خبر و دیدگاه

تقابل کابل _ واشنگتن بر سر طالبان و داعش

این بدیهی است که در سیاست دوست و دشمن همیشگی وجود ندارد و همواره سیاسیون و کشور ها بر مبنای منافع خویش اخذ موقف می نمایند. بناءً افراد سیاسی هر کشور می خواهند وضع را بر وفق مرام خویش و به نفع نظامی که از آن سود میبرند تفسیر کنند.

زمانی گروه طالبان دشمن درجه یک امریکا بودند و جورج بوش با شتاب بی پایان و پس از حملات ۱۱ سپتامبر در ۲۰۰۱ در افغانستان و به بهانه نابودی این گروه لشکر کشید.

در آن زمان هرگز کسی تصور آن را نمی کرد تا روزی فراخواهد رسید که امریکا آغوش خویش را برای گروه طالبان باز کند و در مواردی از این گروه جانبداری و حمایت نماید. اما اکنون که ۱۹ سال از آن زمان می گذرد امریکا می آید و با این گروه توافقنامه سیاسی امضاء میکند.

با آن که نه تنها مردم افغانستان بلکه بیشتر مردم جهان که کوچکترین آگاهی از طالبان و اندیشه های آنان دارند به وضاحت می دانند که این گروه عامل فجیع ترین و شنیع ترین جنایات در عصر حاضر اند و آنچه را این گروه انجام داده اند جنایاتی است که قطعاً تاریخ کشور آن را فراموش نمی کند.

هیچگاهی مردم افغانستان سربریدن تبسم خوردسال ،سنگسار رخشانه جوان ، حمله بر عبادتگاه ها  و کوتاه این که در آخرین مورد حمله بر شفاخانه نسایی ولادی در دشت برچی و حمله بالای مراسم جنازه در خیوه ننگرهار را فراموش نخواهند کرد.

اکنون که امریکا با گروه طالبان گرم گرفته و هرگونه خشونت این گروه در برابر مردم افغانستان را با بی تفاوتی نظاره گر است، چنین بر داشت می شود که آنچه را امریکا تا کنون انجام داده نه برای مردم افغانستان و نه هم برای مبارزه با تروریزم بوده، بلکه تنها هدف این کشور براورده ساختن اهداف شان بوده است زیرا هرگاه به معنای واقعی هدف از لشکر کشی امریکا به افغانستان مبارزه با تروریزم است پس چرا با بیتفاوتی از کنار اعمال تروریستی وحشیانه این گروه میگذرد؟

به باور من حکومت افغانستان نیز به این درک رسیده که دیگر امریکا نه برای ما، بل برای اهداف خویش میجنگد و آنچه را در زیر نام مبارزه با هراس افگنی و ترویج دیموکراسی و مردم سالاری انجام میدهد شایعه ای بیش نیست.

هرچند تا کنون روشن نیست که عامل اصلی خشونت های اخیر در افغانستان کدام یک از گروه های تروریستی اند اما از قراین بر میاید که ممکن این عمل شنیع را گروه های تروریستی در تبانی با هم انجام داده باشند.چون در عملیات اخیری که امنیت ملی افغانستان انجام داد از نابود سازی یک پایگاه مشترک شبکه حقانی و داعش خبر داد و این نشان دهنده آن است که این گروه ها به نحوی با هم در ارتباط اند.

هرگاه فرض کنیم که شبکه حقانی و داعش باهم در ارتباط اند اما طالبان با داعش تعامل ندارند پس پرسش جالبی که به میان می اید این است که چگونه می تواند رهبر شبکه حقانی که همین اکنون معاون برحال گروه طالبان است با داعش ارتباط داشته باشد و طالبان بیخبر از این مسئله بمانند؟

از دید من ،این درست است که گروه طالبان و شاخه خراسان داعش تشکیلات مجزا از هم دارند اما در واقع آبخور آنان یکی است و هردو گروه از حمایت قوی آی اس آی برخوردار اند و در کنار آن اندیشه های شان نیز جز رنگ پرچم ها شان، تغییرات چندانی ندارد.

حالا که واشنگتن داعش را عامل حملات اخیر در کابل و ننگرهار میداند و طالبان را تبرئه میکند از دید من نوعی جانبداری از گروه طالبان و مشروعیت بخشیدن به این گروه است در حالی که حکومت افغانستان مدعی شده که این حمله از سوی طالبان راه اندازی شده است و علت انکار این گروه از پذیرفتن مسوولیت حمله نیز ریشه در معامله با امریکا دارد چون در صورت پذیرفتن مسوولیت این حمله دیگر توافق امریکا با طالبان کاملاً بی معنا جلوه میکرد.

اکنون که اختلاف دیدگاه میان کابل و واشنگتن بر سر طالبان بالا گرفته است به نظر من امریکا به ویژه ترامپ تلاش داردتا  راهی برای موفق جلوه دادن خویش و خروج آبرومندانه از افغانستان جستجو کند و این موضع باعث شده تا با دیده درآیی و بخاطر نرسیدن صدمه به توافق شان از طالبان جانبداری کند و حکومت افغانستان بر مبنای مدارک و اسناد به دست آمده  طالبان را عامل اصلی این خشونت ها میداند.  

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا