نسل کشی در میرزااولنگ
صـدای ناله بلـنـد از فـراز صیاد است
ز وحشتی که زتـیغ سـتمگر افـتاد است
به سوخت خـانۀ بیچارگان و مظلومان
ز آتشی که به میرزااولـنگ افتاد است
فتاده بـر سرِ پـل نعش هـای محرومان
درین وطن خدا یا چه جوروبیداد است
ز بس که نسل کشی دروطن شده رایج
عزای لانه خرابست و خانه برباد است
ز کین طالب و داعش وطن بود خونین
فقط به قتل و تـرور و نفاق ارشاد است
بجای صلح و صفا قتل وغـارت آوردند
به جای نـرمی دل خشـم تیغ پولاد است
درین خـرابه به هرسـو که بگذری آنجا
فغان بیوه زن و گـریـه هـای اولاد است
تـو گـویی شـوق و نشاط امید رفته زیاد
به سینه های همه بسکه قلب ناشاد است
وطن به عـمق سـیه چال می رود هـردم
نه چاره یی و نه از کس امید امداد است
نشست و جلـسه و تقبیح و بررسـی باشد
تمـام وعــدۀ حکّام سـر بـه سـر باد است
وطـن بـه همـت نسـل جـوان شــود آبـاد
همان جوانی که دانا و اهل و آزاد است
10/8/2017