خبر و دیدگاه

آزادی بیان بر پایۀ آیه های قرآن (آیات ستیهنده باهمدیگر)

پیش نوشتار
درین نوشته آیات قرآن در داخل گیومه »« نقل قول شده است. ترجمۀ آیات از استاد مهدی فولادوند
است. دیدگاه یا بازنمود نویسنده بدون قوس و گیومه است. آیه ها همه به زبان فارسی بدون نقل عربی
آن است. منبع قرانی همراه با نام سوره ها و شمارۀ آیه ها در داخل قوس ها )(، در پایان نقل قول ها
نشان داده شده است که می توان به آسانی آنان را در قرآن یافت. چون متن عربی نوشته را دراز می
کرد و افزون بر آن برای خوانندۀ پارسی زبان آنقدر مهم نیست از نقل آن خود داری کرده ام.

 

دوام مقاله … آزادی بیان بر پایۀ آیه های قرآن

نوشته های مشابه

یک دیدگاه

  1. افتخار به قلم داکتر صاحب عزیز پور!
    این اسلام به وسیله ترسی که در ذهن و روان مردم کاریده است. مردم مسلمان را چنان گنس و گول و منتر ساخته است که نه به عقل توجه دارند و نه به منطق. شما در نوشته پر محتوای خود به سیزرده سال اول فعالیت های محمد در مکه اشاره فرمودید که به مردم اخلاق و دوستی و اتحاد و برادری را موعظه میکرد. مردم چندان به موعظه و سخنان او توجه ننمودند و حتی مجبور شد دست به مهاجرت بزند. البته در مکه محمد نشر دین اسلام را هدف خود قرار داده بود. که رسیدن به این هدف قربانی ها و زحمات و زمان زیادی را ضرورت داشت ولی محمد توان قبول فداکاری را نداشت. همیکه به مدینه حجرت نمود فعالیت های زمانیکه در مکه بود را به ارزیابی گرفت. و در همین وقت بود که هدف خودرا که نشر اسلام و هدایت بود تغیر داد. درین تغیر محمد دین اسلام را دیگر هدف نه بلکه وسیله قرار داد تا توسط این وسیله بتواند به چار هدف عمده خود برسد:
    ۱_ قدرت
    ۲_ ثروت
    ۳_ جاه و جلال
    ۴_ شهوت
    همین بود به زور شمشیر و دزدی و ظلم متوصل شد. در سال دوم حجرت به کاروان قریش حمله کردند . تمام کاروان تجارتی را دزدیده به مدینه اورده میان خود تقسیم کردند. اقدام دیگر شان ضعیف ترین گروه یهودان را تشخیص داده و بالای شان حمله نمودند. و جزیه سختی را که از توان مالی آنها بیرون بود، بالای آنها وضع نمودند. بالاخره آنهارا مجبور ساختند که مال منقول خودرا باخود ببرند و غیر منقول که مراد از درختهای نخل و باغجه و خانه باشد همه را به مسلمانا واگذار شدند. بعد نوبت به قوم بنی نصیر رسید. آنها هم مجبور شدند که طی توافقنامه ای همه دارائی های خودرا به محمد و طرفداران او واگذار کنند و خودشان کوچ نمایند. وضع مالی و زندگی مسلمانان خوب شده بود و نوبت به قوم بنی قریظه رسید. آنها جون تجربه کوچ اجباری دوقوم دیگر را دیده بودند به مقاومت پرداختن. چنان محاصره سختی بر آنها تحمیل نمودند که تاب توان آنها خلاص شد و مجبور تسلیمی شدند. محمد چند نفر را توضیف ساخت که به سرنوشت بنی قریضه تصمیم بگیرند و از میان آنها یکنفر را که خوب میدانست با بنی قریظه آشتی ناپذیر میباشد انتخاب کرد که فیصله شانرا اعلان کنند. آن شخص چون بدخواه بنی قریظه بود فیصله نمود که مرد و زن آنها همه سر بریده شوند. محمد این صحنه سازی را بخاطر این ترتیب داد که میترسید که اگر قوم بنی قریظه را مثل دوقوم دیگر بگذارد بروند شاید با قریش که کاروان شانرا محمد زده بود یکجا شوند و برای محمد و طرفدارانش مشکل ایجاد نمایند. همان بود که در ظرف چند روز هفتصد نفر از زنان و مردان بنی قریظه را سر بریدند. اینست محمد پیامبر اسلام . تاسف اینجاست که منبر مساجد را بدست گرفته اند و و بکس دیگر هم اجازه نمیدهند که حقیقت را بمردم بگویند و چهره واقعی محمد و قران ساختگی اورا بیان کنند. اگر کسی واقعیت را هم بگوید توسط ترورستان مسلمان نابود میشوند. همین حالا مردم افغانستان و مردم ایران در تور بدبختی اسلام گیر مانده اند. قلم با احساس و حقیقت گوی جناب شما و دیگران خواهد توانست آهسته آهسته مردم را هوشیار تا ازین دین باطل و خون خور و خرافاتی خودرا نجات بدهند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا