خبر و دیدگاه

بن بست در مذاکرات طالبان و زلمی خلیل زاد

           

                            

به نظر می رسد که مذاکرات زلمی خلیل زاد با طالبان بسوی بن بست و ناکامی می رود. اگر این مذاکرات بی نتیجه پایان یابد و ناکام شود، کامیابان و برندگان این مذاکراتِ ناکام، طالبان و پاکستان خواهد بود.

پاکستانی ها سر انجام طالبان را از یک گروه دهشت افگن انتحارگر به عنوان عمده ترین نیروی سیاسی و نظامی در منطقه و جهان معرفی کردند. تا چند سال پیش تنها پاکستان بود که هر چند نه بصورت آشکار از طالبان حمایت می کرد، اما حالا پاکستانی ها روسیه و چین را بصورت علنی در کنار طالبان قرار دادند و پای امریکایی ها را در مذاکرات شاهانه با یک گروه انتحاری در قطر کشاندند.

در حالی که طالبان در سال های اخیر بارها با نمایندگان دولت افغانستان در خفا مذاکره کردند اما امروز از مذاکره با دولت امتناع می کنند. در نخستین سال فروپاشی امارت طالبی، طالبان تنها می خواستند در خانه ها، قریه ها و مساجد خود زندگی کنند، اما چند سال بعد خواستار رسمیت یافتن گروه خود شدند و حالا چیزی کمتر از بازگشت امارت اسلامی را در قدرت قبول ندارند.

در قوس 1380 سید طیب آغا یاور ملاعمر، محمدحسن رحمانی والی قندهار، عبیدالله آخند معاون ملاعمر و وزیر دفاع طالبان و میراحمد آغا، با حامد کرزی در موافقت نامۀ شاه ولی کوت تعهد کردند که طالبان، قندهار و ولایات مجاور را به دولت واگذار کنند. سلاح را تسلیم و به خانه های خود بروند. ملاعمر می تواند در قندهار زندگی کند.

بعد از 1384 که پاکستان طالبان را به جنگ افغانستان بر گرداند، مذاکرات پوشیدۀ طالبان را با امریکایی ها و متحدین غربی آن ها و دولت افغانستان مدیریت کرد.  

کرزی در سنبله 1384 خواستار حذف نام 20 تن از رهبران قبلی طالبان از فهرست قطع نامه 1267(1999)شورای امنیت ملل متحد شد، اما روسیه با حذف نام این ها مخالفت کرد. در حالی که امروز روس ها به جای طالبان سخن می گویند و صدای شان با صدای طالبان از یک تربیون و آن هم درمسکو بلند می شود.

در سرطان 1384 سازمان استخبارات آلمان(بی-ان-دی) در زوریخ با دونفر اعضای درجه متوسط طالبان که به شورای کویته تعلق داشت مذاکره کرد. بعد از سال 1385 موافقت نامه های محلی با طالبان امضا شد. موافقت نامۀ موسی قلعه هلمند، موافقت نامۀ گرشک، موافقت نامۀ نوزاد و سپس موافقت نامۀ دندغوری بغلان اینگونه موافقت نامه ها بودند.

عربستان در سنبله و دلو 1387 میزبان دو دور مذاکرات قیوم کرزی برادر حامد کرزی با طالبان بود که استخبارات نظامی پاکستان آن را مدیریت می کرد. وقتی در سال 1388 چند دور مذاکره میان کا آیده نمایندۀ خاص سازمان ملل متحد درافغانستان با طالبان از جمله با عبدالطیف منصور منشی شورای رهبری طالبان و ملا عبدالغنی برادر بدور از مدیریت آی اِس آی صورت گرفت، آی اِس آی آن ها را در کراچی بازداشت و زندانی کرد. پس از توقف کوتاه مذاکرات، در قوس 1391 و ثور 1392 با میانجگیری امریکا و ناروی دولت افغانستان با کمیتۀ سیاسی طالبان مذاکره کرد. ناروی در حوت 1393 نیز میزبان طالبان و نمایندگان دولت افغانستان بود.

در این زمان آلمان نیز شروع به میانجیگری کرد  و یک دور مذاکرات میان سازمان استخبارات آلمان و طیب آغا در دوحه برگزار شد. دور بعدی در عقرب 1369 و ثور 1390 میان طیب آغا و آلمانی ها در مونیخ دایر شد. استخبارات امریکا نیز شامل این مذاکرات بود که درنتیجه منجر به تشکیل دفتر طالبان در قطر در جوزای 1392 شد. اهتزار شاندار پرچم طالبان کرزی حامی طالبان را ناراحت ساخت، اما علی رغم آن مذاکرات ادامه یافت.

وقتی اشرف غنی به ارگ آمد، اولین مذاکره میان معصوم ستانکزی سرپرست وزارت دفاع با سه عضوطالبان(مولوی عبدالجلیل، محمد حسین رحمانی والی پیشن طالبان در قندهار و ملاعبدارزاق وزیر داخلۀ طالبان) در ثور 1394 در ارومچی چین با نظارت و مدیریت آی اِس آی انجام یافت. اما طالبان این مذاکره را دوام ندادند و گفتند که مذاکره باید در قطر و در دفتر آن ها انجام شود. با وجود آن با مدیریت پاکستان یک دور دیگر مذاکرات طالبان با دولت افغانستان در سرطان 1394  در مری پاکستان شروع شد. هیئات طالبان متشکل از عبدالطیف منصور، محمدعباس آخوند و ابراهیم عمری برادر حقانی بودند. هیئات دولت عبارت بودند از: حاجی دین محمد، حکمت خلیل کرزی، محمدعاصم والی پروان، محمد ناطقی، اسدالله سعادتی، فیض الله زکی و فرهاد الله فرهاد از شورای عالی صلح.  در این مذاکرات چین، امریکا و پاکستان ناظر داشتند. مذاکرات پس از افشای مرگ ملاعمر متوقف شد.

در سرطان 1397 آیس ولز معاون وزیر خارجۀ امریکا در امور آسیای جنوبی با طالبان در قطر دیدار کرد. در 30 سنبله 1397 خلیل زاد به نمایندگی وزارت خارجه در مذاکرات صلح منصوب شد و مذاکره را با طالبان آغا ز کرد. طالبان با امریکایی ها به ریاست خلیل زاد شش دور مذاکره کردند.

مذاکرات مستقیم و شاهانه با امریکایی ها در قطر، استقبال از طالبان در مسکو و پیکینگ آن ها را به این باور برده است که برندۀ اصلی جنگ افغانستان با امریکایی ها و دولت مورد حمایت آن هستند. طالبان افغانستان آینده را به عنوان غنیمت جنگی و جهادی می بینند و از این رو به چیزی کمتر از امارت اسلامی قانع نمی شوند.

سهیل شاهین سخنگوی دفتر طالبان در قطر روز گذشته(28 جوزای 1398/18 جون 2019) در تویتر خود نوشت که امریکا پذیرفته است که قوای خود را بصورت کامل از افغانستان خارج کند و در آینده هیچگونه دخالتی در افغانستان نداشته باشد. اما زلمی خلیل زاد در واقع در پاسخ به این سخنگوی دفتر طالبان در قطر نوشت که هیچ توافقی نهایی نیست تا زمانی که روی همه چیز توافق نشود.

خلیل زاد در تویتر خود نوشته است که مذاکرات با طالبان، مذاکرات برای صلح است نه مذاکرات برای خروج قوای امریکا. خلیل زاد می گوید در صورتیکه مذاکرات بین الافغانی و توافق برای حل و فصل سیاسی و آتش بس سراسری و پایدار ایجاد نشود، هیچ توافق دیگر از جمله خروج قوای خارجی عملی نیست.

این اظهارات در آستانۀ هفتمین مذاکرات زلمی خلیل زاد با طالبان صورت می گیرد و قرار است که این مذاکرات تا یک هفتۀ دیگر برگزار شود.

آیا افغانستان آینده به غنیمت جنگی و جهادی طالبان تبدیل خواهد شد و امارت اسلامی طالبانی به افغانستان باز خواهد گشت؟

بن بست مذاکرات حکایت از این سناریو ندارد.  

 

نوشته های مشابه

یک دیدگاه

  1. …امارت اسلامی طالبانی به افغانستان باز خواهد گشت؟
    جناب اندیشمند صاحب! به باور من احتمال وجود دارد. بدلیل اینکه نه تنها امریکا بلکه تمام قدرت های بزرک جهانی آرزو ندارند که چرخ قدرت دولتی بدست کسانی قرار داشته باشد، که عزت وطن خود و سعادت مردم خودرا در صدر اهداف خود قرار داده اند. امریکا و انگلیس میخواهند که چرخ قدرت دولتی افغانستان بدست کسانی قرار گیرد که بنده و گوش بفرمان امریکا و انگلیس باشد. بعد از سقوط شوروی و شکست حزب وطن قدرت دولتی بدست کسانی افتاد که عزت و استقلال افغانستان نزد شان جای اول را داشت. تشکیل جبه مقاومت ملی برای نجات افغانستان و مقابله و مقاومت فداکارانه شان در برابر اجیران استخبارات پاکستان، به امریکا و انگلیس نشان داد که اینها هستند که افغانستانرا میتوانند به یک کشور مستقل و دور از نفوذ امریکا و انگلیس ، نگه دارند. از همان آغاز امریکا و انگلیس در پی راندن مقاومتگران از قدرت دولتی شدند. چنانچه در ملاقات زنده یاد احمد شاه مسعود با مقامات امریکائی، به نوعی از قدرت طالبان یاد آوری کردند و از احمدشاه مسعود خواستند که از مقاومت دست بکشد. ولی زنده یاد احمد شاه مسعود با سخن گوتاه و تاریخی خود، به آنها گفت اگر به اندازه کلاهم اگر از خاک افغانستان در اختیارم باشد در آنجا استاد شده و بخطر نجات افغانستان مقاومت میکنم.
    از همانجا بود که امریکا و انگلیس تصمیم تا این شخص بی جوره و کرزماتیک را از میان برادرد. در تبانی به ترورزم توانستند آن ابر مرد را با کوشش و حیل گوناگون از سر راه خود بردارند. وقتیکه آن ابر مرد را از سر راه خود برداشتند، برنامه تصفیه و از قدرت راندن مقاومت گران شدند. همان بود اک امریکا و انگلیس با استفاده ازخوش باوری و ساده دلی رهبران مقاومت و همچنان استفاده از توطعه و ارعاب و تهدید و تطمیع آنهارا در دام بیاندازد. و بعد بتواند استاد ربانی رهبر حزب را بشهادت برسانند. و آهسته آهسته آنهارا از قدرت برانند و چرخ اختیار افغانستانرا بدست مزدوران خود کرزی و بعدا” غنی با زیر پاکردن اساسات و اصول دموکراسی قرار دهد. امریکا و انگلیس فکر کنید که در آغاز آمدن به افغانستان رئیس جمهور بوش مبلغ سی ملیارد دالر به پاکستان داد تا امریکا را در مبارزه با ترورزم یاری رساند. در واقعیت سی ملیارد دالر را بخاطر احیای دوباره ترورزم داده بود. بعضی وقت من بار ملامتی را بالای مارشال فهیم و دیگر چهره های مقاومت می اندازم. ولی اینکه دقت مینمایم میبینم دسایس و تفتین و شیوه هائی را که امریکا و انگلیس بکار برد اگر کس دیگر هم میبود، در مقابل پلانهای شیطانی امریکا و انگلیس به اصطلاح عام جام می ماند. شما خود فکر نمائید زلمی خلیلزاد منحیث نماینده خاص رئیس جمهور بوش چون ویسرا می آید و پلانهای شیطانی را تطبیق مینماید و در عین زمان صدام حسین را دستگیر مینمایند و زلمی خلیلزاد اخطار نا قضین حقوق بشر را سر میدهد و حتی برای تحدید دوستم طیاره بی 52 میفرستد. اینها همه را که میبینم میدانم که مقاومتگران بعد از مسعود ضرفیت مقایله با این همه دسایس را نداشتند.
    حالا دیگر امریکا و انگلیس مرحله اول پلان خودرا تطبیق گردند. و مذاکرات امریکا با طالبان بخاطر اینست که امریکا با پاکستان توافق نموده که خود امریکا از طالبان تعهد بگیرد که وظایف نظامی نیابتی امریکا را در منطقه انجام دهند. در صورتیکه طالبان به امریکا اطمینان دهند که برنامه های امریکا و انگلیس را در منطقه تطبیق مینمایند. امریکا ققط چند واحد نظامی را در پایگاه خود حفظ و باقی عساکر امریکا افغانستان را ترک گفته و وظیفه را به طالبان وا گذار خواهند شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا