد و گرفت های پشت پرده؛ آقای کرزی را خیلی اندک رنج و نازدانه ساخته تا آنجا که هرگونه صدایی، طنین خوش بر گوش ایشان ندارد. مردم افغانستان طی این مدت حضور جامعه جهانی؛ احساس کرده اند که تمام کمک ها و قربانی های بخاطر روی کرزی و حفظ قدرت وی است نه براساس دیدگاه انسانی به مشکلات پیچیده و پوشیده آنها که میراث رژیم های توتالیتار میباشد.

بازی با کارت قومی و استفاده از اهرم های فشار کشورهای منطقوی برای به اصطلاح بچه ترسانک امریکا؛ دو رویکردی است که رهبری فعلی افغانستان را هم از درون و هم از بیرون تحت فشار مضاعف قرار داده که بدون تردید سنگینی آن روی شانه های نحیف و زخم خورده مردم احساس خواهد شد.

انتخاب اهرم فشار کشورهای منطقه هم بر اساس یک راهبرد دقیق و احساس ملی نیست، بلکه بیشتر واکنشی است بر خاسته از محاسبات غلط از تغییرات بوجود آمده در تعاملات منطقوی؛ مثلاً آقای کرزی در حالی تلاش برای بر هم زدن روابط افغانستان با جامعه جهانی و امریکا می کند که پاکستان – دشمن در کمین نشسته افغانستان- در عالی ترین مرحله از روابط خود با امریکا قرار داشته و در پی متقاعد کردن امریکا برای تسلیمی مجدد بررسی و مدیریت پرونده سیاسی افغانستان به خود و در تلاش دادن تضمینات امنیتی برای خروج آبرومندانه از افغانستان می باشد.

به همین خاطر، یکی از مهره های این کشور، یعنی حزب اسلامی حکمتیار وارد صحنه شد تا هم پاسخی باشد برای استدعا کمک امنیتی کابل از اسلام آباد و هم ثبوتی باشد به نفوذ منحصر بر فرد پاکستان بروی شبکه های تروریستی مزاحم حضور امریکا در منطقه. شاید در این بازی خطرناک، حزب اسلامی بحیث یک مهره سوخته یا گوسفند قربانی انتخاب شده باشد.

آقای کرزی شاید از دیدن هیئت بدون توقع و پیش شرط حزب اسلامی در کابل چنان سرشار از اطمینان کاذب گردیده که میخواهد تمام توهینات تحمیل شده به خود طی این مدت هشت سال را به نشانی صاحبان امتیاز آن برگرداند و مانند سلف خود، سردار داود، اینبار سگرت امریکایی را با گوگرد روسی-ایرانی آتش بزند.

بهرحال، ولو آقای کرزی حقایق را بیان داشته باشد و غرور ملی وی جریجه دار شده باشد اما متاسفانه به خاطر حفظ استقلال و هویت ملی نبوده است. چون هشت سال است مردم ما متواتر توهین گردیده و مرزهای ارزشی آنها نادیده گرفته می شود اما ایشان به خاطر مدال ها و القاب اعطا شده دوستان، خمی بر ابرو نمی آوردند . حال که خودشان قربانی بی بند و باری های دوستان می گردد، مردم قبول ندارند و حاضر نیستند که مقاومت ملی را در محور ایشان سازماندهی کنند و بار دیگر شکار شعار های رهبران شان شوند.

 


نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا