راهکاری برای حل مرزی ما با پاکستان
پوشیده نیست که دیورند یک معضل کلان برای افغانستان است. در واقع این معضل به بنبست کشانیده شده است. وقتی هیچ تحرکی برای حل بحران اتفاق نمیافتد، بنبست رونما می شود. دیورند مشکل حقوقی، سیاسی، اجتماعی و اخلاقی است. واقعیت ایناست که هرگونه برخورد احساساتی و عاطفی این بنبست را به تابو تبدیل کرده است. این تابو حتا بحث روی دیورند را حرام کرده است. این تابو زمانی میشکند که در موردش مطالعه شود. اما مطالعهء بامعنا، نه بحثهای احساساتی سیاسی که بغض و کینه بر این بهانه بر لب و روی ما آبله کشد.
بهنظر من باید پنج کار صورت گیرد:
۱. مطالعات دقیق حقوقی و تاریخی
این مطالعات میتواند راهگشای خوبی برای پیشینه، دوران حقوقی و عملکردهای دولتهای دو طرف دیورند باشد. ما با مشکل دیورند مواجه هستیم اما تا هنوز هیچ گروه پژوهشی بهصورت زنجیرهیی حلقههای پیوستهء این تناب خونین را بر حلقوم مردم ما کالبدشگافی نکرده است.
۲. انطباق مطالعات با نورماتیفها، تجارب و قوانین بینالملل
ما یگانه دولتی نیستیم که مشکلات مرزی با همسایهها داریم. در جهان نمونههای فراوانی هستند که با استفاده از هنجارهای قبولشدهء بینالملل به اینچنین دشواریها پرداخته اند. ما باید تجارب جهان را مطالعه کنیم و از درسهای مهم آن بیاموزیم.
۳. دریافت الگوهای مناسب
مطالعات ملی، تاریخی، فرهنگی و حقوقی میتواند الگوهای بارزی را از جهان برگزیند که شباهتهای به وضعیت افغانستان داشته باشد. این الگوها میتوانند درخواست دهلیزها، معابر و منابع به آب و سایر رهگشاهای منطقه باشند.
۴. مشروعیت ملی
اجماع ملی میتواند با استفاده از راهکاری معاصر بهدست آید. ریفراندم یا همهپرسی بهترین میکانیزمی برای بهدست آوردن اجماع ملی پیرامون توصیه و انتخاب الگوی مناسب میباشد.
۵. دیپلوماسی، لابیگری و دادخواهی
زمانیکه ما مطالعات علمی، توصیههای قبولشدهء بینالمللی، حمایت حقوق ملی و بینالملل را با خود داریم، باید مذاکرات را با حمایت دولتهای حامی و وساطت دولتهای بیطرف آغاز کرده و بهصورت خستهگی ناپذیر ادامه دهیم.
من هیچ دلیلی نمیبینم تا بر روی همدیگر زهر بپاشیم. ما باید واقعبینانه عمل کنیم و بپذیریم که دیورند یک تابو است و این تابو را باید با مطالعات معاصر، گفتوشنود تخصصی و فرهنگ سیاسی حل کرد.