پیام امرالله صالح: بيائيد طرح بسيج ملي را بريزيم
يكي از سوالات كليدي كه از من پرسيده مي شود اين است كه دقيقا چرا حكومت را ترك كردم و حالا دنبال چه هدفي هستم. ميخواهم به اين سوال ها بسيار پاسخ كوتاه و مختصر ارايه نمايم.
من برخاسته از متن توده ها و مربوط به پايگاه عقيده و تفكري مي شوم كه اساس آنرا آزادي خواهي تشكيل ميدهد و بخاطر نيل به اين هدف همه ميدانيم كه ملت ما قرباني بزرگ داده است. من با وجود مملو از عشق و احساس خود را وقف مبارزه عليه دشمنان وطن و تحكيم هويت ملي اين كشور ساخته بودم تا هنگامي كه به من گفته شد طالبان دشمن نيستند و ما بايد با پاكستان سازش نمائیم. من بار ها و بارها تلاش نمودم از داخل نظام و با نفوذي كه داشتم بزرگان دولت را معتقد سازم كه بلي ما به صلح نياز داريم و بايد به آن نايل شويم ولي اين صلح بايد از موقف قوت و عدالت شكل گيرد. طالبان يك گروه هستند و نمايندگي از ملت افغانستان نمي كنند و اگر از سرتذرع و انعطاف بيش از حد به اينكار دست بزنيم معني اش تسليمي است. روحيه دشمن تقويت ميگردد و وضعيت نظامي به ركود مي انجامد و درس هاي تاريخ نشان داده است كه وضعيت به نفع دشمن تمام ميشود. زيرا مردمي كه در بين دولت و طالبان منحيث بي طرف قرار دارند بخاطر مصئونيت خود مجبور مي شوند تن به سازش بدهند. حالا كه ناتو و حمايت جامعه جهاني را با خود داريم نتوانيم به كشور خويش يك استقامت اساسي طرح ريزي نماييم فردا در انزوا كاري كرده نخواهيم توانست. نبايد به طالبان سرخم نمائیم.
بيائيد طرح بسيج ملي را بريزيم و از اكثريت قاطع ملت افغانستان بخاطر به انزوا كشانيدن مجدد طالبان كمك بطلبيم. بيائيد در برابر تعصب تحت پوشش مذهب كه از جانب پنجابي ها به كشور ما صادر گرديده است از پايگاه ملي گرايي به مبارزه جدي برخيزيم. حكومت را اصلاح نمائیم ملت با ماست. اما اين طرح ها كه صد ها جزئيات دارد پذيرفته نشد و بازهم به من گفته شد كه طالبان دشمن ما نيستند و برخاسته ازين خاك اند و ما نميخواهيم آنها راشكست دهيم. اين بود كه اجنداي بزرگ ملت سازي و دولت سازي كه دنيا در افغانستان داشت به سطح مذاكره و امتياز دهي به طالبان كوچك گرديد و اين روند به شدت ادامه دارد.
درين ميان دولت كنوني افغانستان با اتخاذ سياست نا شفاف تيشه به پاي خود زده و به يك فكتور گذرا تبديل گرديده است و ما يك بار ديگر مواجه هستيم به هيولاي طالبان كه فكر ميشد شكست خورده اند. حالا اساسي ترين سوال اين است كه ما در برابر طالبان چه خواهيم نمود. وقتي من از ناتو اين سوال را مي پرسم آنها ميگويند آيا در افغانستان صداي با ريشه و حركت مردمي است كه انگيزه حافظت از افغانستان هنوز داشته باشد و اگر هست كجاست.
بلي من دقيقا درين راستا گام مي گذارم. آقاي كرزي در مذاكره با طالبان از ملت افغانستان نمايندگي كرده نمي تواند. رهبري كه قلبش مضطرب باشد نمي تواند به كشورش استقامت ايجاد نمايد. هنوز فرصت ها نمرده اند. من ميخواهم با ايجاد هسته هاي هدفمند در محلات روحيه ملت ما را دوباره زنده سازم و اين فضاي ياس را كه آقاي كرزي بوجود آورده است دوباره به اميد تبديل نمايم. شايد دستاورد هاي ما كوچك باشد اما مرگ با غزت بهتر خواهد بود از تسليمي به اجنداي تاريك و انسانيت ستيز طالباني. هستند كساني كه در بند منافع كوچك شخصي و خانواده گي و در قفس خواسته هاي نفساني خويش اسير اند و نمي خواهند ملت ما را از ين طوفان عظيم كه درراه است باخبر سازند زيرا در آنصورت منافع شان در خطر قرار ميگيرد. من منافع جز از مردم و وطن خويش نداريم. با خانواده ام در افغانستان استم و خواهم ماند. طالبان منحيث يك گروه منفور و شكست خورده بخاطر سياست هاي ناشفاف دولت دوباره به يكي از برجسته ترين حركت هاي نظامي- سياسي در افغانستان تبديل شده است.
بيائید امروز در برابر آنها يك بار ديگر صف متحد بسازيم. امروز صداي ما ميتواند در دهليز هاي سازمان ملل در پايتخت هاي كشور هاي غربي و منطقه و در بين جامعه مدني طنين انداز شود. اگر امروز ما نتوانيم صداي خود را بلند سازيم فردا قربانيان يك معامله انجام شده خواهيم بود و آن وقت بلند كردن صدا از قله هاي كوه تاثير امروزي را نخواهد داشت. ما صلح ميخواهيم اما صلح باعزت. بايد طالبان به ملت افغانستان سرخم نمايند نه اينكه ملت افغانستان وادار ساخته شود كه به يك گروه دهشت افگن سرخم نمايد. محور تفكر رهبري امروز دولت را سازش با طالبان از موقف ضعف و اضطراب تشكيل ميدهد و من نميخواستم درين شرم تاريخي سهيم باشم. ترجيح دادم منحيث يك فرد برخاسته از توده ها دوباره به ريشه هاي خود برگردم كه اينكار را كردم.
بيائید درين راستا با من همصدا شويد هرتعدادي كه هستيد كوشش نماييد هسته هايتان را آگاهتر سازيد به تعداد خويش بافزاييد و از من بحيث حنجره خويش بخاطر انعكاس درد ها و خواسته هاي برحق خويش استفاده كنيد. من شكي ندارم كه با مبارزه هدفمند ما يك بار ديگر اميد بوجود خواهد آورد و ازين سردرگمي ملت خويش را نجات خواهيم داد. ما يك بار ديگر با اتكاء به اسلام و هويت ملي تفكر و انديشه ايجاد خواهيم كرد و فورمول باطل توسل به قوم گرايي را از بين خواهيم برد. امروز انسانهاي بي انديشه ملت افغانستان را از جغرافياي معنويت و انديشه بيرون ساخته و هويت اين ملت را تا استخوان آن صدمه زده اند به يقين با بلند كردن اين صدا ما نه تنها برميگرديم به جغرافياي معنوي بلكه هويت ملي كشور خويش را اعاده خواهيم كرد.