چرا افغانستان تسلیم داده شد؟
۰۰ 14 مرداد ۲۹, جمعه
بشیر احمد وطن دوست
ماستر در رشته سیاست و روابط بین الملل
اینکه طالب یک شبه به قدرت رسید تقریبا در مدت یک هفته تمام شهرهای افغانستان را به تصرف خود در آورد دلیلش چی بود؟ از 300 هزار نیروی نظامی قوی که در پشرفته ترین کشورهای دنیا تعلیم دیده بودند برخوردار بودیم، کماندو ، واکنش سریع ، اسپیشل فورس ، قوای هوای… داشتیم. سلاح داشتیم ، ده ها و هزار تانک داشتیم، صد ها طیاره نظامی جنگی داشتیم، مهیمات داشتیم ، بهترین اسلحه های روز در اختیار ما بود. پس چطور نتوانستیم یک گروه موترسایکل سواری که نه تعلیم نظامی داشتند ، نه قوای کافی و نه هم سلاح های پشرفته، مقاومت کنیم و شکست بدهیم؟ پس آیا شما هنوز فکر میکنید طالبان به زور خود افغانستان را تصرف کرده است؟
پیش از اینکه به جزییات بپردازم در ابتدا فقط چند کلیمه کلیدی را ذکر میکنم تا باشد تصویر کلی این مقاله در ذهن شما مجسم شود تا درک منطق را که در این مقاله بحث میکنم آسان تر شود.
1. دنیا را یهودی ها کنترول میکنند.
2. سیاست امریکا و اقتصاد آن در دست یهودی ها است.
3. پشتون ها در افغانستان یک شاخه از یهودی ها هستند.
4. به قول پشتون ها افغانستان مال اوغان ها ( پشتون ها) است. این خط سرخ است.
5. تسلیمی اففانستان به طالب یک پروژهِ از قبل تعین شده بود.
میدانم این مقاله بسیار بازتاپ پیدا خواهد کرد. سالهاست نخواستم این موضوع را به خط تحریر درآورم و میدیای بسازم. اما امروز با تسلیمی زنده زندهِ کابل به دست ترورستان که سالهاست مردم مارا میکشند ، دیگر وضعیت برایم طاقت فرسا شده بود.
از تمام رهبران تاجیک ، هزاره و اوزبک میخواهم اگر سیاست پشتونیزم را نیمدانند این مقاله را به دقت بخوانند و هرگز فراموش نکنند. اگر میدانند پس تا اینحال خیانت بزرگی در حق ملت و مردم شان مرتکب شده اند.
اینکه چندی قبل یک پروپاگندِ هشتکی علیه پاکستان را به خور مردم داده بودند که گویا طالب از پاکستان سرازیر شده وطن و ناموس مارا مورد هجوم قرار داده اند، کاملا غلط است. اگر چنین است پس چرا در دوحه با پاکستانی ها مذاکره باید بکنیم؟ آیا جای سوال نیست وقتی طالب اقدام به جنگ و خشونت بکند طالب پاکستانی است ، اما اگر قرار باشد طالب را در قدرت شریک بسازید و مسله مذاکره پیش بیاید در این صورت طالب برادران ناراضیِ افغانِ ما هستند از همین خاک هستند، عجب!. باید خاطر نشان بکنم البته که پاکستان و کشورهای منطقه دنبال منافع خود هستند در افغانستان، در گذشته و تا اکنون از طالبان حمایت کردند و میکنند. اما این تسلیم دهی دولت افغانستان فراتر از صلاحیت و مداخله پاکستان بود. این قضیه طوری نیست که پاکستان طالب را برما غالب کرده باشد اشتباه نکنید.
از آنجایکه پشتون ها افغانستان را مال صد فیصدی خود میدانند (که این یک خط سرخ است برای شان). از پشرفت چشم گیر هزاره ها ، تاجیک ها و اوزبک ها در بیست سال اخیر بسیار به تنگ آمده بودند. آنها احساس میکردند کشور ازما ، اما شهرت و اول نمره شدن از هزاره ها چرا؟ کشور از ما اما افتخار مارشالی به جنرال دوستم چرا؟ سه صد سال ما حکومت کردیم در این سرزمین چرا معاوین اول ریاست جمهوری از تاجیک ها ، معاونیت دوم از هزاره ها ، ریاست پارلمان از تاجیک ها ، چندین وزارت خانه ها سفارت خانه ها ، ریاست ها ، حضور بالاتر از 70 فیصد پارلمان از اوزبیک ها هزاره ها و تاجیک ها اصلا چرا و چرا؟. و در بخش اقتصادی تجارت بعضی از امتعه های سود آور مانند تیل ، بازار سرای شهزاده ، بانکها… و در بخش فرهنگی پررنگ شده زبان ازبکی و رسمیات یافتن آن در دولت و تسلط تقریبا 90 فیصدی فرهنگ زبان فارسی در میدیا و تلویزیون و غیره و غیره…. اینها همه موارد بود که پشتون ها نمیتوانست هضم کنند. و در 10 الی 15 سال آینده جایگاه خودرا به همین منوال بسیار به خطر میدیدند. زیرا بچه های پشتون به همگان معلوم است که مانند بقیه اقوام دنبال علم و تعلیم نیستند. بیشترشان از سواد کافی محروم هستند، و الا علایقی به فراگیری درس و تعلیم ندارند. در عوض به پرخاشگری و خشونت خوب علاقه دارند. این را تاریخ نشان داده است. در یک حکومت دموکراسی پشتون ها در دراز مدت بازنده هستند. این را سران پشتون خوب میدانند. پشتون ها فقط از راه زور و خشونت برنده هستند و بس.
بناءً پشتون ها بخاطرکه توانسته باشند از پپشرفت بقیه اقوام جلوگیری کنند حکومت را به برادران دیگری شان ” طالب” طبق پلان و پروژه تسلیم کردند. اینجا سوالاتی خلق میشود، چرا باید به طالب تسلیم بکنند؟ ذاتن حکومت در دست پشتون ها بود ، آیا نمیتوانستند پلان های شان را تطبیق کنند؟ نخیر! نمیتوانستند تطبیق کنند. در یک حکومت که دم از دموکراسی بزنند سرکوپ کردن مارشال دوستم ، محقق ، استاد عطا ، احمد مسعود وغیره و غیره رهبران با فرزدندان شان که میلیون ها نفر هواخواه دشتند کاری بود دشوار و زمان گیر. فقط این طالب بود که با پیشینهِ وهشت و دهشتِ که در اذهان مردم ایجاد کرده بود میتوانست همه و همه را پاک سازی و قدرت تک قومی را مهر و لاک کند و در نهایت همان پروژه برزک شونیستی را تطبیق کند. زیرا همین یگانه گزینه بود برای سرکوب بقیه اقوام و دست آورد هایشان. اگر بالفرض مقاومت مردمی در شمال ، شمال شرق و مناطق مرکزی افغانستان جواب گوی حملات طالبان میبود، طالب را به شکست مواجه میکرد ، آنوقت پشتون ها مجبور میشدند گزینه دومی طبق “پروژه” همان شریک ساختن طالبان در قدرت از راه مذاکره را پیش میگرفتند.
اصلا کرزی و اشرف اغنی در اوایل قصدا نخواستند با طالبان مذاکره کنند و طالبان را به قدرت شریک بسازند. چون به وقت نیاز داشتند. بلکه در عوض زنده طالبان را نگهداشتند و احیا کردند روحیه دادند تا از یک طرف اپوزیسیون هم از خود شان باشد و از طرف دیگر از طالبان برای چیدن کدر های تاجیک اوزبیک و هزاره استفاده کنند و الی هدف های بعدی شان. آیا بیاد دارید همین کرزی برای اولین بار طالبان را برادران ناراضی خطاب نکرد؟ و ایشان را سهم دار این خاک ندانست؟ وقتی امریکا میخواست حملات شبانه را بالای لانه های طالب آغاز کنند همین کرزی جلو اش را نگرقت ؟ بارها انتقاد نکرد در لوی جرگه در ارگ در مصاحبه های تلویزیونی اش …؟ اینکه امریکا نتوانست طالب را ازبین ببرد حکومت افغانستان خودش مانع آن بود. همی دیروز دونالد ترامپ ریس جمهور پیشین امریکا گفت ” من از اشرف غنی خوشم نمیامد اشرف غنی فاسد بود او بارها لابی های با سناتورهای امریکای انجام داده است. اشرف غنی یکی از مشکلات ما در افغانستان بود”. حکومت های افغنستان در 20 سال اخیر در ارتباط طالبان در قصر سفید لابی گری کردند و سرانجام حکومت امریکا را قناعت دادند که از طالب حمایت کنند، طالب را به حیث یک گروه تروریستی نشناسند. برایشان تفهیم کردند که طالب برادران ما هستند، اونها از همین خاک هستن اونها حق شان را میخواهند زیرا اونها یک دوره حکومت کردند درهمین کشور، شما نباید برای از بین بردن آنها تلاش کنید بلکه در عوض آنها را به حق شان برسانید. و غیره و غیره …. همین حکومت های افغانستان بود از این بابت یک چالش بزرک برای امریکا بود. سر انجام امریکا برای منافع شان در تبانی با حکومت افغانستان کار کردند و قانع شدند.
بگذارید واضح بگویم هیچ پشتونی نیمخواهند خون برادر پشتونش بریزد. چرا قضیه دشت لیلی که مارشال دوستم ده های طالب خونخار را از بین برد از یاد پشتون ها نمیرود؟ اگر طالب دشمن مشترک همه اقوام به شمول پشتون ها است پس چرا پشتون ها از مارشال دوستم میخواهند انتقام بگیرند؟ بناءً طالب یعنی پشتون. در این جای شکی نباید باشد.
در دوران حکومت کرزی طالب که تازه شکست خورده بود نیاز داشت روحیه داده شود ، دوباره احیا و زنده نگه داشته شود. که از سوی کرزی این پروژه موفقانه تطبیق شد. اما در زمان حکومت اشرف غنی برای تسلیم دهی نیاز بود کار بسیار زیاد و زمینه سازی خوب صورت بگیرد. باید دربعضی ارگان ها عناصر مهیم تبدیل و اصلاح میشد. باید در بعضی ولایات مهره های مقاومت از بین میرفت مانند جنرال رازق ، برکناری استاد عطا و دها موارد دیگر. ویا تغیرو تبدیل به میان میامد چی در بخش نظامی و چی در بخش ملکی که این امر کمی زمان گیربود که سرانجام تا آخرِ حکومت غنی پروژه تکمیل و به طالب تسلیم داده شد. اشرف غنی برای تطبیق این پروژه از سوی جامعه یهود یک مهره بسیار خوب تعیین شده بود. پروپاگندهای که گویا اشرف غنی متفکر دوم جهان است برخواسته از پروژه از قبل طرح شده یهود و ساخته شده بود ، که خوب به خور مردم افغانستان دادند. قضیه را اینقدر بسیط و ساده نبینید ، اینکه میگویم دنیا را یهودی کنترول میکنه حقیقت دارد. دانشمندان و متفکرین یهودی پشت میز نشسته سیاست دنیا را ترسیم میکنند.شرکت های بزرگ و غول آسای دنیا و امریکا در دست یهودی هاست… سیاست که در افغانستان روان است همش قبل از قبل طرح شده و برنامه ریزی شده است. چی بسا پشتون ها یک شاخهِ یهودی ها هستند در افغانستان. این را رهبری امریکا خووب میداند. اینکه میگویم پشتون ها یهود هستند این حرف را به خاطر داشته باشید! روزی در تاریخ افغانستان فرا خواهد رسید پشتون ها خود شان با افتخار بگویند ما یهود هستیم. دولت امریکا از اسرایل و جامعه یهودی به شدت حمایت میکند. باوجود آنکه پشتون ها بشتر از 30 فیصد نفوس افغانستان را تشکیل نمیدهند پس چرا امریکا در طول تاریخ از پشتون ها حمایت کرده است؟ دو دلیل دارد. 1. یهودی بودن پشتون ها 2. لابی گری حکومت پشتون ها در طول تاریخ نزد حکومت های امریکا. و بلاخیره امریکا به این فکر رسیده است که بقیه اقوام منافع شان را تمثیل کرده نمیتوانند و نمیکنند. همخوانی با سلوک و سیاست شان ندارند. یکبار هلاری کلنتون در یک سخنرانی خود گفت بود ” اسرایلی های برادران جدا ناپزیر ما هستند و دولت امریکا در کنار تان است”. شاید بپرسید چرا باید امریکا از اسرایل ویا پشتون های حمایت کند در حالیکه امریکا یک دولت یهودی نیست؟. بلی سالهاست پشتون ها مثل یهودی ها در دولت امریکا لابی گری میکنند. با یک نظم و لابی گری سستماتیک و قوی در خون و رگ امریکا جای گرفته اند. این را همه دنیا میفهمند که یهودی ها در لابی گری در امریکا دست بالا دارند.
بناءً بعد از احیا و بزرگنمای طالب و بعد ازمینه سازی برای تسلیم دهی سر انجام حکومت را تسلیم کردند. شاید سوال نزد تان خلق شود آیا پشتون ها نمیتوانست طالبان را از راه مذاکره بیارند و50 فیصد در حکومت شریک سازند آیا مشکل حل نمیشد؟ چرا تسلیمی به طالبان!؟ نخیر مشکل حل نمیشد. همان قسمکه در بالا ذکر کردم تصفیه بقیه قدرت های داخلی و گرفتن سیر پشرفت ایشان از سوی تکنوکرات های پشتون که در قدرت بودند ممکن نبود که آن هم باید از زور کار میگرفتند، که در آنصورت مورد انتقاد جامعه جهانی قرار میگرفتند. آوردن طالبان برای منحدم کردن بقیه رهبران و سیر پشرفت شان یگانه و بهترین گزینه بود. آن هم رهبران خونخوار چون ملا عبدالغنی برادر ، انس حقانی ، ساتانکزی …. ملا برادر در سال 2018 توسط زلمی خلیل زاد از زندان پاکستان که توسط اطلاعات سیاه پاکستان به جرم قتل و حملات ترورستی دستگیر شده بود آزاد و به دوهه انتقال داد شد. همان بود که با امریکا روی توقف حملات شان بالای قوای امریکای معاهده امضا کردند. یعنی این مسله اینطور بود در حقیقت ، امریکا بعد از اینکه قانع شده بود طالبان باید به قدرت بیاید تنها از طالبان ضمانت میخواست که به نیروی های امریکای غرض نگیرند و طابع هدایت و دستور شان باشند و درحکومت آینده شان منافع امریکا را تمثیل و در نظر داشته باشند.
از طرف دیگر مشکل به خاطر حل نیمشد که در این کشور باید یک قوم حکومت کنند که به زعم خود شان حق مسلم شان میدانند آن هم پشتون ها. این مسله خط قرمز و هدف نهای است برای پشتون ها. اگر احیانا بقیه اقوام حتا از راه دموکراتیک هم به قدرت برسند پشتون ها به هیچ وجه اجازه نمیدهند. اول با توطیه و نیرنک از کرسی پاین شان میکند و اگر نشد به زور توپ تانک پاینش میکنند. یعنی یکی و خلص پشتون ها در مسله قدرت با دیگر اقوام اصلا کنار آمدنی نیستند. زمانی کنار میایند که بی حد ضعیف باشند. این همان خصلت DNA شان است. زیرا متل معروف است میگویند: پشتون ها به نصف قرآن باور دارند، در یک دست شان قرآن است در دست دیگر شان تبر. هرگاه ضعیف بودند قرآن را پیش میکنند اما اگر قوی بودند باز با تبر به فرق فرق تان میزند. این خصلت خونی پشتون هاست به یاد داشته باشید. زیرا یهودی ها همین خصلت را دارند که پشتون ها هم بدون شک یهود هستند. میخواهم به این نکته بسیار و بسیار تاکیید کنم هرگاه این حقیقت را به خاطر داشته باشید که پشتون یهود است آنگاه تمام سیاست پشتونیزم برای شما قابل درک و فهم میشود. آنگاه یکبار سیاست سیونیزم و یهودیزم را در ادوار تاریخ مطالعه کنید، دلیل اینکه ما چرا در طی 300 سال حکومت پشتونیزم در افغانستان به صلح و شگوفای نرسیدیم برای تان هویدا میشود.
بناءً تسلیمی افغانستان یک پروژه بود و این پروژه دوامدار است متاسفانه. دوام این پروژه به اندازه وخیم و خطر ناک است حتی تصور کرده نتوانید. طالبان در ابتدا طبق پروژه با مردم بسیار خوب رویه میکنند اما به یاد داشته باشید روزی فرا خواهد رسید که برای نابودی و فرار بقیه اقوام از سرزمین و خانه های شان قوانین سختگیرانه ی را تصویب کنند. اینکه شایعه است طالبان دختران بزرگتر از 14 و خانم های بیوه پاین تر از 45 را به نکاح عساکر شان میارند حقیقت دارد. این مسله دو بعد دارد. از یک طرف به نکاح درآرودن دختران سفید تاجیک اوزبیک هزاره ، اخطلات نسلی را به میان میآورد و از طرف دیگر واضح است که مردم برعلیه این قانون عکس العمل نشان میدهند. وقتی با عکس العمل و مظاهره نتیجه نداد باز آنجاست که مردم خانه های شیرین خودرا با مال و دار ندار شان ترک و از کشور فرار میکنند. که این خود در پروژه ازلی و ابدی شونیزم از قبل موجود است. اینکه میگویم آینده این پروژه بیسار خطرناک است تنها این مسله نیست. یکی و خلص برای درک این موضوع شرایط را که اسرایل بالای فلستطن آورد به خاطر بیاورید. فلسطینِ که 95 فیصد خاک شان را در دست داشتن و سرزمین شان بود ، اکنون 10 فیصد آن هم در دست شان نیست و همه از وطن آواره و مهاجر شدند.
در آخر از تمام رهبران تاجیک ، هزاره اوزبیک میخواهم هرچه عاجل در برابر این پروژه بیستند، وگرنه نابود میشوید. برای ابدالابد نابود میشوید. باز تاکید میکنیم و صدا میزنیم آهاییی مردم و رهبران تاجیک اوزبیک هزاره برخیزید برعلیه شونیزم بیستید وگرنه نابود میشود. این آخرین مهلت شماست. از من گفتن.
گذارش نامه افغانستان