خبر و دیدگاه

گفتمان

اجازه بدهید تا یک نگاهی کوتاه به گفتمان به اصطلاح افغانی داشته باشم.
این دیدگاه را در پاسخ دوستی که خطاب به من نوشته بود که چرا به کمنت های که علیه نوشته هایت می نویسند، بی تفاوت هستی؟،
و اینک پاسخ من :
دگر اندیشی ودگر پذیری :
دشوار ترین شیوه ای منفی یی که در میان شهروندان افغانستان وجود دارد خودپسندی و خود خواهی است.
اغلب به این باور هستند که هر آنچه من فکر می کنم و می اندیشم، همان درست است.
هر چه دیگران می اندیشند و با نگاه من در تضاد است، نادرست، غلط،. ملعون و منفور است.
در حالی که ما در سده ای بیست و یکم زندگی می کنیم.
فرهنگ دگر پذیری و دگر اندیشی در فرهنگ ما هنوز ویزه نگرفته است.
ما هنوز نمی دانیم که جهان بر اصول تفاوت نظر ها هستی یافته است.
این جهان جنگ است چو کل بنگری
ذره با ذره همچو دین با کافری.
فردوسی.
باید باور های خود را تغییر بدهیم.
هر کسی حق دارد که سنی می اندیشد یا یا حنبلی یا شیعه یی.
هر کس حق دارد، تا مارکسیستی می اندیشد، یا بودایی یا کاپیتالیستی.
مگر هیچ کس حق ندارد تا نظر دیگران را مردود پندارد ودر رد آن بپردازد.
این روش نادرست است.
اگر صاحب قلم هستی. در مورد دیدگاه خود بدون رد دیدگاه دیگران بپرداز.
اگر من بنویسم که مارکس اشتباه کرده است.
یک مارکسیست عصبانی می شود و می نویسد :
بد می کنی تو بیسواد، تو در مورد مارکس هیچ نمی دانی.
این اشتباه و گناه بزرگ است.
همین گونه : اگر یک اته یست می نویسد که من معتقد به خدا نیستم. خدا وجود ندارد.
باز تمام خدا باوران به جان خواهر و مادر و اندیشه و فکرش می افتند و او را بی ناموس، کثیف و مردار می خوانند.
این نگرش مانند آنست که در آلمان شما 60 در صد نفوس این کشور را بی ناموس خطاب کنید.
در اروپا دشنام و توهین مجازات دارد.
در افغانستان اصول اساسی فکر مردم دشنام دادن و تاختن به خانواده و شخصیت نویسنده است.
در برگه های مربوط به شهروندان افغانستان کوچکترین دگر اندیشی و دگر پذیری وجود ندارد.
تا بنویسی که در یک آیه قرآن اشتباه ادبی است. باز یک برادر ما که پیش نامش انجنیر است.
با نلتاب یا نتلتو انجنییری خود بجان کسی که زبان عربی را با ریشه شناسی واژه هایش می داند و مسلک او است می افتد و خود را دانشمند، دین می پندارد، و از نگارش هیچ دشنامی پرهیز نمی کند.
اینجا دشواری پدیدار می شود.
در افغانستان در مورد واژه پوهنتون و دانشگاه، مامور برق، وکیلی که از صنف 12 مکتب با هزار مشکل فارغ شده و هنوز تفاوت میان زره و ذره را نمی داند، در رسانه ها ابراز نظر می کند. و کسی که دانشگاه گفته او را خواهر و مادر گفته دشنام می دهد.
برقی لوحه پوهنتون را پایین می کند و لوحه دانشگاه را بلند می کند.
بزرگترین مشکل در برگه ها و رسانه های مربوط به افغانستانی ها هم همین است.
باید یک تعداد در هر مورد ابراز نظر کند و نظر دیگران را رد کند.
نمی دانم چرا نمی دانند که هیچ کس حق ندارد تا نظر کسی را رد کند.
هر کس حق دارد، تا در مورد اندیشه خود بنویسد و آن را آبیاری و بارور کند.
کسی این حق را بخود ندهند که دیدگاه دیگران را رد کند.
در برگه های انگلیسی، آلمانی و حتی عربی، کسی به جان مخالف خود نمی افتد.
بلکه دیدگاه خود را فروزانتر مطرح می کند.
هر زمانی که آموختیم :
بگذارید، هر که در هر بخش تحقیق می کند و می نویسد، مربوط به خودش است.
شما توقع نداشته باشید که یک بودیست و یا یک هزاره، بودیست و هزاره بودن را بکوبد، آن یکی از دین سکهه و دیگری از گجر تعریف و توصیف کند.
یک بودیست، در مورد بودا می نویسد.
یک مسلمان شهروند افغانستان، عصبانی می شود و در پاسخ او می نویسد ، بودای شما مردار است.
این چه کثافت کاری را راه انداختی، نمی دانی که من مسلمان هستم، آنهم شیعه 12 امامیه، تو باید از شیعه 12 امامیه طرفداری کنی. نه از بودای مردارت.
اینجا است که صفحات وتسپی افغانستانی ها پر از توهین، دشنام، تحقیر و جدال است.
حتی پارلمان ما هم اینچنین بود.
ما باید اصول دگر اندیشی و دگر پذیری را بیاموزیم.
آنگاه اختلاف و توهینی پدیدار نمی شود
برگه نیز، بسیار عالی و اندیشمندانه می شود.
تا تعصب و پیورزگرایی وجود دارد.
تا برتری خواهی و دگر ستیزی وجود دارد.
هم در داخل کشور و هم در برگه ها و رسانه ها جدال، دشنام و توهین وجود خواهد داشت.
نمونه های آن جدال های قومی، زبانی ومذهبی در هیچ کشور روی زمین به اندازه کشور عزیز ما افغانستان وجود ندارد.
چهل سال جنگ، نفاق وشقاق سیاسی دخالت همسایه ها و کشور های خارجی در کشور ما نتیجه همین دگر ستیزی و دگر توهینی، خود خواهی، تبار گرایی و خود ستایی است.
کسی که مانند من نمی اندیشد، دشمن من است و باید نابود شود.
واین تئوری در همزیستگاه ما نامردانه رسوب نموده است و امروز، فردا و شاید هم پس فردا قربانی می گیرد.
بیاید حتی یکبار هم که شده دگر پذیر، دگر اندیش و انسان پذیر شویم، به کسی دشنام ندهیم، مخالف خود را احترام کنیم، و به سبک جدید زندگی که من انسانم حق دارم بیاندیشم وحق دارم تا دین و مذهب و ملت خود را داشته باشم ودیگران نیز انسان هستند و حق دارند تا دین، مذهب، ملیت و تبار خود را داشته باشد.
آنگاه است که تمام این بدبختی ها از کشور ما کوچ خواهد نمود.
با درود ومهر
دکتر حمیدالله مفید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا