خبر و دیدگاه

نشستِ استانبول؛ فُرصت‌ها و چالش‌ها

پیش‌گفتار:

پس از برگزاری نشست ” بُن “، نشست ” استانبول ” فرصتی است برای تامین صلح در افغانستان که باید طرف‌های گفت وگو کننده‌‌ی صلح ( دولت و طالبان ) از آن استفاده‌ی اعظمی نمایند و نگذارند این فرصت از دست برود؛ اما در تازه‌ترین مورد، ترکیه میزبان نشست این گفت‌وگوها به تلویزیون ” بی بی سی ” گفته‌است: ” این نشست که قرار بود در بیست‌وچهارم آوریل سال جاری برگزار شود، اکنون تا پس از عیدِ رمضان به تعویق افتاده‌است. ” ( ۱ )

با توجه به آنچه گفته شد، در این نوشته‌، به فرصت‌ها و چالش‌هایی که فراه راه این نشست قرار دارد، اشاره‌ی اجمالی و کوتاه خواهم کرد.

۱-‌ چالش‌های مرزی:

در برخی از ولایت‌ها و ولسوالی‌های افغانستان مانند: وردوج، یمگان، جُرم و” نسای ” بدخشان که هم‌مرز با تاجیکستان است، هم اکنون هراس افگنان تاجیکستانی، “ایغور”های افراطی چین، افراطیون مسلمان ازبکستانی و هزارها هراس افگن خارجی در کنار طالبان بر ضد دولت افغانستان می‌جنگند و این نبردها افزون بر ایجاد نگرانی برای دولت افغانستان، تهدیدی‌ست برای منافع سه کشور چین تاجیکستان  و ازبکستان که خطر آن افزون بر دو کشور چین  و ازبکستان، برای تاجیکستان فزاینده‌تر است.

از سویی هم تاجیکستان کشوری‌ست با اشتراکات فرهنگی، تاریخی، اقتصادی و ترانزیتی با افغانستان و هم‌سایه‌ی خوب برای این کشور که همواره به گونه‌ی ناخودآگاه و در یک روی‌کرد واکنشی، پایش به قضایای جنگ در افغانستان کشانده شده تا به نوعی در این جنگ نیابتی در افغانستان حضور داشته باشد؛ اما سیاست این کشور همواره بر بنیاد سیاست عدم مداخله در امور هم‌سایگانش به همراه بوده‌است.

بر بنیاد گفته های یک منبع از وزارت دفاع ملی افغانستان به رسانه ها که نخواست نامی از وی برده شود،” چندی پیش حمله‌های هوایی وزارت دفاع ملی در منطقه‌ی مرزی بدخشان افغانستان با تاجیکستان؛ یعنی در ولسوالی نسای انجام شد که از اثر آن، صدها تن از افراطیون خارجی و هراس افگنان با جمعی از طالبان کشته و زخمی شدند و قرار است با توجه به وضعیتِ  جَوَی، حمله‌های دیگر هوایی نیز با اجازه‌ی دولت جمهوری تاجیکستان از خاک آن کشور توسط نیروهای دفاعی و امنیتی افغانستان نیز انجام شود. “

بر بنیاد مواردی که در بالا آورده شد، اگر دولت افغانستان به تداوم این حمله‌ها در مناطق مرزی که هراس افگنان خارجی قرار دارند نپردازد، احتمال دارد روابط میان کشور‌های هم مرز با افغانستان  به ویژه میان تاجیکستان و افغانستان تیره شود و این تیره‌گی روابط می‌تواند افزون بر تأثیرگذاری منفی بر روند دوستی و سیاست حُسن هم‌جواری میان تاجیکستان و افغانستان، روابط دیپلوماتیک میان دو کشور را نیز خدشه‌دار سازد” (۲)

۲- چالشِ حضور نیافتنِ طالبان برسرِ میزِ مذاکره:

در تازه‌ترین مورد ( یعنی تا اکنون ) طالبان گفته اند : تاهمه‌ای نیروهای خارجی از افغانستان خارج نشوند، آنان در هیچ نشستی ( مشمول صلح استانبول ) اشتراک نمی ‌کنند؛ اما باید گفت ” این موضع‌گیری طالبان به باور آنان ریشه در عملی نشدن توافقنامه‌ی امریکا با طالبان دارد؛ زیرا در بخشی از توافق‌نامه‌ی امریکا با طالبان اشاره شده‌است که حمله‌های هوایی در برابر این گروه کاهش می‌یابد؛ موردی که در جنگ برای طالبان بسیار نگران کننده است. ” (۳) اما این کار به دلایلی که تا هنوز روشن نیست نتنها عملی نشده؛ بل حمله‌ها ” در ولایت‌های  گوناگون مانند: هلمند، پکتیا، خوست ، پکتیکا، زابل، نیمروز و بخش‌هایی از قندهار و چندین ولایت دیگر که در مناطقی از آن‌ها طالبان و افراد ملکی حضور داشتند، از سوی وزارت دفاع ملی به کمک و حمایت نیروهای خارجی افزایش یافت.(۴)

از سوی دیگر بر بنیاد توافقنامه ی دوحه، بیش از پنج هزار زندانی طالبان از بند حکومت افغانستان آزاد شدند؛ اما درازای آن، طالبان تعهد کردند که نیروهای امریکایی و در کُل نظامیان خارجی را هدف قرار نمی‌دهند؛ موردی که به آن عمل نمودند؛ اما برعکس حمله‌های شان را بر نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان افزایش دادند.

اکنون هر دو طرف آمریکا و طالبان هم‌دیگر شان را به رعایت نکردن مواد توافقنامه متهم می‌کنند و حالا اگر این تنش سیاسی مدیریت نشود، می‌تواند فرصتِ فراگیر صلح در نشست استانبول و نسشت‌های احتمالی بعدی در راستای صلح را، از افغانستان بگیرد.

 

– فُرصت‌های افغانستان برای استفاده از صلح چیست؟

نخست از همه شکل گیری اجماع جامعه جهانی مانند: آمریکا و متحدان استراتیژیکش از خستگی جنگِ فرسایشی از افغانستان و تن دادن ناگزیر به رویکرد صلح، فرصتی برای استفاده از صلح در کشور است.

از سوی دیگر پشتیبانی کشورهای همسایه‌ی افغانستان مانند: چین، تاجیکستان، ازبیکستان، روسیه جمع کشورهای دیگر آسیای میانه از صلح به خاطر نگرانی‌های شان از گسترش افراطیت در قلمرو شان فرصت دیگر برای تأمین صلح عادلانه و پایدار است و این دو فرصت، ( اجماع جامعه جهانی و پشتیبانی کشورهای همسایه‌ی افغانستان ) از فرصت‌های طلایی برای تأمین صلح در افغانستان و مطمئن ساختن کشورها برای جلوگیری از خطرِ گسترش افراطیت در جغرافیای آنان است که باید از آن‌ها استفاده‌ی درست مدیریتی در حوزه‌ی سیاسی انجام شود .

– نقش پاکستان در عملی‌سازی این فرصت‌ها:

پاکستان بر بنیاد اهداف استراتیژیکش همواره کشور ذیدخل در اوضاع افغانستان بوده است ؛ اما امروز افزون بر نفوذ و حمایتش از گروه‌های هراس افگن ضد دولت و منافع افغانستان، خطر افراطیت از درون، آن کشور را نیز تهدید می‌کند؛ یعنی سیاست حمایت پاکستان از زمان ” ضیا‌الحق تا نواز شریف، بوتو، پرویز مشرف و عمران خان” از افراطیت و مخالفان رژیم‌های بر سر قدرت در افغانستان، به گونه‌ی نامنتظره افراطیت را در درون پاکستان و افکار عامه رشد و گسترش داده است، و اکنون آن کشور (پاکستان) می‌داند که پشتیبانی دایمی از گروه های افراطی بر ضد افغانستان و رشد افراطیت در درازمدت، خطری‌ست که آینده‌ی سیاسی آن کشور را تهدید می‌کند؛ از این رو بهترین گزینه و فرصت آنست که رهبران و سیاست‌مداران بر سر قدرت در پاکستان، از روند صلح که مشمول نشست استانبول و نشست های احتمالی بعدی صلح خواهد شد، حمایت کنند .” ( ۵ )

– نتیجه‌ی بحث:

با وجود فرصت‌ها و چالش هایی که فرا راه نشست صلح “استانبول ” قرار دارد، بهترین روش و گزینه آن است که طالبان، دولت افغانستان و جمع حامیان راهبردی شان، از فرصت فراهم شده برای صلح افغانستان استفاده‌ی بهینه نمایند؛ در غیر آن بار دیگر افغانستان دچار بحران گسترده، نا امنی وجنگ‌های خان‌مانسوز داخلی خواهد شد و فرصت فراگیر صلح از دست خواهد رفت.

پانوشت ها:

۱ – گفت‌وگوی ” مولود چاووش اوغلو ” ( وزیر خارجه‌ی ترکیه ) با بی بی سی، ۲۱ آوریل ۲۰۲۱.

۲- مقاله ‌ی تأریخ  روابط سیاسی افغانستان و تاجیکستان، محمد جان مرادوف، ۱۳۹۹ خورشیدی.

۳- گفت و گوی سید اکبر آغا با تلویزیون آشنای صدای امریکا، ۱۳ حمل ۱۴۰۰.

۴- خبرگزاری پژواک، تخطی‌های جنگی، ۲۵ حوت۱۳۹۹.

۵- افغانستان و فرصت صلح؛ عبدالکریم آریایی، سایت نخبگان، ۸ حمل ۱۴۰۰.

 

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا