تفکر “جرگه یی” از حنجره جامعه مدنی؛ طالبان باید در نشست بن دوم شرکت کنند؟
برگزاری نشست بن دوم که بیشتر گروه ها و افراد چشم امید شان را برای ترسیم دورنمای سرنوشت افغانستان به آن بسته اند، با پرسش کلیدی از این دست روبرو است که آیا طالبان در این نشست شرکت خواهند کرد یا خیر؟
اگرچه مقامات امریکایی و افغانستاني مخالفت شان را با حضور طالبان یا “هرگروه دیگر” خارج از چتر “دولت افغانستان” رد کرده اند، اما حضور و عدم حضور طالبان هردو در میان جریان های سیاسی و نهاد های مدنی افغانستان طرفداران خود را دارند.
در روز های پسین شماری از افراد که خود اعضای برخی از نهاد های جامعه مدنی معرفی نموده بودند، زیر نام (جرگه هماهنگی نهاد های مدنی) در کابل گرد آمده خواهان حضور شورشیان طالب در نشست بن دوم شده اند.
تاکید این دسته از “نهاد های جامعه مدنی” برای حضور شورشیان در این نشست بر این بوده است که تنها طالبان هستند که می توانند صلح و امنیت را در افغانستان تامین نمایند.
اين درحاليست كه درگام نخست کاربرد واژه “جرگه” را در پیوند با نهاد های جامعه مدنی درست نيست، زيرا جرگه روی هم رفته و با آن که اهمیت آن تا قانون اساسی و نام گذاری بزرگترین مرجع تصمیم گیری کشور “لویه جرگه” و هردو اتاق پارلمان افغانستان بالا برده شده است، یک نهاد قبیله یی و سنتی است که بسیاری از ویژه گی ها و رویکرد های منبعث از آن با جامعه مدنی و ارزش ها و هنجار های نه تنها سازگاری ندارد که در بیشتر موارد در تضاد است.
با این حال حمایت از حضور شورشیان طالب درنشست بن دوم آن هم از سوی افرادی که خود را اعضای نهادهای جامعه مدنی معرفی می نمایند تا چی اندازه کاربرد اصولی و پذیرفته شده با معیار ها و ارزش های جامعه مدنی می تواند باشد.
اساس جامعه مدنی را راهکار های مدرن و منطقی تشکل می دهد و افراد و گروه های ارمان گرا به نهادینه شدن این ارزش تلاش می کنند تا در جامعه تغییرات مثبت بیاورند. از سوی هم عملکردهای جامعه مدنی بر بستر و کردارهای مشترک غیر تحمیلی، حول منافع، اهداف و ارزشهای مشترک در یک جامعه استوار است .
بسیاری ها در افغانستان به این باور اند که شورشیان طالب در زمان حاکیمت شان دست از هیچ نوع جنایت ضد بشری برنداشته و از بزرگترین جنایت کاران جنگی و ناقضان حقوق بشر نهاد های حقوق بشری جهانی ثبت استند، با این حال جرگه ها که بیشتر رسم قبیلوی و فرسوده است و در جوامع مدرن و دموکراتیک نمی تواند کابرد بهینه داشته و به ویژه برای بیرون رفت از این همه چالشی که افغانستان در حال حاضر به آن روبرو است، موثریت داشته باشد؛ اما برگزاری این چنین کاری (جرگه) آن هم از نام جامعه مدنی چی مفهومی می تواند داشته باشد؟
ولي دركشور چون افغانستان كه سال ها قانون شكني و حق تلفي به جاي قانون مداري استفاده مي شود ، بسا ناممکن های که ممکن می شود و بسا پدیده های ارزشمندی که به خاطر بقای مصلحت های سیاسی فنا می شوند و فنا شده اند، بنأ حالا هم از نام جامعه مدنی استفاده کردن و رسم کار سیاسی کردن و مصلحت سیاسی دادن که آن هم به منافع یک گروه نه به منافع قانون و کشور کار تازه و قابل تعجب نیست.
هرچند جامعه مدنی را از نظر زمانی مي توان به دو بخش تقسیم كرد، كه يكي آن جامعه مدنی به مفهوم کلاسیک است كه مي شود گفت نوعی جرگه باشد، اما این آنچه در جرگه بحث می شود و افراد در یک جرگه گردهم جمع می شوند درحال حاضر و در عصر امروزی که نظام ها به اساس و پایه دموکراسی به وجود می آیند و جامعه مدنی امروزی یکی از پایه های اساسی دموکراسی به حساب می آید دیگر بحث جرگه و برگزاری جرگه در چنین فضایی جای و مفهومی برای بیرون رفت از چالش ها و یا پیدا کردن راه حل از بحران آن هم از طريق را اندازي جرگه نمي تواند كارساز واقع شود ، زیرا در جرگه ها بیشتر ارباب منشی مطرح است، اما جامعه مدنی امروزی به اساس منطق و اصول مدرن که حق شهروندی و دموکراسی در آن از اساسات و مدرجات است استوار می باشد. از این رو نمی توان جامعه مدنی و جرگه را با هم یکجا ساخت و یا این که زیرچتر جرگه نهاد های جامعه مدنی مساله یی را مطرح کنند این در حقیقت نقض اصول و هنجار های جامعه مدنی تلقی می شود.
مساله دیگر که جامعه مدنی بیشتر به نهادینه شدن آن تاکید دارد، نظم دموکراتیک در هرجامعه است و به اساس همین ارزش به صورت ارزشمندانه تلاش داشته است حق و حقوق شهروندی محفوظ نگهداشته شود و در جامعه همه دارای حق مساوی باشند، اما فیصله هایی که در گذشته از طریق برگزاری جرگه ها صورت می گرفته به اساس دیدگاه ها و خواست های اربابان یک منطقه که سکان قدرت و همه چیز را در منطقه و یا محله خود در دست داشته اند استوار بوده است و یا هم این که از مقام های بالای حکومت (مرکز) دستور می گرفتند که جرگه برگزار کنید و در آن برای مردم چنین فرمایشات را ابلاغ کنید که باید پس از این عملی شود که چنین کاری در حال حاضر و یا بهتر گفته شود در نظام های که به اساس دموکراسی و انتخابات ایجاد شده اند جایگاهی ندارد و اگر جرگه های امروزی هم با چنین مفهومی برگزار شوند در در تقابل با جامعه مدنی و دموکراسی پنداشته می شوند.
از سوي هم شورشیان طالب نیروی تخطیگر فراتر از جنگسالار هستند، از این رو عملکردهای ضد بشری آنان که اثر بسیار گستردهای نه تنها به سطح ملی ، بلکه به سطح منطقهای و جهانی مرتکب تخطیهای ضد بشري و گسترده داشته اند از این رو خشونتهایی که عامل آن طالبان هستند، به سادگي ها نمي شود از آن گذشت و این مردم افغانستان هستند که باید در مرود حضور انان در بن دوم تصمیم بگیرند که باشند یا نه، اما این تصمیم از صلاحیت جامعه مدنی و یا دولت افغانستان نیست.
اما يك روز پس از برگزاري افراد كه خود را اعضاي نهاد هاي جامعه مدني قلم داد كرده اند و اين جرگه را برگزار نموده بودند، شايعات و خبر هاي ناتايد شده حاكي از اين بود كه آنان ازسوی برخی حلقات حکومتی با این کار گماشته شده اند، زیرا در هفته های پسین با وجود مخالفت های جدی که نسبت به شرکت گروه شورشیان طالب در بن دوم بود، اما دستکم حلقات نیرومندی در درون حکومت خواستار حضور شورشیان نیز در این نشست شده اند.