خبر و دیدگاه

در جنوب چه میگذرد؟

saedi_madadi
نگارنده: سعید مددی

در گیرودار بحث تبعیض و عدالت و در ساختار قومی جامعه افغانی، وقتی آدم نوشته‌ای آنچنانی از یک نماینده مجلس پکتیا میخواند، ساده است که بگوید پشتونها متعصب اند، تمامیت خواه اند، افراطی اند.

مشکل اما نه قومیت افراد، بلکه جنوب افغانستان است. در جنوب و شرق، ساختارهای اجتماعی به شدت قبیلوی و بسته اند و خلط باورهای مذهبی قرن هفتمی وضعیت را بدتر ساخته است.

متاسفانه در ۱۵ سال اخیر، رهبران پشتون به جای تلاش برای به چالش کشیدن و شکستن این ساختارها، از آنها برای نفوذ و شهرت و قدرت سود برده اند. اشرف‌غنی در دو مصاحبه اش به صورت واضح اعتراف کرد که به عنوان یک مردم‌شناس که این ساختار قومی را درک میکند، از گرایش‌های پشتونی برای رای گرفتن سود برده است.

ناامنی فراگیر و عدم دسترسی گسترده به آموزش و فضای گفتگو خود هم عامل و معلول این وضعیت است. برای همین، افراد بزرگ شده درین ساختار به صورت وحشتناک دگم‌اندیش، قوم‌گرا، تمامیت‌خواه و به لحاظ مذهبی افراطی اند – همه نه، اما اکثرا. مثلا، در پیرامون نوشته آقای اصولی، هیچ کسی به زبان پشتو از او انتقاد نکرده است، مخاطبان او در لوی پکتیا مثل خود او می‌اندیشند. در اینسو اما، پشتونهای کابل، مزار یا مناطق شمال کابل اصلا با آنگونه بینش بیگانه اند.

با گذشت زمان این وضعیت خطرناک تر میشود چون با ساکت و راکت ماندن جنوب، تغییرات اندک در میان سایر باشندگان افغانستان – صرف نظر از قوم- دو گروه اجتماعی را شکل میدهند که به لحاظ اساسات فکری و نوع نگرش شان به جهان، زندگی، جامعه و ارزش‌های شان برای زندگی جمعی کاملا متفاوت است. هیچ تلاشی برای توسعه و رشد یک جامعه بردبار و کثرت‌گرا به نتیجه نمیرسد مگر اینکه همه مردم در هر گوشه فرصت برای آموزشِ چالش‌برانگیز و فضا برای گفتمان جدی داشته باشند. رهبران پشتون بیش از هر کس دیگر این مسوولیت را در قبال مناطق جنوب و شرق افغانستان دارند تا ساختارهای قبیلوی را که مانع چنین گفتمانی میشوند به چالش بکشند.

نوشته های مشابه

‫4 دیدگاه ها

  1. با قسمتی از نظرات شما همخواه هستم و من هم با این باور هستم که این انصافانه نخواهد بود که تمام مشکل را به دوش جامعه پشتون نشین انداخت. در سراسر افغانستان مردم از فقر و بیسوادی رنج می برند و در برهم زدن روند تشکیل یگ دولت مدرن (با رهبری نخبگان پشتون) نقش رهبران جهادی تاجیک و ازوبیک و هزاره هم برجسته بوده.

  2. که چيرې پښتون له نظام څخه لري وساتل شي، حق یې بل وخوري، د تعلیم څخه بې برخې شي، په نظام کښې راګډ نه شي، له ژبې سره یې د مور او میرې چلند وشي. خاریجي دښمنان له هغې څخه ناوړه استفاده او هغه د یوه مدرن دولت د جوړول په ضد وکاروي، نو بیا ولي پښتانه ګرم شي. زما په اند، همدغه پښتانه مشران چې د دولت واګې یې په لاس کښې دي+ نور غیرې پښتانه مشران( لکه تاجک، هزاره او اوزبیک) ګرم دي. په سر کښې یې بیا هم پښتانه مشران. په درنښت

  3. نخبگان پشتون کمترین خدمت را به توده پشتون تا اکنون انجام داده اند. تنها دستاورد آنها دست زدن به تحریکات قومی بوده و بس.

  4. ګرانه سعیدی مددی صاحب. بلکل مو منطقی او پر ځای لیکنه کړیده. که جنوب کی وضعیت ارام شی نو ښکاره ده چه د ټول ملک پر وضعیت به مثبت اغیز ولری. د جنوب د ناامنی یو اساسی عامل بیسوادی او ناپوهی ده خو ولی په څنګ کی یی نور عوامل هم شته چه وضعیت یی په جنوب کی کړکیچن کړیدی. مخدره تو کو کښت او قاچاق چه کور دننه او نړیواله سطحه مافیا پکی دخیل ده، په دولتی او حکومتی دستګاه کی د جنګسالارانو او اداری مفسدینو شتون یی نور ستر او بنسټیز عوامل دی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا