آقای وزیر اگر من جای شما بودم استعفا میکردم
کابل دیروز بار دیگر شاهد دو حملهی “دشمنان مردم افغانستان” بود.
دشمنانی که فقط خودشان هستند که مسوولیت آن را به عهده می گیرند و حکومت همواره در مورد آن ها فقط به گفتن “دشمنان افغانستان” بسنده کرده است. هیچگاه نگفته است که این “دشمنان مردم افغانستان” بریالی است یا توریالی و یا هم غلام.
اما این طالبان اند که همواره خود مسوولیت چنین حوادثی را به عهده گرفته اند؛ چنانچه حوادث دیروز را.
اما آنچه مهم است این است که دیروز بار دیگر حملات صورت گرفته در شهر کابل مایهی شرم ارگان های امنیتی شده است؛ اما تاکنون این شرم نتوانسته است عرقی را بر پیشانی مسوولان امنیتی به خصوص وزیر محترم داخله داشته باشد.
داخل شدن طالبان به مهمانخانهی سازمان ملل و کشته شدن دست کم ده تن از کارمندان اين سازمان و کشته و زخمی شدن شماری از افراد امنیتی و غیر نظامیان همچنان فیر دو راکت بر هوتل کابل سرینا تقریبا در کنار دفتر ریاست جمهوری، خود گواه نبود موانع جدي فراراه مخربان و برهم زنندگان ثبات در روز هاي برگزاری دور دوم انتخابات است.
چنانچه دیده می شود وزارت محترم داخله که مسوول درجه یک چنین حوادث است، تا به حال ناتوان ترین مرجع در مهار و پیشگیری از چنین حوادثی بوده است. همچنان دیگر نهاد های امنیتی نیز نتوانسته اند از چنین حوادثی جلوگیری کنند. تا به حال طالبان هر تصمیمی را که گرفته اند و به هر هدفی که خواسته اند، رسیده اند و هیچ اشكال ملموسي را فراراه هدف شان ندیده اند.
اما هیچ کس نیست که پاسخ بدهد، چگونه طالبان می توانند وارد کابل شده و این گونه بر عملیات موفقانه شان ادامه بدهند. اگرچه جانفشانی و خودگذری آن عده از افراد پولیس، ارتش و یا امنیت را که برای جلوگیری از چنین حوادثی یا حد اقل خنثا کردن آن جان های شان را فدا می کنند، نمی توان نادیده گرفت و از آن ها فرار کرد.
این قهرمانان جان می دهند تا مانع حادثهي خونین گردند که لحظات بعد قرار است پیش چشمان شان اتفاق افتد؛ اما دیگر بهای این جانفشانی که همان تجربه هست نصیب نیروهای امنیتی نمی شود.
آنچه مایهی نگرانی مردم و تأسف برای وزارت داخله به عنوان نزدیک ترین ارگان امنیتی با اجتماع و مردم است، این است که این وزارت به خصوص وزیر داخله از هیچ حادثه و پیش آمدی عبرت نگرفته و تا به حال ده بار از یک سوراخ گزیده شده است؛ یعنی این وزارت از پیش آمد حاثهی هوتل سرینا و صحنهی جشن هشت ثور و ده ها واقعهی مشابه دیگر، پند نگرفته و آمادگی بر چنین رویدادها را ندارد. شاید مقام وزارت داخله با گذشت زمان فراموش می کند که چگونه حادثه یی در کجا اتفاق افتاد یا این که مقامات نمی خواهند خودشان را وقف چنین فکر و ذکری کنند.
چرا تا به حال کابل دارای یک حلقهی امنیتی نشده است و چرا علاقه یی به تربیه و تجهیز لازم پولیس دیده نمی شود و چرا تا به حال هیچ یک از حمله هاي طالبان که خواسته باشند انجام بدهند، جلوگیری نشده است مگر موارد نادری را که یا انتحار کننده نتوانسته است خودش را انفجار بدهد آنهم به دلیل این که شاید مواد بسته شده در بدنش آمادهی انفجار نبوده و یا این که در مواردی هم گفته شده است که انتحار کنندهی عاقل خودش را به نیروهای امنیتی تسلیم کرده است و یا کمتر موردی که از طرف نیروهای امنیتی یا پولیس افشا شده باشد.
البته ناتوانی های امنیتی را نمی شود تنها به گردن وزارت داخله یا پولیس انداخت؛ اما این وزارت به عنوان مرجع نزدیک برای مردم بیشترین مسوولیت و ملامتی را دارد.
و باید به چرا هایی که به این نهاد امنیتی بر می گردد پاسخ دهد نه این که فشار ها را برای خاموش کردن این چرا ها افزایش دهد. تا چرا نگوییم و دهان های مان را ببندیم. من یک سوال از وزیر محترم داخله دارم جناب وزیر! این جا چه می گذرد؟ طالبان چگونه وارد دفتر سازمان ملل می شوند؟ موشک ها از کجا به اندرون هوتل کابل سرینا پرتاب می گردند؛ شاید اگر همان ها بخواهند وزارت داخله را هم هدف قرار می دهند. اگر من جای شما بودم استعفا می دادم تا دیگر مقام ها هم پند گرفته یا خوب تر كار مي كردند و یا از پست هاي شان استعفا می دادند.
برگرفته از سایت محک