چرا امریکا نميتواند بنلادن را دستگير كند؟
حملات 11 سپتامبر بهانهاي شد تا امریکا لشگركشي به خاورميانه را با شعار جنگ عليه تروريسم توجيه كند؛ جنگي كه هنوز با گذشت 9 سال ادامه دارد و در تحقق اهدافش مبني بر ريشه كني تروريسم ناكام مانده است. اختصاص بودجههاي هنگفت اطلاعاتي و نظامي در امریکا براي مبارزه با تروريسم در حالي صورت ميگيرد كه اين كشور هنوز از حل سادهترين معما يعني محل پنهان شدن اسامه بن لادن، رهبر تشكيلات القاعده و به گفته امریکا عامل حملات 11 سپتامبر، ناتوان است.
بنياد “New America” اخيرا در مطلبي تحت عنوان “چرا امریکا نميتواند اسامه بن لادن را دستگير كند“، نوشته است:
«پولهايي كه ماليات دهندگان امریکايي از حملات 11 سپتامبر تاكنون پرداخت كردهاند و براي آژانسهاي اطلاعاتي امریکا هزينه شده به نيم تريليون دالر رسيده است، اما با گذشت نزديك به 10 سال از حملات تروريستي به واشنگتن و نيويورك، سازمان اطلاعات امریکا هنوز از پاسخ دادن به مهمترين سوالات امریکاييها مبني بر اين كه بن لادن كجاست؟ ايمن الظواهري معاون وي كجاست؟ ملاعمر رهبر گروه طالبان افغانستان كجاست؟ عاجز و ناتوان است.
اكثر مسئولان سازمان پيمان آتلانتيك شمالي (ناتو) معتقدند كه رهبران تشكيلات القاعده در مناطق شمال غرب پاكستان پنهان شدهاند. آنها همچنين معتقدند كه ملاعمر نيز بين كويته در غرب پاكستان و شهر كراچي در جنوب پاكستان در رفت و آمد است: با توجه به مساحت پاكستان و 18 ميليون جمعيت موجود در كراچي، اين مناطق، مناطقي محدود نيستند كه پيگرد اعضاي ليست مظنونان تروريستي جهان در آنها آسان باشد.
اگر سازمان اطلاعات مركزي امریکا (سيا) و ديگر سازمانهاي اطلاعاتي اين كشور شركتهاي سهام خصوصي بودند كه براي مدتي طولاني از عمل به تعهداتش ناتوان ميماندند، با اعتراض سهامداران و بركناري مديرانشان از سوي آنها و نيز سقوط ارزش سهام روبرو ميشدند، اما در مقابل سازمان اطلاعات امریکا با تمامي اشتباهاتي كه مرتكب شده با روند تصاعدي بودجهاش روبرو است و نيروهاي زيادي را جذب ميكند كه براي فعاليت مجوز محرمانه دارند. حال بايد ديد كه ارزش واقعي اين هزينهها چيست كه به نظر ميرسد با انتشار دهها هزار اسناد محرمانه جنگ امریکا در عراق و افغانستان در سايت ويكي ليكس، ارزش چنداني ندارد.
تنها مورد غافلگير كننده در اسناد مذكور اين بود كه كمي از اطلاعات آن محرمانه بود و مردم با اطلاع از آن غافلگير شدند، اما اكثر اطلاعات اين اسناد از جمله احتمال وجود ارتباط بين سازمان اطلاعات پاكستان و گروه طالبان موضوعاتي بود كه تمامي كساني كه پيگر اخبار بودند از آن اطلاع داشتند.
بحث برانگيزترين مساله در جهان اطلاعات امریکا اين است كه اكثر مطالبي كه محرمانه به نظر ميرسد، حقيقتا محرمانه نيست. اسامه بن لادن، رهبر تشكيلات القاعده، در سال 1997 با حضور در تلويزيون سي.ان.ان عليه امریکا اعلام جنگ ميكند و يك سال پس از آن نيز اين تهديد را در شبكه خبري اي.بي.سي تكرار ميكند و سپس تهديدهايش را در خصوص حمله به سفارت امریکا در آفريقا و ناو يو.اس.اس كول امریکا در يمن اجرا ميكند.
در تابستان سال 2001 بن لادن و معاونان بلندپايهاش در يك گفتوگوي تلويزيوني اعلام ميكنند كه قصد طرح ريزي يك عمليات بزرگ عليه اهداف امریکا را دارند و كمي پس از آن نيز از طرح حملات 11 سپتامبر خبر ميدهند، لذا زماني كه يك ماه پيش از حملات 11 سپتامبر سازمان اطلاعات مركزي امریکا به جورج بوش، رئيس جمهور وقت امریکا ميگويد اسامه بن لادن قصد انجام چنين حملاتي را دارد، اطلاعاتي محرمانه نيست.
هم اكنون نيز تشكيلات القاعده و برخي گروههاي هم پيمان با آن همچون طالبان، با پخش نوارهاي ويديويي و انتشار اعلاميهها در سايتهاي اينترنتي، اصول و استراتژيهاي خود را اعلام و تشريح ميكنند.
جنگ با القاعده و همپيمانانش عملا اولين منبع جنگ باز و بر خلاف روش محرمانهاي است كه مسكو در جريان جنگ سرد از آن استفاده ميكرد. با وجود اين، سازمان اطلاعات امریکا به گونهاي عمل ميكند كه گويا با يك قدرت بزرگ در حال جنگ است نه شبكهاي از گروههاي مسلح و نتيجه اين ميشود كه سازمان اطلاعات مركزي امریکا امروز بيشتر شبيه به يك شركت حسابرسي است تا يك آژانس جاسوسي كه عموم تصور آن را دارند. تا جايي كه جذب نيرو در اين سازمان و ديگر آژانسهاي اطلاعاتي امریکا منوط به موفقيت در آزمون گزينشي است كه داوطلبان بايد پيش از ورود به سازمانهاي اطلاعاتي پشت سر بگذارند و پس از حملات 11 سپتامبر نيز اين شرايط سختتر شده است و اين امر ميراث جنگ سرد است كه يك ابرقدرت با صرف ميلياردها دالر هزينه، سعي در استخدام جاسوس دارد.
اما تشكيلات القاعده قدرت خريد جاسوس در سازمانهاي اطلاعاتي امریکا را ندارد و تجربه نشان داده كه اين تشكيلات و هم پيمانانشان حتي توانايي جذب جاسوس در داخل دولت امریکا را نيز ندارند. داوطلبان براي فعاليت در سازمانهاي اطلاعاتي امریکا با مشكلاتي حقيقي روبرو هستند بويژه اگر بستگاني در جهان عرب داشته و يا مدتي در مناطقي مثل پاكستان زندگي كرده باشند.
در مقابل، دفتر خدمات استراتژيك كه پيش از سيا فعاليت داشت، اقدام به جذب جاسوسهايي دو زبانه ميكرد كه به خوبي با فرهنگ اروپايي آشنا بودند. اين افراد عملياتهاي حساس و تاثيرگذاري را در مناطق تحت اشغال نازيها در اروپا انجام دادند كه اكنون در سازمان اطلاعات امریکا جايي ندارند.
تمام تدابيري كه براي اصلاح سازمانهاي اطلاعاتي امریکا از زمان حملات 11 سپتامبر اتخاذ شد، مربوط به ساختار سازماني و سيستم بروكراسي اين سازمانها بود كه هنوز نتوانسته به سوالهايي همچون اين سوال كه بن لادن كجاست، پاسخ دهد. سوالي كه پاسخ دادن به آن تنها از طريق يك عمليات جاسوسي سنتي امكان پذير است.
از ديگر مثالهايي كه وجود اشكال در سازمانهاي اطلاعاتي امریکا را ثابت ميكند، واكنش اين سازمان به تلاش نافرجام تشكيلات القاعده در شبه جزيره عرب براي منفجر كردن هواپيماي مسافربري امریکا به مقصد ديترويت است كه توسط عمر فاروق، جوان نيجريهاي انجام شد. در آن زمان تمام تلاش سازمان اطلاعات امریکا و دولت امریکا بر جذب كارشناس و تحليلگر جهت تحليل اين مساله كه چطور ميشد مانع از سوار شدن عمر فاروق به هواپيماي مسافربري مذكور شد، متمركز بود. در صورتي كه اين در واقع اشتباه در تشخيص مشكل است. سازمانهاي اطلاعاتي امریکا پر از تحليلگر است. اگر سيا جاسوسي در بين تشكيلات القاعده در شبه جزيره عرب داشت، ميتوانست به اطلاعات مهمي در خصوص اين جوان نيجريهاي دست يابد، اما به نظر ميرسد كه سيا چنين جاسوسهايي در اختيار ندارد، لذا سوال مهمي كه بايد كميتهي اطلاعاتي كنگره از آژانس اطلاعات مركزي امریکا ميپرسيد اين بود كه چه تعداد گروه جهادي از جمله تشكيلات القاعده وجود دارد كه جاسوسان سيا موفق به نفوذ در آن شدهاند؟
چنانچه سيا نميتواند اسناد و دلايل كافي ارايه دهد تا ثابت كند اين سازمان در تشكيلات القاعده و هم پيمانانش نفوذ كرده، بايد بودجهاش را كاهش دهد و نهايتا نفوذ در القاعده بهترين راه ممكن براي اطلاع از محل پنهان شدن بن لادن است. علاوه بر آن اوباما نيز بايد فردي را در دولت امریکا به كار گمارد كه ماموريت اصلياش جستجو براي يافتن بن لادن و هماهنگي بين آژانسهاي اطلاعاتي مختلف امریکا باشد.
اين گزارش نهايتا اصلاح نحوه گزينش نيرو در سيا را پيشنهاد ميدهد كه بر اساس آن به زنان و مرداني كه داراي تجربههاي منطقهاي بوده و به زبانهاي مختلف مسلط هستند، اجازه جذب در اين سازمان داده شود تا بتوانند در تشكيلاتي هم چون القاعده نفوذ كنند.»
____
در همین زمینه:
توطئۀ امریکا در افغانستان یا حکایت “فیل در تاریکی” مولانا