آیا افغانستان در آستانه سقوط است؟
وضعیت امنیتی اساسیترین مساله افغانستان در شرایط کنونی است. امنیت هر روز رو به وخامت میگذارد، اما تدابیر جهت جلوگیری از افزايش ناامنی، هنوز به چشم نمیخورد. به گفته وزیر دفاع، 25 هزار مخالف مسلح دولت به شمول 3 هزار تروریست خارجی، در تلاش برهم زدن امنیت و اخلال انتخابات پارلمانی هستند (طنز این است که وزیر دفاع فقط حاضر است مخالفین مسلح خارجی را تروریست بگوید). بر اساس گفته منیر منگل سرپرست وزارت داخله، از 364 ولسوالی افغانستان، 355 ولسوالی مورد تهدید تروریستان طالب قرار دارد. به این حساب صرفا 9 ولسوالی باقی میمانند که فعلا مورد تهدید قرار ندارند. بر اساس آمار وزارت داخله 114 ولسوالی مورد تهدید بلند، 50 ولسوالی مورد تهدید متوسط و 191 ولسوالی مورد تهديد پایین قرار دارند.
این آمار بدون شک خطرناک و مایوس کننده است و حتا یک فرجام غمانگیز را روایت مي كند و نشانههای سقوط را هشدار میدهد. ولی دلایل افزایش ناامنی و خطر چیست؟
دلایل زیر را میتوان در این راستا برشمرد:
1- عدم جدیت دولت در امر مبارزه با تروریزم و یا فقدان دولت
واقعیت این است که تاکنون دولت اراده قوی در مبارزه با تروریزم نداشته است، بلکه عملا به احیای مجدد تروریستان طالب با سیاستهای اشتباه، یاری رسانده است. طرح مذاکره با طالبان، جلوگیری از عملیات نظامی بر مواضع تروریستان، دیپلوماسی ضعیف و انفعالی در برابر كشورهاي منطقه و پاکستان، برگزاری جرگه مشورتی صلح و شماتتهای ممتد با طالبان، از جمله دلایل اصلی افزایش ناامنی اند. به عبارت دیگر، در افغانستان دولت وجود ندارد و در شرایط فقدان دولت، افغانستان عملا به فروپاشی ساختاری و زدایش انگیزههای ملی مواجه است. این ضعف تاحدی شدید است که اگر دو نفر هم در یک ولسوالی تفنگ بگیرند، ولسوالی ناامن میشود. نبود دولت سبب میشود تا فرهنگ معافیت حاکم شود، بیعدالتی اوج گرفته و نارضایتی نیز به نقطه انفجار برسد. به این ترتیب فرصت برای دشمن نیز مساعد میشود تا امنیت را برهم بزند.
2- عدم جدیت ناتو و جامعه جهانی در امر مبارزه با تروریزم
ناتو و ایالات متحده امریکا نیز در روند مبارزه با تروریزم، به صورت جدی تلاش نکردند، در شناسایی و تعریف دشمن کوتاه آمدند و شرایط منطقه و افغانستان را تاحدود زیادی به پاکستان واگذار کردند. به این دلیل فرصت ظهور مجدد تروریستان طالب مساعد گردید.
3- مواد مخدر و شکافهای قبیلهای-محلی از جمله عوامل دیگر در افزایش ناامنیها در افغانستان اند.
مبارزه با مواد مخدر صورت نگرفت و بر شکافهای قبیلهای-محلی نیز مرحم گذاشته نشد. خودسریهای محلی، دشمنیهای خانوادگی، اوج رقابت و مافیایی مواد مخدر به صورت فراگیر از جمله عوامل جدی در افزایش ناامنیها و گسترش تهدیدات میباشند.
4- حمایتهای گسترده پاکستان از طالبان
این نکته حداقل در داخل افغانستان مورد توافق است که پاکستان از طالبان حمایتهای همهجانبه میکند. در کنار پاکستان، ایران نیز در تجهیز طالبان و فرستادن سلاح به داخل افغانستان بدون نقش نیست که بارها به جای دولت واکنش رسانهها را برانگیخته است. پس میتوان گفت که حمایتهای منطقهای از طالبان یکی از فکتورهای مهم است که سبب افزایش ناامنیها و گسترش خطرات شده است.
5- عدم تعریف دقیق از دشمن و مسامحه کردن با آن
یکی از دلایل مهم دیگر این است که دولت افغانستان عمدا نخواست از دشمن تعریف دقیقي انجام بدهد تا روند مبارزه با آن موفق باشد و مردم افغانستان نیز نسبت به دولت اعتماد کنند. بلکه حکومت همواره خواسته است با تروریستان طالب با مسامحه تمام برخورد کند. تا جایی که فاروق وردک منکر تروریستان طالبان شد.
این در حالی است که وزیر دفاع از وجود 25 هزار تروریست طالب خبر میدهد و وزارت داخله ادعا میکند که 355 ولسوالی مورد تهدید است. اگر فرض را عجالتا بر تساوی مساحت این ولسوالیها بگیریم، به این حساب 97 فیصد خاک افغانستان مورد تهدید قرار دارد. در حالی که در زمان مقاومت، طالبان توانسته بودند بر 90 فیصد خاک افغانستان تسلط حاصل کنند. این مقایسه در شرایطي انجام میشود که 42 کشور قدرتمند جهان، بزرگترین پیمان نظامی (ناتو) به شمول اردو و پولیس ملی افغانستان، ادعای مبارزه با تروریزم در افغانستان دارند. یعنی، مجموعا در حدود 300 هزار سرباز مسلح و مجهز (اردوی ملی، پولیس ملی و تمامی نیروهای بین المللی) در افغانستان مستقر هستند. با توجه به آمار وزارت دفاع ملی که تعداد مخالفان مسلح را 25 هزار اعلام کرده است، در برابر هر تروریست عملا 12 سرباز مسلح وجود دارند. در این مقایسه میتوان تجهیزات نظامی را نیز در نظر داشت. ولی راز اصلی این است که اراده اي برای مبارزه و تعریف دقیق و صادقانه از دشمن وجود ندارد. این نکته، دلیلی بر اثبات ادعاهای امرالله صالح مبنی بر این که دلیل استعفایش تزلزل اراده رییس جمهور کرزی در مبارزه با تروریزم بوده است، نیز میباشد.
پس میتوان چنین نتیجه گرفت که تصمیمی برای نجات افغانستان و مبارزه با تروریزم وجود ندارد، بلکه عملا روند مبارزه با تروریزم توسط نیروهای مشکوک مورد سبوتاژ قرار گرفته و افغانستان به سوی یک پرتگاه هولناک در حرکت است. اگر وضعیت چنین ادامه پیدا کند، متاسفانه و دردمندانه سقوط افغانستان امري متحمل جلوه میکند؛ هرچند که گفتن چنین چیزی آدم را آزار میدهد و مایوس میکند. پس نباید بیشتر از این با سرنوشت مردم افغانستان ظالمانه بازی کرد.
برگرفته از هشت صبح