چهره ها

ناظم حکمت که بود؟


اکنون خبر از ناظم حکمت شاعر آزادیخواه، انقلابی و ضدفاشیزم ترک درمیان است.

دوستی در لابلای گفتگوی گرم  وبااحساسش  از سر درکفان راه آزادی  در وطن داغدار ما وجهان، وازمبارزینیکه مرگ را بار بار بر زندگی  اسارت بار ِ در خدمت دست نشاندگان  فاشیست، ودزدان مال ومنال  وتاریخ وفرهنگ  وطن آبائی ما ودیگر کشورهای جهان ارزش داده  بودند،  ومانند آنهائیکه که ماهم در وطن محبوب خود داریم وداشتیم نه یک ودو بل هزاران،وسرمست ابدی وپیرو راه پیروزمند شان هستیم وخواهیم بود یاد واز قهرمانانی که چون ناظم حکمت کم نداشتیم  وکم نبودند، ازین مبارز رهنما ونستوه ویکی ازشاعران انقلابی جهان  ،یکی ازمبارزان  آشتی ناپذیر مبارزۀ ضدفاشیزم ویکی ازبرگزیده ترین ازجمع شاعران ونمایش نامه نویسان جهان وترکیه، از مرحوم ناظم حکمت باهزاران درد وناله برایم  یادآور شدند که، مرا بنابر شباهت مضمون وراه  مقدس مبارزاتی مرحوم ناظم حکمت با مبارزین زنده یاد وطنم ، ازمعرفی  کوتاه این ابر مرد راه آزادی به خوانندگان  دریغ ها آمد که اگر نمی خواسته بودم که این مبارز  زنده یاد را به هموطنانم معرفی کنم  و راه  ظفرنمون واستقامت مبارزاتی اش را ارزانی حضور هم میهنانم  ننمایم .

ناظم حکمت در شهر سالونیکا دومین شهر بزرگ یونان امروزی که ، در آن زمان گوشه ای از امپراتوری عثمانی بود چشم به جهان کشود، ودرسال 1969 شمع زندگی اش راخاموش کردند.

چند شعری از ناظم حکمت :

چرا  به این وطن رحم نکردند ؟

آیا انسان وطنش را می فروشد؟

آب ونانش را خوردید

آیا درین دنیا چیزی عزیزتر از وطن وجود دارد ؟

آقایان چگونه به این وطن رحم نکردید؟

پاره پاره اش کردند

گیسوانش را گرفتند وکشیدند

کشان کشان بردندش وتسلیم کافر کردند

آقایان چگونه به این وطن رحم نکردید؟

دست ها وپاها بسته به زنجیر

وطن ، لخت وعور به زمین افتاده

ونشسته بر سینه اش گروهبان تکزاسی.

آقایان چگونه به این وطن رحم نکردید؟

میرسد آنروز که چرخ بر مدار حق بگردد

میرسد آنروز که به حسابهای شما برسند

میرسد آن روزکه از شما بپرسند :

آقایان چگونه به این وطن رحم نکردید؟

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

هنوز آن روز فرا نرسیده پرچم هایتان را  نبندید!

گوش فرادهید ! آنچه را می شنوید، زوزۀ شغالان است

صف هایتان را فشرده تر کنید بچه ها !

این نبرد ،نبرد با فاشیزم است ، نبرد آزادیست

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

در زندانها نور آزادی ام بود

در تبعید گوشۀ نانم

درهرشبی که پایان می یافت

ودر هر روزیکه آغاز میشد

روؤیای بزرگ : نجات وطنم

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا