خبر و دیدگاه

نامه سرگشاده

بهترین سیاست عدالت است.
امام علی ع
با عرض سلام خدمت دفتر محترم بیت رهبری دام ظله.
به عنوان یک فردی که از چهل سال بدینسو از استرالیا تا امریکا و از اروپا تا آسیا در گفتار و نوشتار مدافع و مبلغ  انقلاب اسلامی بوده و «در لباس فقر کاری اهل دولت کرده ام»  تمنا دارم تا در ارتباط با دو‌ واقعه مدهش دو ماه اخیر در ارتباط با بد رفتاری با مهاجرین افغان؛ دفتر محترم بیت رهبری تحقیق و تدابیر لازم اتخاذ نمایند. امید مسوولین متعهد اقدامات تنبیهی لازم در صورت احراز قضیه به عمل آورده و چه بهتر که آنرا علنی اعلام نمایند.
 هر چند هنوز به قضاوت نهایی نایل نشده ایم ولی وقوع همچون جرایم از هر دو طرف را محتمل میدانیم.  سخن این جاست که در صورت وقوع جرم، «مجازات باییستی معادل جرم بوده» و به دریا انداختن پناهندگان و آب ندادن به تشنگانی سوخته در ماشین و یا جرایم مشابه؛ با آنچه امثال بنده از مسوولین و رؤسای  رده بالای ج ا ایران مشاهده و مطالعه کرده ایم اصلا سنخیت و سازگاری ندارد. در عین حال که در سطوح پایین، توقع موجودیت افراد «کامل نامیسر» را نداریم و مسموعات جای مسلمات را نمیگیرد ولی سؤرفتارها توسط بخشی از مسوولین ایرانی واقعیت دارد.
اگر عوام افغان و ایرانی مرتکب خطا میگردند درد آن کمتر است ولی تخطئی
های عوام از خواص و
 متخلفان مسؤول، قصه پر غصه ی دیگری دارند. متجاوزین از حدود الهی به تعبیر قرآن کریم به خود و در نتیجه به محیط شان  ظلم نموده و باییستی در صورت اثبات جرم اشد مجازات شوند. تا باشد که سیره پیامبر مهاجر و پناهنده، پیشوایان شهید و زجر کشیده و زمامداران تبعیدی و زندانی شده ی  همچون امام خمینی و آیت الله خامنه ای اجرا گردد.
همان سیره که شهید مطهری در کتاب «سیره نبوی» نوشت: «پیامبر اسلام بهر اندازه که قدرتمندتر میشدند متواضع تر میگردیدند».
در حوزه علمیه قم اساتید تأکید ميکردند که «وقت دیگران دین خود را بر اساس اعمال شما می‌سنجند متوجه اعمال تان باشید». همین گونه عملکردهای بعضی از مسوولین موجب ایران ستیزی شده و تعدادی از جهال و مغرضین را به دین ستیزی آلوده ساخته است.
در یکی از آثار محمد رضا حکیمی «حکیم عدالت» که معتقد بود  «اسلامی که در آن عدالت نباشد، اسلام نیست»نظرشیخ‌
طوسی را که الهام گرفته از روح اسلام بوده و مفاد آن چنین است خواندم:
«اگر یک نفر از فرط گرسنگی در معرض مرگ بوده و از نزد شخص که نان نزدش است و به مطالبه نان او ترتیب اثر نمی‌دهد به زور نان را بگیرد و در این گیرو دار صاحب نان کشته شود شخص گرسنه شرعا قصاص نمیشود…».
محدودیت های جمهوری اسلامی به خاطر بهای که برای استقلال و عزتش میپردازد قابل تحسین و تأسی است ولی امید است که مسؤولین مرزی و اداری مربوطه رعایت اجرای رهنمودهای عادلانه دینی را نموده و از مجازات ناشایسته متخلفان جدا بپرهیزند.
چنانچه مسوولین گرامی بیت رهبری بهتر میدانند علی ع از اینکه زینت بند پای زن یهودی در قلمرو حکومت ایشان به تاراج رفت فرمودند که «اگر از این درد مسلمانی بمیرد نباید اورا ملامت کرد».
چه بجاست که آیت الله خامنه ای باری موقع درس خارج با چشمان اشکبار بیان داشتند: «حکومت ما کجا و‌حکومت
 اميرالمؤمنين کجا!» و استاد ما آقای قرائتی
 بارها و با کمال صداقت در تلویزیون اعلام داشته اند که: «فقط نسیمی از اسلام به ایران وزیده، ما نه شرقی هستیم نه غربی ونه مسلمان حسابی!».
البته که منع از بد رفتاری و توصیه
 به خوشرفتاری با افغانها  توسطی امام خمینی، آیت الله جوادی آملی، روحانی تلویزیونی ایران ادیب یزدی، استاد قرائتی، آقای حسینی قمی، داکتر زیباکلام و… صورت گرفته است. این حسن نظرها قابل تقدیر ولی نیاز به عنایت مضاعف میباشد.
بعد از چهل و اندی سال و با توجه به دست آوردهای عظیم و ارزشمند در سایر ساحات، وقتی آن رسیده است که همانطوری که آیت الله خامنه ای خاطر نشان ساخته و متوجه شده اند به مقوله «عدالت اجتماعی» بذل مساعی بیشتر شده و از جمله در ارتباط با افغانها و سایری مهاجرین توجه بهتری صورت گیرد. تا به یمن آن از برخوردهای مادون شأن یک مسلمان درسطح کارگزاران ج ا ایران اجتناب صورت گیرد.
بیاد داشته باشیم که قیام و انقلاب بهار عربی با جرقه اعتراض جدی یک «دستفروش معمولی»جریان و سریان پیدا نموده و بساط چندین رژیم و رهبر را برچید. بزرگان میگویند: «اگر پیآمدهای امور جزئی را می‌دانستم هیچ چیزی را جزئی نمی گفتم». چنانچه جرقه دستفروش معترض تبدیل به جریان شده و آتشفشان  انقلاب بهار عربی فضای منطقه را هنوز نیز در بر گرفته است.
چند سال قبل سوال در شبکه رادیویی آسترالیا مطرح شد که چرا غرب همانطوری که به لیبی حمله میکند به ایران حمله نمیکند؟ پاسخ کارشناس سیاسی چنین بود: «زیرا ایران در خارج طرفدارانی قوی دارد که لیبی فاقد آن بوده و این یکی از عوامل بازدارنده می‌باشد». این پیوند باییستی پایدار و پاکیزه بماند.
یکی از اساتید حوزه در قم برایم گفت که بسیار انگیزه قوی داشتی که از آسترالیا به قم برای تحصیل آمدی! گفتم: «جاذبه انقلاب اسلامی از انگیزه من قوی تر بود. این نهضت در امثال بنده نیز انقلاب ایجاد کرد…».
 برخوردهای خلاف شرع و بدون در نظر داشتن ابعاد گسترده قضایای از نوع اخیر، افراد و بلکه اجتماعات را به ضد انقلاب تبدیل نموده و همین حالا  هم بخشی از امت مسلمان به خاطر شیعه ستیزی و ایران ستیزی قیمتی هنگفتی میپردازد.
خوشبختانه که در ایران بیت گرامی رهبری همواره در قسمت افغانها موضع حمایت و همدردی مستمر داشته و نیازمبرم است تا در این قضیه نیز ورود و تحقیق نمایند. ایکاش بعضی اشخاص حقیقی و حقوقی دیگر از جمله شیرین عبادی ها به جای حمایت و‌عنایت انحصاری به بهایی ها در ایران به منظور شیرینکاری برای کانگرس امریکا و… یک بر صدم صمیمیت و حمایت رهبر عالیقدر را در قبال مهاجرین افغانستان می‌داشتند…
با در نظر داشت همین پس منظر است که از دفتر ایشان تقاضای ورودی به مسئله جان گداز هيرمند را داريم. قضیه وقتی ابعاد پیچیده تر و ضروری ترمیگیرد که ما به رویه مستمر امریکایی ها و اسرائيلی ها در توطئه‌ چینی های پنهانی علیه باشندگان منطقه تعمق نماییم.
چنانچه چند هفته قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران پراودا ارگان نشراتی حزب کمونیست شوروی نوشت: « سازمان جاسوسی سیا در ایران تحرکات کمونیستی انجام میدهد». در کتاب «ک.ج.ب در افغانستان» اثری واسیلی میتروخین ص ۴۸ نیز آمده است: «ک.ج.ب در جواب بیروی سیاسی حزب کمونیست شوروی در موردی اعمال افرادی افراطی کمونیست افغانستان که باعث شکست نیروهای مترقی میتواند شود نوشت:  «این امکان را نمیشود نادیده گرفت که سازمان جاسوسی اسرائیل موساد بمنظوری ضربه زدن به این حزب (حزب کمونیست افغانستان متمایل به شوروی) مایل است دست به تحریک سازمان نظامی حزب، در جهت فعالیت علیه دولت (محمد داوود) بزند». درگیر ساختن شوروی در افغانستان و ادعای برژنسکی در مورد تضعیف کمونیزم نشان میدهد که این صحنه سازی ها و سناریو نویسی ها چقدر می‌تواند هماهنگ و قابل تکرار بوده و به قول علی ع «جهان محل تکرار امور است».
بسیار متأسفم که تعدادی قابل توجه از ایرانی ها و افغانها نتوانسته اند که عظمت انقلاب را درک نموده و در بسا موارد آنرا وارونه جلوه داده و در موارد منفی فرومیکاهند. کما اینکه گاه موارد منفی مثل خود سوزی فرزند استاد عالیقدر مایل هروی جانسوز و انفعال آور است.
در ایجادی این فضای تلخ ما نیز کوتاهی نموده و جلوی ضرر را هر وقت بگیریم فایده است.
یکی از کوتاهی ها این است که «خدمات متقابل افغانستان و ایران» به صورت گفتاری، نوشتاری و شنیداری  در قالب  مدون و مفصل تبیین نشده است.
اگر برادران اهل سنت می‌دانستند که «داعیه اتحاد طلبی  در کتب رهبران و متفکران انقلاب در مرحله قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران» ریشه داشته و تکتیکی نیست بسیاری از سؤتفاهم ها به حسن تفاهم مبدل میشد.
بنده در مورد فوق مقاله به زبان فارسی و انگلیسی نوشتم که در ایران چاپ شد و ستاد تبلیغی بعثه رهبری در مکه معظمه در سال ۲۰۰۷ آنرا در بین حجاج توزیع نمود.
شایسته و بایسته است که پیرامون این گونه موضوعات دانشجویان و طلاب تزی دکترای شان را بنویسند تا روابط دو‌ملت و یک امت تقویت گردد.
به نظر می‌رسد احزاب و سازمانهای مورد حمایت ایران درافغانستان و صدا و سیمای ایران و… در این موارد کوتاهی نموده اند. همان شبکه صدا و سیمای که یکی از مسؤولین آن در مورد بنده تبعیض اعمال کرد. حدود دوازده سال قبل برنامه معرفی دانشمندان بزرگ غرب را که اسلام را برگزیده اند تحت عنوان «چرا مسلمان شدند» با کمک «نما فلم» افغان در قم تهیه کردیم. این گزارش تلویزیونی مسلسل از طریق «تلویزیون تمدن» در افغانستان نشر شده و فوق‌العاده مورد استقبال قرارگرفت. تا حدی که مرحوم آیت الله محسنی از بنده خواست که به افغانستان برای فعالیت تبلیغی و رسانه ای برگردم. با کمال تأسف مسوول و رابط صدا وسیما برایم گفت: «ما این محتوا را نشر میکنیم واز خودت نیز نام میبریم ولی باییستی با لهجه فارسی ایران تهیه شود». بنده که دغدغه ارائه یک تصویر مثبت و فرهنگی از افغانستان داشتم تأکید بر ارائه با لهجه دری کابل نمودم که سرانجام ایشان نپذیرفت و‌ این پروژه در ایران ناکام ماند.
این در حالیست که شخصی که در قم دارای صدها کتاب بوده و می‌گفت «از مسلمانی ام‌ خجالت میکشم!» وقت مجموعه مشرف شدگان «چرا مسلمان شدند»  را دید گفت: «حالا به مسلمانی ام افتخار میکنم!».
بماند که در  کتب چاپ ایران و از قول رسول فرامرزی و فرازبانی اسلام خواندیم: «کسیکه به اندازه ذره تعصب داشته باشد روز قیامت به مرگ جاهلیت محشور میشود».
کوتاهی های جدی  مستلزم توجه دوچندان بوده و به قول اصولیین «بدی نکردن مهمتر از نیکو‌کاری است». لذا باید اعلام کرد که
پیامبر نذیر اسلام ص میفرمایند: «امتهای قبل به این دلیل هلاک شدند که احکام ( قانون) را در حق فقرا اجرا کردند و در حق اغنیا رها – مواظب باشید که در بین بندگان خدا ژنده پوشانی اند که اگر دعا کنند خدا آنرا اجابت میکند- بزرگترین گناه کوچک شمردن گناه است- کل شما شبان و کل شما مسوول در برابر یکدیگرید…»
 بیدل سخنسرای بی همتای شبه قاره هند و این حوزه تمدنی پارچه پارچه ولی قابل جمع میفرماید:
بترس از آه مظلومان که هنگام دعا کردن
اجابت از دری حق بهر استقبال می آید
به امید آنکه با آموزه های بی بدیل اسلام ایثار و عدالت را نه تنها در جوامع خود بلکه در سراسر جهان اجرا نموده‌و‌ متخلفین توبیخ و تربیت گردند.
همچون انتظاری از انقلاب که رهبری آن از بدرفتاریهای زندانبانان هموطن اش با کمونیستهای بی‌دین شاکی و معترض بودند؛ انتظاری بی جای نیست.
ناصر و منصور باشید
احمد زکی حسینی
٥ سرطان (تير) ۱۳۹۹
  25 جون 2020
اندونزیا

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا