خبر و دیدگاه

نگاه‌ مسلکی گذرا به حادثه‌سازی مرگ رئیسی و هم‌راهانش

خامنه‌یی طراح و مسئول است.
خامنه‌یی، پوتین، طالب و بایدن در یک ردیف و دشمنان مردم ما اند.
مرسوم است که پسا هر رخ‌داد جهانی وابسته به کشور ها و ره‌بران شان متناسب به نوعی رخ‌داد واکنش‌هایی بروز می‌کنند و رسانه‌های همه‌گانی از دیر گاهی به این سو نقش فراخور ستایش ‌و نکویی را در آگاهی رسانی آن‌چنانی می‌داشته باشند. من از لحظه‌یی که گزارش‌های نخستین و مرموزی از گویا سانحه‌ی هوایی منجر به ناپدید شدن چرخ‌بال حامل رئیسی و همراهانش منتشر شدند را رصد کردم و تا آن‌جا پیش‌ رفتم که توانایی دریافت اخبار یا ابراز دیدگاه‌ها را داشتم. نه می‌گویم که همه آن‌چه را من شنیدم و‌ دیدم چرا گفتند؟ بدیهی است که در جهان پهناور ما ‌و فرآورده‌‌های گسترده و نا کران تکنولوژی همه‌گانی‌سازی‌ها و هم‌رسانی‌ها گفت‌ومان‌‌ها و دیدگاه‌های گونه‌‌گونه‌یی ابراز می‌شوند ‌‌بازتاب می‌یابند.‌ مگر سوگ‌مندانه بیش‌ترین این گفته‌ها گفتار خود من در آوردی اند تا یک دیدگاه مسلکی ‌و کارشناسانه. ماشاءالله که از هر کوی و برزنی هم هزاران هزار کارشناس روییده اند و همه للمی اند تا آب‌نوش….
حادثه‌آفرینی ظاهری که منجر به مرگ رئیس جمهور، وزیر خارجه و دگر هم‌راهان شد، ‌پدیده‌ی جدیدی در مبارزات قدرت‌گیری یا حفظ قدرت توسط اشخاص و افراد معین نیست و پیشینه‌ی دیرین دارد. دیرینه‌شناسان جرم‌های جنایی و رصد‌کننده‌گان روی‌کرد‌های سیاسی و نظامی از پارینه‌دوران به این باور اند که حتا اگر مرگ یک شاه، یک رئیس‌‌جمهور، یک‌ ره‌بر، یک‌ وزیر، یک فرمانده مطرح و‌ سرشناس به طور طبیعی هم اتفاق بیفتد، نقش‌پای خراب‌کاران در آن‌ها وجود دارد. به ویژه که جانشینی احتمالی شخص به جای شخص حاکم موجود یا فرزندان او مطرح باشد، روشن و‌ آفتابی است. در منازعات میان‌مردمی جهانی دست داشتن سازمان‌های استخباراتی دشمن برای براندازی حیات یک شخص و یک گروه حتمی است و این امر محقق نه می‌شود مگر به دریافت ایادی استخدام شده از داخل کشور یا محلی که قرار است، قربانی در آن از پا در آورده شود. در تازه‌ترین گزارشی که صدای آمریکا منتشر کرده تعداد محدودی از رؤسای جمهور و یک سرمنشی ملل متحد، کشته شده در سانحه‌های هوایی چند کشور ها شناسایی کرده به این گونه:
«سبستین پینیرا، رییس جمهور پیشین چیلی – ۲۰۲۴
سبستین پینیرا که از سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۴ و سپس از سال ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۲ رییس جمهور چیلی بود، به تاریخ ششم فبروری ۲۰۲۴ در اثر سقوط هلیکوپتر در لاگو رانکو، یک مکان سیاحتی در ۹۲۰ کیلومتری جنوب سنتیاگو، پایتخت این کشور جان باخت.
لچ کزینسکی، رییس جمهور پولند – ۲۰۱۰
لچ کزینسکی، رییس جمهور پولند به تاریخ ۱۰ اپریل سال ۲۰۱۰ در اثر سقوط طیارهٔ توپولف ۱۵۴ که ۹۶ سرنشین داشت، همراه با شخصیت‌های سیاسی و نظامی ارشد این کشور در نزدیکی اسمولنسک در غرب روسیه جان باخت.
علت سانحه، خرابی هوا و همچنین اشتباهات پیلوت پولندی و کنترولرهای ترافیک هوایی روسیه خوانده شده بود.
جان گرنگ، معاون رییس جمهور سودان – ۲۰۰۵
جان گرنگ که رهبر شورشیان جدایی طلب سودان بود و سپس به کرسی معاونیت ریاست جمهوری رسید، در سال ۲۰۰۵ هنگام برگشت از یوگاندا در اثر سقوط هلیکوپتر در سودان جان باخت.
بوریس تراجکوفسکی، رییس جمهور مقدونیه – ۲۰۰۴
بوریس تراجکوفسکی، رییس جمهور مقدونیه به همراه هشت نفر دیگر هنگامی که طیارهٔ حامل شان به تاریخ ۲۶ فبروری ۲۰۰۴ می‌خواست در مه غلیظ در شهر موستار در جنوب بوسنیا نشست کند، کشته شدند.
جووینال هبیاریمانا، رییس جمهور رواندا و سیپرین نتاریامیرا، رییس جمهور بورندی – ۱۹۹۴
طیاره فالکن ۵۰ که حامل جووینال هبیاریمانا، رییس جمهور رواندا و سیپرین نتاریامیرا، رییس جمهور بورندی بود به تاریخ ششم اپریل ۱۹۹۴ بر فراز کیگالی، پایتخت روندا هدف یک میزایل قرار گرفت و سقوط کرد.این سانحهٔ هوایی سرآغاز نسل کشی توتسی‌ها بود که به گفتهٔ سازمان ملل متحد کم از کم جان ۸۰۰ هزار نفر را گرفت.
ضیاالحق، رییس جمهور پاکستان – ۱۹۸۸
ضیاالحق، رییس جمهور پاکستان به تاریخ ۱۷ گست ۱۹۸۸ در اثر سقوط طیارهٔ حامل‌اش در نزدیکی بهاولپور در شرق پاکستان کشته شد.
سمورا مچل، رییس جمهور موزمبیق -۱۹۸۶
سمورا مچل، نخستین رییس جمهور موزمبیق به تاریخ ۱۹ اکتوبر سال ۱۹۸۶ هنگامی که طیارهٔ توپولف ۱۳۴ حامل وی در شمال شرق افریقای جنوبی سقوط کرد، کشته شد.
داگ همرسکولد،‌ منشی عمومی ملل متحد – ۱۹۶۱
طیارهٔ حامل داگ همرسکولد، منشی عمومی ملل متحد به تاریخ ۱۷ یا ۱۸ سپتمبر ۱۹۶۱ در رودزیای شمالی (زامبیای کنونی) در حالی که او راهی کانگو برای برقراری آتش‌بس میان جناح‌های متخاصم بود، سقوط کرد. علت سقوط طیارۀ حامل همرسکولد هرگز مشخص نشد.»
کشتن مخالفان و برداشتن شان از صحنه توسط حوادث هوایی یکی از ترفندهای حذفِ فیزیکی رقیبان است. چه بسا ده ها و صدها نوع ترور و کشتن رقبا در زمین، صد‌ها بار کاربرد داشته است. ترور‌ها به مجرد طرح شان عملی می‌شوند و کم‌تر اتفاق می‌افتد که ناکام بمانند. ترور های طرح شده، تدابیر امنیتی، لاپوشی زرهی، گذر‌های علنی و مخفی نه می‌خواهند. ترور جان‌اف‌کینیدی محبوب‌ترین و با امکانات‌ترین رئیس‌جمهور کشور جهان یعنی آمریکا یکی از این نمونه‌هاست. ده‌ها نمونه‌ی دگر از این دست را می‌توان با مرور در گوگل یا یکی از کتاب‌خانه‌ها دریافت. برای جلوگیری از حاشیه روی‌ها برمی‌گردیم به ترور رئیسی.
من بیش‌ترین دیدگاه‌ها در باره‌ی ترور رئیسی را دنبال کردم. کم‌ترین دیدگاه مسلکی بودند.
کسی گفت یا نوشت که چرخ‌بال حامل رئیسی و هم‌راهان او کهنه بوده، کسی نوشت یا گفت که ماشین چرخ‌بال از کار افتاده بوده، کسی هوای منطقه را ملامت کرد و کسی هم دمای سر هم‌ شده‌ی مه و ابر و باران را. کسانی هم عملیات‌های تروریستی یا ترور دولتی را. من به تنه‌ی دیدگاه کاری نه دارم، و دیدگاه خودم را در همان دقایق نخست نوشته و در جمهوری پنجم منتشر کردم. من اکنون هم به همان دیدگاه‌های خودم باور دارم و برای وضاحت موضوع مواردی را یاد آوری می‌کنم.
تحریم‌های چهل ساله: این تحریم ها به صورت کل بر تمام بخش‌های زنده‌گی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و نظامی و جنگی رژیم آخوندی ایران اثرات جدی منفی گذاشته اند. مگر به هیچ صورت نه می‌شود پنداشت که چرخ‌بال‌ها یا هواپیما‌های رؤسای جمهور ایران نه توانند مطمئن پرواز کنند و کسی ریسک را قبول کند تا به چنان رژیم ستم‌گر پاسخ‌گو باشد یا در دامش بیفتد.
از کار افتادن احتمالی و آنی بخشی از بدنه‌ یاماشین‌های چرخ‌بال‌ در حالی منجر به سقوط می‌شود که فاصله‌ی زمانی از آغاز آگاهی گروه پرواز تا سقوط تقریباً به صفر رسیده باشد و مجال نشست اضطراری نه داشته باشد و چرخ‌بال از کنترل گروه پرواز به ویژه خلبان مسئول خارج گردد.
سبوتاژ پرواز و بردن چرخ‌بال توسط یکی از اعضای گروه دو نفری پرواز به زودی قابل تشخیص بوده می‌تواند که در تبادل گفتارها و یا هم نوع عمل‌کردهای شان مشخص شده و برج مراقبت آن را می‌شنود. پروازی با چنان اهمیت به صورت قطع کارمند یا کارمندان توظیف شده‌ی مخفی یا علنی در میان سرنشینان را می‌داشته باشد تا مراقب همه امور باشد.
آلیاژ‌های کاربردی در ساخت‌و‌ساز چرخ‌بال‌ها بسیار مقاوم و مداوم اند. کهنه‌گی ظاهری چرخ‌بال نقشی در سقوط ناگهانی آن نه دارد، مگر آن‌که نیروی محرکه‌ی سقوط یا نابودگری آن را از میان بردارد و به زمین بکوبد.
کم‌بود قطعات یدکی اگر در ساختار ماشین‌ها یا موتور‌های چرخ‌بال دیده شوند، تخنیک‌‌دانان پرواز یا گروه زمینی‌ آماده‌ساز چرخ‌بال به هیچ صورتی اجازه‌ی پرواز را به خلبانان نه می‌دهند، چون مسئولیت حیاتی دارند.
در بخش حفاظتی چرخ‌بال‌ها یا هواپیما‌هایی که به یک فرودگاه پارک می‌شوند، نیروی کامل امنیتی متعهد، مجهز با تجهیزات پیش‌رفته‌ی دیده‌‌بانی و کشف و گزمه‌های دورانی وجود دارند که تنها با سبوتاژ عمدی یک سانحه می‌تواند در زمین برنامه‌ریزی و داخل چرخ‌بال‌ها جاسازی گردند. و شمار دگری از اقدامات امنیتی اعمال می‌شوند.
پیشا پرواز‌ها دمای هوا، اندازه‌ی سرعت و ارتفاع باد‌ها و سمت و سوی باد و احتمالات برخورد بادها با چرخ‌بال‌ها و اثرگذاری منفی آن‌ها بالای پرواز‌ها از مبداء تا محل نشست سنجیده شده و سازمان‌های هواشناسی گزارش شان را به برج مراقبت و یا هم مسئولان تنظیم پرواز‌ها و از آن طریق به خلبانان می‌رسانند.
این‌‌‌چنین پرواز‌ها معمولاً با چند چرخ‌بال صورت می‌گیرند، مگر در حالات بسیار نادر و استثنایی که یک باره تصمیم گرفته شود و مقام در راه بیفتد. آن‌گاه نرخ ریسک خراب‌کاری به درصدی بسیار پایان و غیر قابل اجرا پایان می‌باشد و تنها یک تصادف می‌تواند ماجرا بیافریند.
اگر به لحظه‌یی بپذیریم که هوا نامساعد بوده، چرخ‌بال‌های دنباله‌ رو که چرخ‌بال رئیسی را هم‌راهی می‌کردند چرا دچار سانحه نه شدند و یا اگر می‌دانستند هوا نا مساعد است برای خلبانان هوش‌دار نه دادند؟
من از شمار کسانی استم که پرواز‌های بی‌شماری باتمام انواع هواپیماها و چرخ‌‌بال‌های نظامی ساخته شده در کارخانه‌های روسی و‌ آمریکایی داشته ام. دلیل برای غلظت مه و ابر و باران تنها یک اغوا‌گری نادرست است برای توجیه یک جنایت. در بدترین حالاتی که چرخ‌بالی نه تواند از نقاط صعب‌العبور هوایی و ارتفاعی گذر کند، خلبانان چند بار آزمایش‌های بی‌خطر دور زدن و برگشتن به نقطه‌ی عبور را انجام می‌دهند و در نهایت راه دگری انتخاب می‌کنند تا پرواز را مصئون انجام دهند. برای کشور ما و من هم اکنون پوتین و طالب و بایدن در یک ردیف دشمنانه قرار دارند، مگر از حق نه‌گذریم که صنعت هوایی روسیه بسیار کارا و امن و دارای مانور‌های بیش‌تر ایمنی و‌ کم‌تر خطر آفرین اند.
با این یاد‌کردهای ضروری، دانستیم که سقوط دادن یک چرخ‌بال یا هواپیما با دلایلی از این دست هرگز ممکن نیست.
برای ردیابی این‌چنین حوادث مهم است تا دانسته شود که برنامه‌ی سفر رئیسی چه‌گونه مطرح شده و چه کسی آن را هدایت داده؟ به این پرسش پاسخ آن است که با توجه به موقعیت بلند وظیفه و صلاحیت، طرح برنامه یا از خودش بوده و یا هم از خامنه‌یی. چون کسی دگری غیر از این دو نفر در رده‌های صلاحیتی تصمیم‌گیری برای کار یا سفر رئیس جمهور نه دارند.
مهم است تا سنجیده و دریافت شود که آیا رفتن به مکان معین حتمی و مبتنی بر نیاز حضور شخص رئیس جمهور بوده یا آن سفر می‌توانسته توسط مقامات رده‌های سوم و چهارم مثل معاونین رئیس جمهور یا وزاری مربوط هم انجام شود؟
بحث مهم ابلاغ زمان و مکان و شناسایی افرادی است که از برنامه‌ی سفر در نخستین دقایق تصمیم تا ختم آن آگاه بوده اند. ارزش‌های وفاداری شان، رابطه‌های کاری شان، گذاره‌های کرداری سیاسی و امنیتی شان در چه حدی بوده؟
باید تمرکز روی دریافت این اصل شود که محرمیت‌های قابل پیش‌بینی در طرح این سفر که انجام ناکام به رژیم و پایان کامیاب به دشمن یا دشمنان فرضی رئیسی داشت چقدر رعایت شده بودند؟
رأی زنی‌ها و گمانه‌زنی های استخباراتی و اطلاعاتی ایران چه بوده ‌و چرا مسئولین نه توانسته اند در یک چنان سفر مهم اطلاعات شان را دقیق دریافت و منابع آسیب‌پذیری و آسب‌رسانی را تشخیص کنند؟
پیشینه‌ی کار و تعهد دو خلبانی که حالا بیش‌تر در مظان گمان‌ها قرار دارند چه بوده و اندازه‌ی رغبت شان برای انجام یک خودکشی احتمالی به نفع چه کسی و در چه سطحی بوده است!
مورد دگر این است که از نابودی رئیسی چه کسی سود می‌برد؟ قدرت تصمیم‌گیری برای نابودی رئیسی در دست چه کسی است؟
ایران نه می‌تواند هم‌ زمان از توانایی های استخباراتی خود سخن بگوید و در پی آن، سقوط منجر به مرگ چرخ بال حامل رئیسی و هم‌راهانش را به کار دشمنانش ربط بدهد. چون اگر چنان کند، بلندپروازی‌های تبلیغاتی دژ مستحکم‌داشتن امنیتی استخباراتی خودش را زیر پرسش می‌برد. اگر چنان نه کند پس معلوم است که دستی بالاتر از دست رئیسی در نابودی وی از داخل نظام وجود داشته ‌و آن دست، دستِ خامنه‌یی است. من بر خلاف همه دیدگاه‌ها اثرمندی نقش مجتبی خامنه‌یی را در ره‌بری یک چنین تصمیم بزرگ مردود می‌دانم، چون در آن صورت است که بر نقش ره‌بری خامنه‌یی در کشور علامه‌ی سوالیه و شک ‌و گمان گذاشته می‌شود و مجتبی‌ست که ره‌بری پشت‌پرده‌ی ایران را دارد. اگر مجتبی چنان نفوذی دارد که هر کسی را در نظام بخواهد استخدام کند و هرکاری را بخواهد انجام دهد، پس نظامی وجود نه دارد، نظامی به آن استبداد که خامنه‌یی ره‌بر آن است. پایان سخن این که:
از دید من کشتن رئیسی طرح خامنه‌یی به نفع پسرش است و بس.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا