خبر و دیدگاه

تبصرۀ کوتاه پیرامون گفتگوی لطیف پدرام با شبکه الجزیره

pedram
نگارنده: صبور رحیل

لطیف پدرام، رهبر گنگره ملی در مصاحبه با شبکه الجزیره گفته است: تاجیکان افغانستان خواهان نظام فدرال اند. آنچه آقای پدرام در مصاحبه با نشریه الجزیره می گوید، حرفهاییست که هیچ سیاستمداری تاکنون ‫جرأت‬‎ نکرده است بگوید. مواضع پدرام مواضع برحق است.

آنچه الجزیره در جایی از گفته هایش برون کشیده است، چنین معنی دارد: “نابرابری اجتماعی، نابرابری قومی و قبیلوی، ستم ملی، ذهنیت به حاشیه رانی و شوونیزم پشتونی شناسه های این حکومت است. همین شناسه ها زمینه ساز کشاندن کشور از یک بحران به بحران دیگر اند. ازینرو، کسی نمی تواند مشکل کنونی افغانستان رابه یک قضیه محدود کند..”

آقای پدرام در یک موضع برحق تاریخی، اجتماعی و سیاسی قرار گرفته اند. این موضعگری تازه هم نیست. نه این موضع یک موضع تازه است و نه جناب شان تازه در این موضع نشسته اند.

ما با شوونیزم قبیلوی در سیاست کشور روبروییم و در این شکی نیست. اما شوونیزم قبیلوی نیز یگانه مشکل ما نیست. ما مشکلات تاریخی یی داریم که باید در جایش مورد بررسی قرار گیرد و یقین دارم جناب پدرام از آن بیخبر نیستند.

آنچه در حال حاضر به شخص جناب پدرام بر می گردد اینست که: چرا همۀ حزب شخص شمایید؟ در پانزده سال اخر ما هیچ شخصیت دیگری را که در این حزب سر بلند کند ندیده ایم. معاون اولی حزب خودش بیرق مجزی بلند کرد. آیا این حزب معاونی، مدیری، اعضایی کمیته مرکزی (دارالانشا) و روسای ولایتی، رییس بخش زنان، جوانان. ….. دارد یا خیر؟ اگر دارد کدامها اند؟

جناب پدرام! با پاکیزه ترین و برحق ترین موضع و آرمان این ملت چنین رفتار کردن، بدتر از رفتار کسانیست که در پانزده سال گذشته به ملت تاجیک و در مجموع به آرمان تامین عدالت اجتماعی خیانت کرده اند.

شهامت تان در بیان حقایق و استقامت شما در موضع دفاع از حق و عدالت، ستودنیست. اما به همان اندازه منحصر نگه کردن یک حرکت ملی و بزرگ به شخص خود و جلوگیری از سهمگیری همگانی و تقسیم مسوولیتها و صلاحیتها به اعضا … را چه بنامیم؟ رهبری آن نیست که یک نفر همۀ کارها به سر برساند. رهبری آن است که یک شخص بتواند همگان را به کار بیندازد و در جهت رسیدن به اهداف انسجام دهد و به حرکت بیندازد.

اگر شما نتوانید و نخواهید این حرکت را همگانی بسازید و تنها به گفتن چنین حرفها اکتفا کنید و برای شخص خود نام کمایی کنید، نتیجه اش برای مردم ما وحشتناکتر از خیانت جهاد فروشان معامله گران مقاومت است!

 

__

برگرفته از صفحه فیسبوک صبور رحیل

نوشته های مشابه

‫4 دیدگاه ها

  1. Olá, Ico. Para o credencial:1 – Massa me pareceu pouco agressivo naquela manobra do Alonso. Não seria o caso de fechar a porta para não perder terreno dentro da equipe, ainda que arriscando a corrida?2 – Será que Schumacher corre até o fim do ano? Caso ele pare, quem poderia sus?lituí-tob3 – Não estaria a Williams correndo risco de ficar mais para tràs ainda, até mesmo no nível de algumas novatas, já que hoje Kovalainen ficou a frente do Hulkenberg?

  2. راستی هم در اوایل یعنی تقریبا” ده سال پیش چه جوش و خروشی زیر نام آقای پدرام و کنگره ملی وجود داشت. خصوصا” در زمان انتخابات دور اول ریاست جمهوری نام آقای پدرام و کنگره ملی در سر زبانها بود، آدم اینطور فکر میکرد که در آینده گنگره ملی نقش مهمی در پارلمان یعنی دارای یک فرکسیون قوی که در سیاست سازی های دولت نقش مهم داشته باشد، خواهد بود. ولی متأسفانه جز یگان مصاحبه و یا سخن های محدودی از آقای پدرام دیگر از کنگره ملی نامی نمیباشد. آدم نمیداند که مشکل در کجاست. من خودم به آقای پدرام بدلیل اینکه میخواهد در افغانستان عدالت بر قرار باشد و بعیوض چرخ زدن بدور قوم بدور انسان چرخ زده شود، احترام زیاد قایل ام. یکتعداد مردم آقای پدرام را بغلط به نفاق اندازی محکوم میکنند، در حالیکه آقای پدرام صرف تامین عدالت و برقراری مناسبات نیک و عادلانه را میان اقوام ساکن افغانستان میخواهد. و هیچکس و هیچوقت از زبان او کسی نشنیده است که بگوید تا جکها اکثریت میباشد و یا قدرت به تاجکها تعلق داشته باشد، او همیشه از تامین حقوق عادلانه و مساوی تمام شهروندان افغانستان به هر قومی که تعلق داشته باشد، گپ زده است. اینکه حال کنگره ملی چرا خراب است و یا پیشرفت نکرده است، مربوط فعالین این حزب میشود که موضوع را به تحلیل و ارزیابی بگیرند و راهکار و برنامه جدیدی را برای کنگره ملی بریزند.

  3. از یک سو جناب پدرام داد از دموکراسی و مردم سالاری می زند از سوی دیگر، خودش به گفته خراسانی صاحب کنگره ملی را به گرو گرفته. آقای پدرام باید فرصت برای نسل تازه تر و جوانتر بدهد.

  4. به ارتباط نظام فدرالی به افغانستان راستی هم که آقای پدرام حق بجانب میباشد. بنظر من نظام فدرالی در افغانستان راه را برای آبادی افغانستان هموار میسازد. انسانها دارای استعداد متفاوت میباشند. یکی استعداد نطاقی و صحبت و استدلال را دارا میباشد و دیگری ممکن سازمان ده خوب باشد. رهبر یک حزب باید سازمان ده قوی باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا