شرایط موجود بسيج نيروهاي ملي را می طلبد
كشور محبوب ما افغانستان شاهد تحولات بس عظیم سیاسی تاریخی بوده راه رشد و انكشاف خویش را از مسیر های هولناك و پر مخاطره تاریخ طی نموده و می نماید. از میان حوادث عدیدۀ درد ناك تاریخ كشور میتوان از دسیسه ها و توطیه های شومی كه در سه دهه اخیر بوسیلۀ دشمنان خارجی و وابسته گان داخلی آنها علیه كشورو مردم ما اعمال گردیده یاد آوری كرد كه از جمله ميتوان از تجاوز قشون سرخ شوروی وقت به افغانستان توطیه علیه توافقات ژنیو و تسلط قشر تاریک نگر و نا کام شدن پلان های كاری سازمان ملل متحد نام برد.
سیستم اداری و سیاسی موجود و حاكم در كشور كه توانسته ثبات و تعادل نسبی سیاسی، نظامی را در كشور بوجود بیاورد و بحیث یك وزنۀ نسبتاً قابل حساب در حل معادلات و معضلات كشور به حساب آید از جانب دیگربحران و مشکلات بحد رسیده تا با عث آن گردیده كه عواقب ناشی از آن تسلط تروریزم ، استبداد ، ایجاد نفاق ملی ، آغاز جنگها كه تقریباًَ سراسر كشور را فرا گرفته و حالا از جنوب کشور به طرف شمال می رود تاریخ یك ملت عظیم را در ورطۀ نابودی قرار داده چنانچه حوادث 11 سپتمبر 2001 بخوبی نشان داد كه بنیاد گرائی و تروریزم نه تنها خطر جدی برای ملت افغانستان بلكه برای تمام بشریت بحساب میاید . هدف نهائی پروسۀ جاری در كشور را كه باید به تامین یك جامعۀ آرام ، مرفه و دموكراتیك در افغانستان نایل آید به ناكامی سوق داده می روند یك روز از روز دیگر خراب تر شده می رود. از اینروبا همه انسان های وطن دوست با ارزیابی های عینی و دقیق از وضع موجود سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی كشورخطاب نموده اعلام میداریم كه:
از نظر ما افغانستان سرزیمن مشترك تمام اقوام با هم برادر ساكن در آن بوده افتخارات معنوی تاریخی و داشته های مادی و فرهنگی آن به تمام باشنده گان این سرزمین بطور یكسان تعلق دارد . دین مقدس اسلام دین اكثریت قاطع تمام ساكنین این كشور بوده رعایت اساسات دین مقدس اسلام و عنعنات پسندیده ملی شالوده تفكرات ملی همه مردمان این سرزمین است . پس فرض همه ماست با رعایت دقیق از تمام موازین و فقرات مندرج در قانون اساسی كشور و قانون احزاب سیاسی و حمایت و رعایت نورم ها و مقررات اعلامیه جهانی حقوق بشر در جهت تامین منافع ملی افغانها به مبارزه علنی پرداخته مساعی خویشرا در امر استقرار صلح ، عدالت اجتماعی تامین دموكراسی و جامعه مدنی بخرچ دهیم ما متیقن هستیم كه تحقق سیاست ملی و فراگیر یگانه الترناتیف راه حل معضلات كنونی افغانستان بوده كه آنرا بمثابۀ سیاست ستراتیژیك خویش اعلام نمائیم و جهت تحقق آن از هیچگونه از خود گذری و قربانی دریغ نورزیم.اكنون حرف بر ضرورت انسجام تمام نیرو های طرفدار صلح آزادی دموكراسی ، ترقی پسند و روشنگرای جامعه افغانسیت تا در یك تشكل وسیع سراسری ملی دور هم جمع گردند ما در حالت تشکل همچو وزنه بزرگ هستیم امیدواری های زیاد در این راه وجود دارد که گام استوار و مطمهن در راه نجات وطن از شرایط موجود بر داشته شود دوستان می دانند و تجربه کرده اند . تاریخ شاهد است و گزشته نشان داده كه تشكلات كوچك ، محدود و حلقات ضعیف و وابسته به غیر هرگز نمیتوانند به امر بزرگ ایجاد یك جامعه فاقد تبعیضات محلی ، ملیتی ، لسانی ،سمتی ، قومی ، مذهبی و جنسی نایل گردند. هر حركت محدود و مشكوك كه منجر به پارچه شدن ملت و نیروهای ملی و مترقی طرفدار صلح و دموكراسی گردد آب به آسیاب دشمن ریخته جامعه را از داشتن یك نیروی منسجم و معتقد محروم میسازد كه خود جنایتی بر ادامه جنایات گدشته است از اینرو همه نیرو های روشنگرا و شخصیتهای ملی طرفدار صلح ، دموكراسی ، عدالت اجتماعی و جامعه مدنی احزاب سیاسی كه بنیاد فعالیت آنها را تامین منافع علیای ملی كشور تشكیل می دهد. آرزو مند ایم شرایط را درست تر درک کنند و باید بدانند.
مادر وطن از ما یكپارچگی، وحدت و انسجام واقعی می خواهد. انسجامیكه باید در راه تحقق آن از خود گذری داشت و با هرگونه حسادت و خود خواهی وداع نمود. ما باید كلید راه حل را دستجمعی جستجو نماییم. امروز ما در وضعیت سیاسی نهایت پیچیده ای قرار داریم. و طبیعی است كه دگرگونی ها و پرابلم اوضاع كه تدریجاً شكل می گیرد ، مشكلات نوینی را نیز با خود دارند. و با رویارویی با چنین مشكلات نیاز به نگرش و شیوه های نوین كه بر اساس تیوری استوار باشد نیاز داریم. پاسخ مثبت به این دشواریها پویا و ریشه ای بوده. اما متاسفانه یكتعداد از ما نمیتوانند خود را از شر شیوه های كهنه برهانند و به این شكل است كه تصادم پدید می آید. البته تضاد و برخورد ها بین فشار های ناشی از دگرگونی و وضع موجود منحصر ما نبوده ، بلكه دردنيا تمام حكومت هائی تازه دموكراسی و پارلمانتاریزم اين را تجربه كرده اند و یا به آن رجوع نموده اند واين حقيقت در گذشته ها نيزوجود داشته و دیده شده است.
ما باید با هر توان و طرق ممكنه با تبعیض و تعصب و عواملی كه جامعه ما را تضعیف نموده و از قدرت خلاقه آن كاسته مبارزه كنیم. هر كسیكه در سرزمین ما زاییده شده است و كودك هر پدر و مادر افغان به شمار می آید ، مفهوم برابری مطلق در برابر قانون داشته باشد.
مفهوم برابری مطلق همه افراد در برابر قانون كه باید به آن افتخار كنیم ، مفهوم با شكوه است . تنها در صورت تلاش بی امان ما خواهد بود كه اعضای هر اقلیت ، ملیت و مذهب و قبیله ای با اطمینان و بدون چون و چرا به عنوان اعضای خانواده افغان پذیرفته شوند. تصور ما از افغان بودن ، محدود به تفسیر قانونی از زاده شدن در یك منطقه جغرافیایی یا امر بنیاد پذیرش برابری همه شهروندان نیست ، بلكه به نظر ما لازمه افغان بودن درك كردن و احترام گذاردن به نظریه های دیگران در هماهنگی با این اصل است .آنانيكه به اين حقيقت باور ندارند افغان گفته نمي شوند.
بسیاری از آشفتگی های زنده گی سیاسی و اجتماعی ما به دلیل این است كه قضایا را تا ژرفا نمی شگافیم ، بلكه به راه حل های آماده خود و خارجی ها رو می آوریم . به جای اینكه جویای تجزیه و تحلیل مشكلات ، اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی خود باشیم به بيگانه ها زياد تر تكيه مي كنيم ، در قدم اول ماسعی می كنیم كه علل این مشكلات را در نام ها و سیستم ها جستجو نماییم.
اما كلید راه حل را در مبارزه در راه آموزش و پرورش نسل های آینده، و همزمان با آن ایجاد مراكز كار، مبارزه علیه فقر و كمتر ساختن خلا بین قشر فقیر و سرمایه دار و ایجاد عدالت اجتماعی و تغییرات اقتصادی می بینیم. و معتقدیم این امر در نو سازی تاثیر شگرف دارد و به شگوفایی شخصیت انسان و آزادی وسعت می بخشد باور دارم اضافه تر از صد حزب ایجاد شده در افغانستان می دانند که این تشکیلات خورد و کوچک که بعضی از آن ها در محدوده خانواده قریه قوم زبان مذ هب جا زده شده اند هر گز درد بزرگ ملت را دوا کرده نمی توانند عده انگشت شمار از این نام ها و لقاب سود برده اند و بس.