دلیل جنگ های بی پایان در افغانستان
برگردان: جیلانی گلشنیار
ماخذ: کتاب «توهم»
نویسنده کتاب:سیرگی تارماشیف
سرزمینی که دارای کوه های قهوه ای و زمین های بایر سنگی می باشد و در آن از یک طرف مزارع غنی از خشخاش دیده می شود و از طرف دیگر دریاچه های باریک و شفاف کوهستانی در آن جریان دارد، گویی، که کشتزار ها را از مناطق بی روح جدا می کند و دامنه های کوه، ابرها ودود باروت را می بلعد.
حامیان تروریسم، تروریستها و نیروهای خود را به خاطر جنگ در این جا جمع نکرده اند. این تروریستان از سالها در این جا بوده اند. این جا اُستان هلمند است؛ اُستانی که مردم از رنج و درد و جنگهای بی پایان خسته شده اند. این جا بهشت تریاک است و مرکز کشت خشخاش و تولید قرص های خواب آور، که بنام امپراتوری عظیم مواد مخدر یاد می شود و تعداد زیادی از اربابان مواد مخدر به نفع خود فعالیت دارند.
به همین دلیل است که ائتلاف های شکننده بین باندهای مواد مخدر و جنگ سالاران محلی بوجود
می آید و از بین می رود.
در حقیقت این جا مرکز تولید هروئین است که اربابان و تریاک سالاران در سراسر اُستان قد بلند کرده اند. باند های تنگ نظر محلی حتی نمی فهمند که تارهای بسته شده به دست و پایشان از کجا سرچشمه می گیرد. آنها کاملاً از عمده فروشان هروئین که برایشان پول های زیاد می دهند سپاسگزاری می کنند و خوشحال می باشند و از خود علاقه ای به کشت غله ها وسبزی ها نشان
نمی دهند.
فقط احساس خوشی و خوشگذرانی می کنند و به آینده خود و نسل های بعدی هیچ فکر نمی دارند. به همین دلیل برای اربابان خارجی آنها عادی است که این ها هر طور که می خواهند حکومت کنند و در کارشان مداخله نمی نمایند.
پیشرفت یک کشور مربوط به داشتن منابع هیدروکربن ها، گاز، نفت، هوا و مواد زیر زمینی آن است. استعمار و مزدوران آنها برای دسترسی به این مواد جنگهای بی پایان را به راه می اندازند.
چون موقعیت افغانستان به شکل چهار راه به سوی هند، چین، روسیه و ایران است.
به این خاطر آسانترین راه برای کشیدن لوله های انتقال نفت و گاز و غارت منابع طبیعی آن از سوی غارتگران جهانی و منطقه ی می باشد.
هرکسی که مالک خطوط لوله مواد خام افغانستان شود، نه تنها میلیاردها دالر بدست می آورد؛ بلکه قادر خواهد بود که شرایط خود را بالای دیگران نیز تحمیل و دیکته کند.
برای چنین یک کیک خوشمزه، استعمار در یک نبرد سیاسی قرار دارد؛ اما تاکنون این اشغالگران بطور کامل نتوانسته اند پیروز شوند. هر یک از کشورها می خواهند به اشکال مختلف این جا را زیر نظر داشته باشند. اگر خود نمی توانند بر این کشور حاکم شوند و برای رقیب های خود نیز اجازه نمی دهند که کاری را بکنند.
آنها ترس از دست دادن وقت و همه چیز دیگر را که بخاطر آن تلاش می نمایند،دارند.
با یک توطئه از پیش ساختگی و عمل تروریستی در برج های دوقلو، آمریکایی ها به سرعت دست به اقدام جدی زدند، تا بنیادگرایان مذهبی را متهم و سرزنش کند و به این بهانه، نیروهای نظامی خود آنها سپس ناتو در افغانستان لشکرکشی کردند و آن را اشغال نمودند و به ویران سازی و نابودی این کشور نگون بخت پرداختند و دهقانان را به گدا ها تبدیل کردند.
درگیری ها بین ناتو و مردمان محل، هرگونه رشد و انکشاف اقتصادی را در کشور از بین برده است و هیچ حرفی در این مورد برای گفتن وجود ندارد.
اشغالگران نه تنها هزینه های پشتیبانی از جنگ بی پایان را متحمل شدند؛ بلکه سود سرسام آوری را نیز بدست آوردند. بنابراین تصمیم گرفتند، که تولید هروئین در افغانستان، که در زمان حکمروایی طالبان در سطح پائین تر از امروز قرار داشت؛ آن را دوباره بالا بردند و در کیفیت مواد نیز تغییر وارد کردند.
کمپنی های غول پیکر آمریکایی و اروپایی، سخت در تلاشند تا انواع آن را بهبود بخشند و تریاک را 20 درصد بیشتر کشت کنند.
خاشخاش یک علف هرزه است و پرورش آن چند برابر آسان تر از کشت گندم، پنبه و یا هر محصول زراعتی دیگر می باشد.
قبلأ اساس کشاورزی افغانستان کشت خشخاش نبود. اکنون هیچ کسی حاضر نیست که کشت خشخاش را تغییر دهد و بجای آن چیز دیگری کشت نمایند. به همین منظور، منطقه را از ساحه فعالیت تروریست ها جدا ساخته اند، تا کسی به آنها ضرر نرسانند.
به همین خاطر است که از کشت خاشخاش حاصل بیشتر بدست می آید.
اکنون افغانستان نود و پنج درصد هروئین جهان را تولید می کند که بیشتر آن به قاره اروپا و قسمتی از آن به روسیه می رسد و مقداری هم به جاهای دیگر انتقال می یابد.
دست نشانده های آمریکا در افغانستان، به نمایندگی از منافع ایالات متحده آمریکا،رسماً به جهانیان اعلان می کنند، که مبارزه با تجارت مواد مخدر افغانستان، مانع مبارزه ایالات متحده آمریکا با تروریسم در افغانستان می شود. مبارزه با مواد مخدر خطرناک ترین کارزار بخاطر نابودی نیروهای تروریستی در افغانستان است.
بالاخره شما نمی توانید که به طور کلی تمام مزارع کوکنار را از بین ببرید. زیرا این یگانه منبع عاید دهقانان افغانستان است که خانواده های شان از گرسنگی رنج می برند؛ اما آمریکایی ها از این واقعیت انکار می کنند و می گویند که کمتر از شش درصد دهقانان افغانستان در کشت هروئین مشغول هستند.
همه چیز قابل درک است. همه ساله در افغانستان چند هزار تن هروئین تولید می شود که یک و سوم آن به خارج صادر میگردد و بقیه را برای آینده ذخیره می نمایند، که اگر در آینده تولید آن را پایان دهند مواد ذخیره شده حداقل برای سالها کافی خواهد بود. اما حجم فروش سالانه به میلیاردها دالر
می رسد.
تمام این پولها در بانک های خارج انتقال داد میشود که بیشترین سرمایه است وهیچ زحمتی را هم متقبل نمی گردند که مواد را با کاروانها از مزارع خشخاش تا به مرز کشورها انتقال بدهند.
این کار توسط عمال اشغالگران انجام می شود.
سالانه یکصد هزار انسان به سبب استفاده از هروئین در جهان از بین میرود که از آن جمله سالانه 30 هزار در روسیه جان می بازد و روزانه 82 نفر در این مرض از بین می روند.
در مقایسه با مجموع تولید هروئین،شصت و پنج میلیارد دالر پول ناچیز و بسیار کم است.
از طرف دیگر،به بهانه مبارزه با تروریسم، می توان چهل پایگاه نظامی با پرسنل یک و نیم هزار نفر ایجاد کرد ودر صورت لزوم در افغانستان حفظ نمود ودر چند ساعت حملات موشکی وسیعی را به کشورهای ایران و هندوستان انجام داد ونیمی از خاک روسیه و چین را تحت کنترل درآورد.
دولت های دست نشانده بخاطر ادامه جنگ در افغانستان خرج می کنند و کمپنی های بزرگ سود زیادی را در قراردادهای نظامی بدست می آورند. همین است که ناتو به خاطر قتل یک تروریست افغانستانی سالانه سه صد میلیون دلار هزینه می کند که گرانترین هزینه بخاطر نابودی دشمن خود در تاریخ است.