وضعیت پیچیده تر خواهد شد
بعد از هفته ها انتظار، بالآخره رییس جمهور ایالات متحده، استراتیژی نظامی اش را برای جنگ افغانستان با اعزام 30 هزار سرباز جدید به این کشور اعلام کرد. این تصمیم از سوی کاخ سفید در حالی اعلام می شود که تمام جناح های ذیدخل در قضیه افغانستان در خلال هشت سال گذشه بدین باور شده اند که یگانه راه حل معضله امنیتی کشور، تقویه و تجهیز دستگاه های امنیتی افغانتسان است.
کارشناسان امور، رسانه ها و مردم افغانستان، تصمیم کاخ سفید را مبنی بر افزایش نیرو در این کشور، که در هژده ماه آینده ملیاردها دلار هزینه می بردارد، تایید نکرده و همه بدین باور اند که سرنوشت نظامی ایالات متحده در جنوب افغانستان مانند روسها خواهد شد.
آنانی که دو دهه قبل جنگ را با ارتش نیرومند هوایی و زمینی روسیه در افغانستان تجربه کرده اند، می گویند: یگانه راه شکست قدرت های بزرگ نظامی در این کشور، ادامه جنگ های پارتیزانی می باشد که در ظاهر به شکل جنگ های پراکنده اما در واقع خیلی دقیق، منظم و سازمان یافته با استفاده از اسلحه خفیفه، ماین های کنار جاده، جابه جایی مواد منفجره در موتر های خودرو، موتر سایکل و غیره و همچنان هدف قراردادن اشخاص واماکن مهم دولتی از طریق حملات انتحاری می باشد. این نوع جنگ برای قدرت های بزرگ نظامی، طاقت فرسا بوده و با گذشت زمان از راه کسر بودجه در مقابل اقلیت های جنگجو شکست می خورند. مقامات کاخ سفید به خوبی می دانندکه معضله امنیتی افغانستان از راه نظامی حل نمی شود. اما سؤال اینجاست که چرا چنین تصمیمی را در قبال این کشور اتخاذ کرده است؟
عده ای بدین نظر اند که آمریکا از طریق اعزام نیروهای نظامی بیشتر به افغانستان، اهداف نظامی ای را در مناطق قبایلی ایالت سرحد پاکستان، مشترک با حکومت ملکی آنکشور به خاطر از بین بردن کامل جنگجویان افراطی که با گذشت هرسال نسبت به گذشته نیرومندتر شده ومورد حمایت سازمانهای استخباراتی بزرگ در منطقه اند، می باشد. گویی مقامات ایالات متحده اکنون درک کرده اند که ریشه اصلی تروریسم بین المللی در پاکستان بوده و در داخل خاک پاکستان با آن مقابله باید کرد؛ آنها دانسته اند که پاکستان خانه ی امن برای تروریسم و افغانستان میدان جنگ برای آن می باشد. برای آمریکا لازم است که مراکز اصلی تروریسم را در داخل خاک پاکستان تهدید نماید.
از همین جاست که مقامات بلند پایه دولت پاکستان از تصمیم اخیر کاخ سفید مبنی بر افزایش 30 هزار نیروی نظامی بیشتر به افغانستان، اظهار نگرانی نموده و گفتند جنگجویان تحت فشار بمباردمان نیروهای نظامی ایالات متحده و ناتو از جنوب افغانستان به مناطق سرحدی پاکستان متواری خواهند شد که در نتیجه ی آن، طالبان پاکستان و سازمانهای مختلف مربوط به شبکه القاعده که در مناطق پشتون نشین ایالت سرحد و بلوچستان، هماهنگ فعالیت می کنند مجبور اند به داخل شهرهای پاکستان ریخته و دست به حملات انتحاری در شهرها بزنند. در این صورت وضعیت پاکستان بیشتر از هروقت، متشنج گردیده و یک بحران گسترده و فراگیر که سالهای متمادی را در بر می گیرد، پاکستان را به پرتگاه سقوط و انهدام نزدیک خواهد ساخت. یک پیش بینی دیگر اینست که اسراییل تصمیم حمله به ایران را دارد و چندین بار است که از مقامات آمریکایی در زمینه درخواست همکاری نموده اما از سوی آنها پاسخ منفی دریافت کرده است. در صورتی که حمله اسراییل به ایران قطعی باشد، آمریکا نمی خواهد مستقیم با ایران درگیر شود اما غیر مستقیم وقتی این دوکشور یکدیگر را تهدید کنند، آمریکا بی تفاوت نمانده بلکه با استفاده از پایگاه های نظامی ای که در خلیج فارس، عراق، کویت، قطر، سعودی و افغانستان دارد به نحوی از اسراییل حمایت نموده و ایران را شدیداً تهدید خواهد کرد.
آنچه در باره افغانستان پیش بینی می شود، به خاطری که در این کشور تمام جناح های رقیب حضور نظامی یا استخباراتی دارند، به گونه یی آسیب خواهد دید. این یک واقعیت است که هدف آمریکا از افزایش نیروهای نظامی در افغانستان، بیشتر مربوط به منطقه می باشد؛ بنا بر این به مسوولان سیاسی افغانستان لازم است تا روابط نیک خویش را با کشورهای منطقه توسعه داده و تا حدی که توان دارند، نگذارند که از خاک این کشور در رقابت های منطقوی استفاده صورت گیرد.