خورشید وطن
صـدای عـنـدلیـبـان چـمـن خامـوش گـردیدست
نـوای نـای و ســاز انجمـن خاموش گردیدست
سـرود مطربـان و نغمه هـای مست شورانگیز
به لای غلغل زاغ و زغـن خامـوش گردیدست
دیگر راگ و مقامی نیست در بزم وطن یاران
به حکم شب پرستان تن تتن خاموش گردیدست
«شب تاریک وبیم موج و گردابی چنین هایل»
چراغ دل به دسـت اهـرمـن خاموش گردیدست
سرشک خون دل در چشمۀ چشمان خشکیدست
که حتی گریۀ سـوگ ومحن خاموش گردیدست
کی پاشیدست خاک مرده بر شور و نشاط خلق
نـواهـا جـز کلنگ گـورکـن خامـوش گردیدست
چـونان بیداد اشغـال و تجاوز وحشت آوردست
که اخـطـار کـرونـا در بـدن خاموش گردیدست
ز بس ازخشم و استبداد طالب خلق بیزار است
توگویی جذبـه و شور وطن خاموش گردیدست
تمام مـردم از خـاک وطـن چـون سیل بگریزند
سرود رویش ازدشت ودمن خاموش گردیدست
ز نـیشِ اژدهـای کیـنِ پاکـسـتان شـدیـم مسـموم
فغان جسم و جان در پیرهن خاموش گردیدست
به نام دیـن اسلام و خدا ظلم و ستم جاری است
الهی! حرف دل ها در دهـن خاموش گردیدست
به هـر جا یـورش اشغالگـران آزرده دل ها را
که حتی روح مرده در کفن خاموش گردیدست
نمی دانـنـد لـفـظ مـردم و فـرهـنگ کـشــور را
به زیر جور پاکستان سخـن خاموش گردیدست
برای کودک و پیر و جوان رحم و مدارا نیست
دریـن ماتمکـده حسن حَسَـن خاموش گردیدست
وطن یارب چـرا زنـدان مرمـوز و قفس گردید
که حتی جیغ زنجیر ورسن خاموش گردیدست
سروناموس واموال کسی امروزمصئون نیست
چه سرهایی که دردرزیخن خاموش گردیدست
بـه اســم الـنـکاح و الجـهـاد کـردنـد تجـاوزهـا
هـمه آزادی جـز بـنـدِ لیفـن خاموش گردیدست
به دسـت طالـبان بـا نقـشـه هـای صلـح امریکا
چـراغ حـرمـت و آمال زن خاموش گردیدست
بـلای فـقـر و اسـتبـداد طالـب کـشتـه مـردم را
فـروغ کار و بـار پـرثمـن خامـوش گردیدست
ازان روزی که آهو را به چنگ گرگ افکندند
پـیــام نـافــۀ مشـک خـتـن خامـوش گردیدست
چـرا با نقـشه هـای زشـت زورمندان استعمار
نصارا و مسـلمان و شـمن خاموش گردیدست
بهـای نصب طالـب دو تـریلـیـون دالـر گشـت
ترامپ و جو و تسبیح و چپن خاموش گردیدست
بـه جـیـب مـافـیــای امـریـکا افـتــاده دالــرهـا
ولی افغانستان از درد تـن خاموش گردیدست
بهای چهل ودوسال جنگ امریکا چه شد آخر
به زیر تیغ طالب ما و من خاموش گردیدست
به زیر ریش امریکا و طالب، داعشی را یاب
چـراغ زنـدگی مـرد و زن خاموش گردیدست
تـو پنداری نمی دانند مردم عـمق اشـغـال را؟
حقیقت در تـۀ لای و لجـن خاموش گردیدست
به چنگ خاروخس شوق گلستان کی رود از یاد
اگـرچه لاله زار و نسترن خاموش گردیدست
هماره زورگـویـان حمله هـا کردنـد بـر میهن
مگر خورشید تاریخ کهن خاموش گردیدست؟
قـیــام و پـایــداری و تـفـنگ ابـزار اسـتـقلال
زبان بزدلان با چال و فـن خاموش گردیسدت
تمدن بی سـلاح و خامه و خـورشید می میرد
بسـی نـور تمـدن در پـرن خاموش گردیدست
صـدای غـرّۀ شـیـران و پـرواز عـقـابـان بـاز
کند شوری بپا گرچه زمن خاموش گردیدست
بُـوَد جـاویـد قـلـب آســیـا تـا روز رسـتـاخـیـز
مپنداری که خورشید وطن خاموش گردیدست
28/8/2021