اخبار و گزارشات

اسلام آباد «طالبان نو» را به صحنه سیاسی وارد میکند

talibsword_afgmap

ستراتیژی پاکستان نسبت به طالبان، اشکارا، به عکس العمل نسبت به ستراتیژی بارک اوباما رئیس جمهور امریکا در باره افغانستان مبدل گردیده که مجبور ساختن متوازن طالبان را به صلح، توأم با شیوه های عملیات نظامی فعال بر ضد افراد مسلح و پیشنهاد مذاکرات به رهبران « طالبان میانه رو» را پیشبینی میکند. نظر به حوادث اخیر، ستراتیژی اتخاذ شده اسلام اباد، اولاً، دور انداختن سلسله کامل مدیران کلیدی نظامی – سیاسی طالبان، و ثانیاً، جلوگیری از هرگونه تلاش های پیشبرد مذاکرات با طالبان در غیاب پاکستان، و ثالثاً، تقویت ( احتمالاً موقتی) مواضع قبیله حقانی در جنبش پراگنده « ملایان افراطی » پیشبینی میکند. هدف ستراتیژیک سیاست نو پاکستان نسبت به طالبان، اشکارا، تجدید بنیادی هسته رهبری کننده طالبان با پیشکش نمودن « طالبان نو » به مواضع پیشتاز می باشد که کاملاً به اسلام اباد وابسته باشند.

حوادث ماه های اخیر امکان این گفته را میسر میسازند که ادارات استخباراتی پاکستان « جستجوی » هدفمند رهبری نظامی – سیاسی طالبان را اغاز نموده اند. در این صورت به وضاحت تمام برخورد اتی نسبت به انجام تصفیه های خارجی کادری تبارز میکند:

۱.انها خصوصیت زورگویانه دارند و در بسیاری موارد توسط نیروهای استخباراتی و اردوی امریکا صورت میگیرند؛

۲.عمده تاً دو گروپ طالبان هدف تصفیه های کادری خارجی می باشند که در ایالت بلوچستان پاکستان ( شهر کویته) و همچنان در وزیرستان شمالی و جنوبی قرارگاه دارند؛

۳.تصفیه های کادری نسبت به ان فرکسیون های طالبان صورت میگیرند که خوب کنترول نمی شوند و یا بالکل از کنترول ادارات استخباراتی پاکستان خارج شده اند؛

۴.عمده تاً ان رهبران طالبان قربانی تعویض کادری میگردند که از همکاری با ادارات استخباراتی پاکستان امتناع می ورزند، یا به مثابه شرکت کنندگان بالقوه مذاکرات با مقامات رسمی کابل بدون شرکت اسلام اباد بررسی میگردند.

در جریان سه هفته ماه فبروری سال ۲۰۱۰ ادارات استخباراتی پاکستان دستگیری و تسلیمدهی، حد اقل، چهار تن از فعالین بسیار مهم جنبش طالبان را در خاک پاکستان و تسلیمدهی انها به امریکایی ها سازماندهی نموده اند.

در شهر کراچی ملا عبدالغنی برادر، رهبر« شورای کویته» – یکی از سه مرکز سیاسی و اداری جنبش طالبان، صدراعظم حکومت مخفی طالبان بازداشت گردید. در شهر کویته دو والی حکومت پشت پرده طالبان « والی» ولایت قندوز ملا عبدالسلام و  « والی » ولایت بغلان ملا میر محمد بازداشت شدند، در شمال پاکستان مولوی عبدالکبیر که در جنبش طالبان در مقام های ولایت ننگرهار و لوگر ایفای وظیفه نموده بود بازداشت گردیده است.

در ظرف چند ماه اخیر ، عملاً، گروپ طالبان در ایالت وزیرستان جنوبی پاکستان – در نتیجه حملات طیارات بی پیلوت سی. ای. ای. از رهبری محروم گردید، ابتداء بیت الله محسود و بعداً جانشین او حکمت الله محسود کشته شدند. کارشناسان در این باره تردید ندارند که راه یافتن طیارات بی پیلوت امریکایی به این اهداف در وزیرستان جنوبی بدون راهنمایی ذینفع ادارات استخباراتی پاکستان ممکن نبود:

اسلام اباد از مدت ها قبل از فعالیت خارج از کنترول طالبان وزیرستان جنوبی به ستوه امده بود و به نابودسازی رهبران انها علاقمندی داشت.

عنصر دومی بسیار مهم سترایژی افغانی پاکستان خارج ساختن شخصیت های از هسته رهبری طالبان محسوب میشود که از طرف ادارات استخباراتی پاکستان کنترول نمی شوند و بالقوه توانایی حاضرشدن به مذاکرات با مقامات رسمی کابل، بدون میانجی گری پاکستان را دارند. به این ارتباط حادثه بازداشت ملا برادر رهبر « شورای کویته» بسیار جالب است. ملابرادر ۴۲ ساله رهبر « شورای کویته » – یکی از سه مرکز اداره جنبش طالبان محسوب میشود – که جنوب غرب افغانستان و همچنان ایالات بلوچستان پاکستان را کنترول میکند.

به اساس ارزیابی کارشناسان مرکز مطالعات افغانستان معاصر، ملا عبدالغنی برادر قومی رئیس جمهور کرزی ( هردوی انها به قبیله پوپلزایی ملت پشتون تعلق دارند و جز قوم درانی می باشند که در مناطق ولایت قندهار و روزگان زندگی میکند ) می باشد و عملاً رهبر جنبش طالبان محسوب می شود. ملا برادر تا اخرین لحظات طی مدت زمان طولانی تمام اعلامیه ها را از نام ملا محمد عمر – رهبر مذهبی طالبان –  صادر میکرد که طی مدت زمان زیادی در محضر عام ظاهر نمی شود. همین ملا برادر بود که نقش صدراعظم در حکومت مخفی طالبان را ایفاء میکرد و توزیع منابع مالی در « شورای کوویته» را کنترول می نمود، مقرری های کادری را انجام میداد و پلانگذاری محاربوی دسته های طالبان را در ولایات جنوبی و غربی افغانستان تحقق می بخشید.

ملا برادر از ” جناح ملی گرا” در جنبش طالبان نمایندگی میکرد. ملا برادر ناسیونالیست پیگیر پشتون افغانستان محسوب میشد .او از وابستگی مالی – سیاسی به پاکستان اجتناب ورزید و از داشتن روابط نزدیک با اداره استخبارات نظامی پاکستان ( ISI )  امتناع می ورزید که از طریق شعبه عملیاتی شمالی ISI بصورت عنعنوی بخش قابل ملاحظه قوماندانان قومی طالبان را کنترول میکند.

منابع مرکز مطالعات افغانستان معاصر در کابل نیز در این باره اطلاع میدهند که ملا برادر چندین بار از طریق تیلفون با رئیس جمهور حامد کرزی صحبت نموده بود و چند هفته قبل از بازداشت خود در کراچی با فرستاده رئیس جمهور افغانستان ملاقات نموده بود.

قرار برخی معلومات، ملا برادر برای بررسی پیشنهاد در باره اغاز مذاکرات با مقامات رسمی کابل ( اگر چه، در مرحله اول، فقط با میانجیگری ساختار های ملل متحد ) اماده بود. به نظر کارشناسان مرکز مطالعات افغانستان معاصر، فقط با او مربوط ساختن دورنمای تغییر شکل طالبان از جنبش مذهبی – بنیادگرا که از طرف فعالین عربی اینترناسیونال “القاعده ” و جنبش ملی گرای سیاسی پشتون ها که منافع بخش اعظم مردم افغانستان را منعکس می سازد، کنترول میشود ممکن بود. دستگیری ملا برادر که از طرف ادارات استخباراتی پاکستان اجازه داده شده و تحقق یافته، در حقیقت، دورنمای انجام مذاکرات جداگانه بین نمایندگان شورای کویته و حکومت حامد کرزی را برهم زد. به نظر ما، اسلام اباد به انجام چنین مذاکرات علاقمندی نداشت، به خاطریکه در این صورت وسیله قوی فشار بر حکومت افغانستان را از دست میداد و همچنان مثال خطرناک تغییر شکل سیاسی غیر قابل کنترول طالبان از طرف پاکستان بوجود می امد.

باید گفت که “عامل  بلوچ ” همین اکنون در تاریخ جستجوی صلح در افغانستان تبارز یافته است. طوریکه پارتل اطلاعاتی ” افغانستان.رو ” در روز ۱۸ فبروری خبر داده بود، تقریباً دو هفته بعد از دستگیری ملا برادر نمایندگان قوم بلوچ حمایت شان را از پروگرام اشتی ملی و مذاکرات با نمایندگان اپوزیسیون مسلح اعلام داشتند. شورای سران قومی بلوچ، به کمک شورای هماهنگی ولایت قندهار ایجاد شده و در ان نماینگان قوم بلوچ از تمام ولایات کشور شرکت نمودند. شیراقا بلوچ یکی از رهبران قومی بلوچان اعلام داشت که قومیان او که تقریباً در همه ولایات افغانستان زندگی میکنند، از فیصله حامد کرزی راجع به انجام مذاکرات صلح با مخالفان مقامات فعلی کابل به خاطر دستیابی بر صلح و اشتی ملی حمایت میکنند.

فعال شدن غیر منتظره ادارات استخباراتی پاکستان که به بازداشت فعالین عالی طالبان مربوط میگردد، اساس را برای صحبت در باره تغیر « ستراتیژِی افغانی اسلام اباد» ( تا چندی قبل بصورت قطع حضور رهبران طالبان و « القاعده» را در خاک پاکستان نفی میکرد) بدست داد.

اداره استخبارات نظامی پاکستان، در قدم اول، شعبه عملیاتی شمالی ان که تا به حال از طالبان حمایت می نمود، بصورت ناگهانی بر رهبران انها که رهبری مبارزه مسلحانه در جنوب – غرب و شرق افغانستان بر دوش داشتند ضربه وارد نمود. اشکار است که چنین چرخش های قاطع سیاسی بیانگر اغاز بازی نو بزرگ در منطقه سرحدی افغانستان – پاکستان می باشند.

گروه سومی طالبان که از طرف خانواده جلال الدین حقانی و سراج الدین حقانی رهبری میشود، در پشت پرده باقی مانده است.

به اساس نظر نمایندگان استخبارات امریکا، خانواده حقانی که رهبری فعالیت های اپوزیسیون مسلح را در ولایات شرقی افغانستان بر دوش دارد، طی سالیان متمادی به اداره استخبارات نظامی پاکستان (ISI ) مربوط می باشد. این وضع امکان توضیح این نقطه را میسر می سازد که چرا فعالیت های تروریستی دسته های حقانی در افغانستان هر چه بیشتر موثر می باشد (از جمله اخرین فعالیت ها، حمله تروریست انتحاری بر ضد ماموران سی. ای. ای. مقیم در ولایت خوست در تاریخ ۳۰ دسمبر سال ۲۰۰۹ ، نفوذ افراد مسلح به مرکز شهر کابل در اواسط ماه جنوری سال ۲۰۱۰ با تلاش اتشباری بر ارگ ریاست جمهوری بود) : قرار ارزیابی نمایندگان ادارات استخباراتی افغانستان، چنین اعمال بدون « همراهی مسلکی» استخبارات پاکستان ناممکن بود.

به نظر ما، امروز اساس در باره صحبت راجع به تلاش اسلام اباد جهت انجام چنان فعال ساختن مجدد کادری و سیاسی طالبان وجود دارد، تا فرکسیون های بلوچستان و وزیرستان « ملایان تندرو» ( مانند ملا برادر، حکمت الله محسود) جنبش را تضعیف نماید و، همزمان، مواضع خانواده حقانی را تقویت کند. اسلام اباد، احتمالاً، از ترس پیروزی ممکن ستراتیژی امریکایی« مجبورساختن طالبان به صلح» که با اهداف پاکستان در باره استفاده از دسته های مسلح اپوزیسیون پشتون برای وارد اوردن فشار بر کابل و دهلی استفاده میکرد، سعی میکند مودل بسیار جدی کنترول بر طالبان را ایجاد کند و به این منظور به مثابه میانجی اساسی و  «منجر عمومی » از گروه حقانی استفاده میکند. به این ترتیب، اسلام اباد بر حفظ موقف بازیگر کلیدی در صحنه سیاسی افغانستان و گرداننده عمده بحران افغانستان برای خود حساب میکند.

با وجود تلاش های اشکار امروزی گردانندگان پاکستانی در باره « تغییر جهت » جنبش « ملایان تندرو» تحت رهبری سیاسی گروه حقانی، دورنمای جلال الدین و سراج الدین حقانی موفقانه تصور نمی شود. با در نظر داشت تلاش های فعال ادارات استخباراتی ایالات متحده امریکا جهت نابود سازی رهبران « سازمان حقانی »، رهبران طالبان پاکستان مجبور اند به لحظه اماده باشند، وقتیکه خانواده حقانی در راه بیت الله محسود و حکمت الله محسود خواهند رفت. به این ترتیب، مساله « ریزرف کادری » برای « فرکسیون » حقانی نیز به مساله مهم مبدل میکردد. به نظر ما، هدف ستراتیژیک سیاست نو افغانی اسلام اباد در حال حاضر اماده نمودن وبردن رهبران جدید طالبان به پشت پرده سیاسی می باشد. گردانندگان پاکستانی، به این ترتیب، سعی میکنند رهبری مشی اعلام شده واشنگتن در باره « مجبور ساختن به صلح» رهبران اپوزیسیون مسلح پشتون را برای ان بر دوش گیرد (چون، ظاهراً، توان ممناعت از ان را ندارد)، تا برای اسلام اباد موقف « راهنمای منطقوی افغانستان را حفظ نماید».

برخی « رهبران سابق » طالبان از اداره ISI خارج گردیده، از جنگ خسته شده و حتی « علاقمندی کمی » به پیشنهادات صلح از طرف مقامات کابل نشان میدهند. اسلام اباد در چنین اوضاع به « طالبان نو » – رهبران دیگر اپوزیسیون مسلح پشتون ضرورت دارد که از اوامر افسران ادارات استخباراتی پاکستان اطاعت نمایند، رهبری سیاسی اسلام اباد را به رسمیت بشناسند و فقط از ان حق نمایندگی کنند که سیاستمداران و نظامیان پاکستانی به انها در باره دفاع از منافع « ملایان تندرو » در مذاکرات بالقوه با غرب میدهند.

به عباره دیگر گردانندگان پاکستانی امروز به طالبان نو، طالبان که در اواسط سال های ۹۰ قرن گذشته وجود داشتند ( در ماهیت امر، یکی از انواع نیروهای مسلح پاکستان) که به کمک انها گردانندگان پاکستانی یکبار توانستند افغانستان را تحت کنترول خود قرار دهند ضرورت دارند. و ستراتیژی نو پاکستان در قبال بحران افغانستان، طوریکه به نظر میرسد،« ساختن مجدد » همین گونه طالبان را پیشبینی میکند.

 


نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا