چند نکته پیرامون ازدواج
ازدواج یا ایجاب و قبول اتمام سوگند و پیمان مشترک زندگی زناشویی، میان زن و مرد است. که بر اساس سنتهای زمانی و مکانی و دینی، یا رسوم های مروج ویژه تاریخی، بگونه جبری یا اختیاری، میان زن ومرد برقرار میشود. و این روند بربنیه رویکرد انسانی، در جوامع بشری تا به تشکیل خانواده و زایش فرزند و تداوم بقاء انسان منجر می گردد.
از دید اخلاقی ازدواج دوگونه است:
یکی همسویی به کار شهوانی:
دومی همسویی به زیست انسانی:
اولی بمفهوم اجماع مرد وزن است. واین فعل همان کاری است که حیوانات هم این عمل را انجام می دهند . بناً اگر ازدواج تنها برای رفع نیازنفسانی انجام پذیرد ، این عمل کار حیوانی است. ونتیجه اش ابقاء حیات درنسل بشرنبوده، بلکه دلیلی برای فرونشاندن نعوظ آلت است.
دومی بمفهوم ایجاب وقبول وپیمان مشترک زندگی زناشویی واستقرار تشکیل خانواده میان زن ومرد است. این عمل پیچیده براحساس مهرورزی وتعهد به تولد فرزند وابقاء حیات بشری می انجامد.
نقش انتخاب در ازدواج
آزادی انتخاب یا برگزیدن همسردر هنگام ازدواج یکی از اساسی ترین رکن حقوقی انسان است که، جامعه بشری تا کنون به شناخت آن حق، نائل گشته است.
حق انتخاب واختیار، برای انسان ارزشی است از مؤلفه های گوهری نجابت وکرامت انسانی ، که ازدست بُرد باور های غیر دانشی وداوری های ذهنی ، در امان می باشد . این حق مانند سایر حقوق طبیعی واجتماعی انسان، همچو حق کار، آموزش و پرورش، حق زیست وشادمانی ــ ازگونه های حق ذاتی انسانِ حرمت مدار بشمار می آید.
بناِ مردمان ایکه با نگرش دانشورانه، ارزش کرامت انسان را می شناسند ،این گروه به جاویدانگی وبزرگواری ” حق انتخاب ” انسان در کل که پذیرفتار خوشبختی وی می باشد ، ارج می گذارند . ودر چشم انداز برنامه های حقوق مدنی، جهت تأمین زیست خانوادگی ، قبول همسنخی مرد وزن ونهادینه سازی حق انتخاب همسر را ، خردمندانه تر ومورد تمجید وستایش قرار می دهند.
درک ونگرش عقلانی ازماهیت شناختی حق انتخاب در ازدواج ، بسیار مهم وارزنده است . در هرجامعه ای که خوشبختی وسعادت انسان در مرکز برنامه های سیاسی واقتصادی وفرهنگی دولت وجامعه قرار داشته باشد ، سبقت وتقدم تشکیل خانواده بربنیه آزادی حق انتخاب همسر، راهکاریست که در دستور عمل قرار داشته و میتواند همگرایی ، همزیستی وشادی وخرمی را در همه جهات زیست باهمی به ارمغان بیآورد. روشن است که درچنین بسترگرم انسانی از یک زن وشوهرمتعادل حقوق ، فرزندان نجیب ، مهرورز وانسانگرا وراستکار به جامعه تقدیم می گردد.
نقش منفی احتیاج در ازدواج
حق انتخاب در ازدواج در کل وبویژه در جوامع سنتی وعقب مانده در حصارسیاستگذاران وفرهنگ حاکم برجامعه قرار دارد.
بگونه مثال: “حق آزادی انتخاب” همسر و تشکیل خانواده در کشور ما افغانستان ، یکی از عوامل بازدارنده است که موجب استمرارناهمگرایی های تیره ای خانوادگی می گردد . آتش سوزی وخُودکُشی بانوان وسایر بیماری های خُلقی واجتماعی وافسردگی های روانی زنان ومردان ، در سالهای پار وکنونی ، سوای هست وبود انگیزه های دیگر ، دردا و دریغا که ! ناشی ازهمین مسخ هویت انسانی در فقـــدان رعایت ” حق آزادی انتخاب ” همسر، درهمه ابعاد آن بوده است.
اندیشه امام اعظم در مورد حق آزادی انتخاب همسر در ازدواج
اولویت این مسئله را یکهزارو سه صدوهفده سال پیش از امروز، امام اعظم حضرت ابوحنیفه تاجیک تبارایرانی نژاد ، خیلی خوب درک وفهم کرده بود ، وی در مورد مقولات جبر واختیار به آزادی عمل انسان باورمند است وبا استناد به این جُملهٔ اومیگوید:
” اعمال بشر نسبت به قضا و قدر مانند شعاعهای خورشید است به خود خورشید.”
ابوحنیفه درآموزش خود معتقد برآزادی انتخاب است. او دردید گاه فقه خود ” تکیه ویژۀ بر آزادی های فردی در امورات حیات اجتماعی، چون ازدواج ومعاملات دیگر دارد.
آشکار ترین نمونۀ رویکرد ابوحنیفه، در مورد آزادی زن درعقد ازدواج چنین است. او ازدواج یک زن بالغ و عاقل را به رضای خویش جایز دانسته وصدور عقد از جانب ولی و حتا اذن ولی را در صحت عقد شرط نشمرده است.
بنیادیكه در اين استدلال فوق بكار رفته اينست كه لازمه اشتراك زن و مرد در حيثيت و شرافت انسانی و حق انتخاب ، يكسانی و تشابه وبرابری وهمسنخی آنها از دید انسانیت در حقوق ذاتی وفردی است.
درتاریخ فرهنگ پربار نیاکان ما بار دانشی وارزشی واژه ازدواج پیوسته مورد تأمل دانشمندان ونخبگان ماقرار گرفته است : وبویژه در فرهنگ های زبان فارسی بمفاهیم : جفت گرفتن ، زن کردن ، زن گرفتن، شوی کردن ، پیمان زناشوئی بستن، کابین کردن، شوهرکردن، زواج، کدخدائی ( سمت زوجیت داشتن)، تأهل، میزاد، زناشوئی، عروسی، بغل خوابی، پیمان زناشوئی، هم قسم، هم سوگند، به نکاح بودن، در عقد او بودن ، همسر او بودن، خاص او بودن، قرین شدن، تزویج، جفت ساختن ، آمده است.
مولوی بزرگ می فرماید:
خاک را بر سر زنی ســــر نشکـند
آب را بـــر بــــر زنی بــــر نشکند
گر تو میخواهی که سر را بشکـنی
آب را و خــــاک را بـــرهـــم زنی
حکمتی کــه حق نمـــود از ازدواج
گشــت حاصل از نــیاز و از لجاج
باشـــد آنگـــــه ازدواجـــــات دگـر
لاسمــــع اذن و لاعـــــین بصــــر
(من می شنوم بدون اجازه برای بینایی)