خبر و دیدگاه
سخنی با پیشمرگان تاجیک
هر آدمی که از سلامتی عقل وروان بهره ای داشته باشد، می تواند گاهی به داشتن نور وحرارت خورشید شک کند؛ اما در پیشبرد تفکر و سیاستهای فاشیستی و فاشیست بودن غنی احمدزی و تیم او نمیتواند شک وتردید داشته باشد. گزینش و انتصاب مسئولان ارگانهای محلی قدرت دولتی در استانها، شهرستانها ،شهرداریها و…، از سوی جمهوریت! به طور کامل رویکردی است فاشیستی، که در آن مردم هیچ نقش ودخالتی ندارند. جمهوریت غنی در ماهیتش هیچ تفاوتی با امارت اسلامی طالبان، در نسل کشی، ترور، پیشبرد سیاست تبعیض اجتماعی علیه غیرخودیها وحذف سیستماتیک جوامع، اقوام و فرهنگهای غیر خودی از جغرافیۀ سیاسی به نام افغانستان نداشته وندارد. ودر این مورد هیچ جای بحث و گفتگونیست.
اینکه بخش مهمی از قتلهای زنجیره ای، ترورهای هدفمند، نسل کشی، حذف مخالفان سیاسی، رقیبان اجتماعی و از میان برداشتن شخصیتهای اجتماعی، سیاسی وحتی مذهبی جوامع واقوام غیر پشتون به ویژه تاجیکان و هزاره ها کار مشترک طالبان و جمهوریت کرزی ـ احمدزی بوده است، در آن نیز هیچ شبه ای نمیتوان داشت.
اما تا آنجا که شکل گیری حوادث سیاسی ـ نظامی، روز های اخیر نشان میدهد، وضع موجود پیامد تفاهم ها و توافق های پشت پرده ای امریکا، انگلیس، پاکستان وترکیه است، که میخواهند سرزمین باقی مانده از خراسان بزرگ را بین هم تقسیم کنند و در یک گوشه آن پشتونستان بزرگ بسازند ودر گوشه ای دیگر آن ترکستان ودر این میان جامعه ای که بیشتر از همه پشت دروازه این حاتم بخشی ها قرار میگیرد، جامعه تاجیک است.
دوستان عزیز تاجیکی که به عنوان پیشمرگان این حوادث گریبان چاک میکنند ویخن می درند، با این وضع پراگندۀ سیاسی و اجتماعی جامعه ای تاجیک در کجای این بازی قرار دارند و چی نقشی در این حوادث به عنوان پیشمرگان می توانند بازی کنند؟ آیا اسارت هویتی، فرهنگی، تاریخی و اجتماعی برای جامعۀ تاجیک در استحاله به هویت افغانی یا ترکی فرق میکند؟ همه نامهای قومی است که پیامد آن پیش از همه به اسارتهای مختلف جامعه تاجیک خواهد انجامید.
برای جامعه ای تاجیک چی فرق میکند که اسارت های هویتی، تاریخی، فرهنگی و اجتماعی زیر نام پشتون صورت بگیرد و یا زیر نام ترک و یاهر نام قومی دیگر. مگر میشود در ماهیت اسارت هوینی و سایر اسارتها تغییری به میان آید؟ در هردو صورت ادامه همان فاجعه ای است که برما تحمیل شده است. با همه این چرخ زدنها، مقاله نویسی ها و تحلیل های داهیانه شما چی به دست می آورید؟ در یک طرف پشتونستان ودر سوی دیگر ترکستان، جایگاه شما در این معادله در کجا است؟
کشور ومردم در وضیعتی قرار دارند که مشخصه اساسی آن تنشهای دامنه دار، بحران ، انقطاب خونین وجنگ قومی است. در چنین وضعی همه ملی ها برای رهایی کشور از بحران سیاسی ـ نظامی و تنشهای منطقه یی از کار افتاده اند، جز اینکه هر جامعه برادر در محوریت نهاد های سیاسی ـ قومی خود متشکل شود و از همان آدرس وارد تعامل سیاسی وملی با سایر جوامع و اقوام برادر شود. دیگران برای اتحاد سیاسی و اجتماعی شان عمل کردند و تا جائی در آن موفق شده اند؛ اما نخبگان سیاسی و تشکیلات سیاسی جامعۀ تاجیک تنها حرف زدند، تحریکات کردند در حالیکه یک گام به سوی اتحاد سیاسی و اجتماعی خود جامعه نبرداشتند. نهاد های جامعه دچار پراگندگی سیاسی و تشکیلاتی است و ما روند اتحاد ها را سرچپه طی کردیم.
فدرال خواهی روشنفکران جامعه نیزهمین وضیعت را بر جامعه تحمیل خواهد کرد که تاجیکان در برهه زمانی موجود سردچار آن استند، یعنی یک طرف فدرال ترک و جانب دیگر پشتون و جامعه قربانی این فدرال ها خواهد شد؛ زیرا تاجیکان، جامعۀ تقسیم شده در سراسر کشور استند، که نه جغرافیه به هم پیوسته دارند و نه سرحدات مشخص که در آن ایالت فدرال را تشکیل بدهند. رهبر نما های سیاسی جامعه بیشتر از سیاست به ملنگی قدم گذاشته اند، گاهی برای پاکستان کف میزدند و زمانی برای دیگران و گاهی هم به تیکه داران قومی غیر خودی.
گرچه بسیاری از فرصتهارا از دست دادیم و طوری که پنداشته میشود، در آخرین لحظه های شکل گیری حوادث جدید قرار داریم، اما هنوز دیر نشده که احزاب، نهاد های سیاسی، مدنی و فرهنگی جامعه گامهایی را برای اتحاد سیاسی ـ اجتماعی خود جامعه، صرف نظر از همه موضعگیریهای سیاسی وفکری گذشته بردارند و از آدرس خود جامعه وارد تعامل سیاسی وملی با سایر جوامع واقوام برادر شوند و این آخرین روزنه ای خواهد بود، که برای رهایی جامعه از زیر گیوتین های چند سویه در دسترس قرار دارد.
جامعه به طور کامل میتواند در جنبش وسیع اجتماعی و سیاسی شرکت کند که در آن منافع خودش نیز تضمین شود. گام عملی برای چنین شرکتی، حرکت یک پارچه ومتحد برای انتخابی ساختن مسئولان ادارۀ ارگانهای محلی قدرت دولتی از سطح رئیس شورای قریه تا والی است و این کار را میتوانیم در برهه ای که با آن مواجه هستیم، انجام دهیم و آغازش میتواند از استان فاریاب باشد. این پروسه میتواند در همه استانها تحقق یابد. چرا از کرزی و احمد زی، شکوه و شکایت کنیم، این کاری است که خود میتوانیم با متحد شدن با یک دیگر و قبول اصل منافع تمام طرفها به آن دست یابیم.
اگر درد همه رهایی از سیاست های فاشیستی وتمامیت خواهی است ونه تکه وپاره وتبر تقسیم کردن کشور وتجزیه آن، پس همه میتوانیم در شکل گیری جبهه مقاومت سیاسی ـ نظامی دوم، برنامه محور شرکت کنیم، که اهداف بعدی در ان به طور کامل روشن باشد و بدانیم که در آینده به کجا میرویم. در تاریکی تیر اندازی وضع را از اینکه است بد تر خواهد کرد. رفتن از زیر چتر سیاسی افغانستان و پشتونستان به ترکستان در ماهیت اسارت جامعه تغییری وارد نمی کند و خود فریبی بیش نیست.
20th May 2021
tenhaa bakhash bakhtari kaeshwer khorasan , astan haa-ye : herat ke badghis wae ghor haem 2 shahrestan an and , ferah , nimroz wae abakhter/shamal herman 1/3 khak keshwer khorasan ra mi saazand , amaa agha mohamet alem jamal mi nawesnad ke tajik haa baa hich keshweri merz ne darand ? az abakhter (shamal) be turkestan az bakhter (gharb) be pars/iran az nimroz (jonob) be pakistan haem merz and
Kabul , laghman balkh wae badakhshan yek astan be haem chaspide ast . mager der astan haa-ye nimroz-khawer (jonob-shargh) keshwer khorasan tajik haa wae deger tabar haa ne mi zeyand ? tajik haa bashende haa-ye bomi paktaya , paktika , khost wae kandahar bodand wae astand