ایجاد زمینه کار و خودکفایی، رفع فقر و گرسنگی در افغانستان
فقر و گرسنگی از بزرگترین مشکل اجتماعی در افغانستان بوده، با وجود سرازیر شدن ملیاردها دالر مساعدت جامعه ی جهانی درطول یکدهه، باز هم گفته میشود که یک سوم مردم افغانستان درفقر زنده گی مکینند، وبه اساس گزارش سازمان ملل متحد حدودا بیش از هفت ملیون نفر در افغانستان با کمبود غذا رو برو هستند، فریاد و ناله های گرسنگان دل هر انسانی را آب میمناید، واز هردیده ی با مشاهده ی چنین فضای رقت بار و مملو از رنج مشقت اشک خواهد ریخت.
یکی از عوامل وانگیزه های فقر و گرسنگی در افغانستان جنگ های داخلی و نا بسامانیهای سه دهه ی گذشته است، که چنین میراثی شومی را بجا گذاشته است که با گذشت یکدهه از آن روزگار سیا وبا جود و سرازیرشدن ملیاردها دالر مساعدت جامعه ی جهانی، ناله های فقر و گرسنگی درجای لا لای به گوش کودکان معصوم این مرز بوم زمزمه میشود، گزارش تازه سازمان ملل متحده نشان میدهد، از هر پنج کودک افغان، یکی آنها قبل از رسیدن به سن پنج سالگی تلف میشود.
شیندن ی این خبر به شدت نگران کننده است، زیرا امروزه درافغانستان صد ها موسسه داخلی وخارجی برای مبارزه با فقر، گرسنگی وهمچنان ایجاد اشتغال وظرفیت مصروف فعالیت هستند، و سالانه مبالغ هنگفت ازکمکهای جامعه ی جهانی وکشورهای تمویل کننده از طریق این موسسات به مصرف میرسد، سوال اساسی اینجاست که امروز حکومت افغانستان به فساد اداری متهم است، بزرگترین انتقاد که همواره متوجه افغانستان است همین موضوع فساد اداری میباشد.
ولی موسسات خیریه و کمک رسان داخلی و خارجی از این امر مستثنی بوده و پاسخگوی در مقابل هیچ نهاد و ارگانی نمی باشند، می بینیم که مسوولین اکثر نهادهای خیریه، چندین موتر زرهی یکصدو بیست هزار دالری دراختیار دارند و این موضوع عدم شفافیت را دراین نهادها میرساند.
با این وصف سازمان ملل متحد، بیش از هفتصد و هشتاد ملیون دالرامریکایی را درسال 2011 جهت مبارزه با فقر و گرسنگی در افغانستان پیشنهاد نموده است، ولی این طرح ها زمانی میتواند درامر مبارزه با فقر و گرسنگی به موفقیت بیانجامد، که اولویت نیازمندی های جامعه به صورت دقیق و درست بررسی و جهت مهار این بحران گام های عملی برداشته شود.
ادارات مربوط سازمان ملل متحد و دولت افغانستان باید نظارت کامل از اجرای این برنامه داشته باشد درغیر وضعیت بدتر از امروز درپیش خواهد بود. زیرا موفقیت مبارزه با فقر وگرسنگی زمانی میتواند موکل آید، که ایجاد اشتغال وزمینه ی کار برای مردم بی بضاعت فراهم گردد، این امر در توجه به زیرنباهای اقتصادی، ایجاد کارخانه جات وهمچنان مساعدت با دهاقین کشور در قسمت زراعت و باغداری میتواند راه بیرون رفت از فقر و گرسنگی باشد که تحقق این گفته ها مستلزم یک برنامه عملی ومشخص درسطح کشور میباشد.
اگر برنامه ی مشخص و کوتاه مدت و دراز مدت جهت خود کفایی مردم فقیر وبی بضاعت روی دست گرفته نشود، بدون تردید که تنها درخواست کمک نمیتواند مرحمی به درد فقر در افغانستان گردد زیرا اگر این کمک ها درطول نه سال گذشته به صورت منظم درقسمت خود کفایی مردم به مصرف میرسید، این همه بحران که ناشی از فقر وگرسنگی دامنگیر جامعه ماست باید سیر نزولی میداشت نه افزایشی.
پس سرانجام بحث اینکه مردم افغانستان زمانی میتواند از فقر وگرسنگی نجات یابد که زمینه کار و خودکفایی برای شان مساعد گردد در غیرآن به گفته ی معروف همان آش و همان کاسه.