خبر و دیدگاه

اسلام، میان وحدت دینی و اختلافات فقهی

khawernia
احمد ذکی “موسی”

آیا از “داکار” تا “جاکارتا” ماهمه مسلمانیم؟ یا اینکه هر ملتی دارای اسلام وبینش اسلامی ویژۀ خویش است؟ آیا ما مسلمانان از سدۀ ششم تا قرن بیست ویکم میلادی دارای یک طرز تفکریم، یا اینکه هر عصری دارای اسلام خودش بوده وهر وقتی دارای بینش خود؟ آیا ما امت اسلامی هستیم؟ یا امت های اسلامی؟ ویا امت ها وملت ها وبس؟ وآیا اسلام چیزمشخص ویکتایی است؟ یا اینکه دارای اشکال ورنگ های متعددی است که جز ” اسم اسلام ” چیز دیگری آن ها را گردهم جمع نمی کند؟

بیست سال پیش در (شهر قصر کبیر) در مجلس علامه عبدالله بن صدیق رحمه الله حضور یافتم. وسوال های زیادی از ایشان پرسیده شد که اکثر آن مسائل فقهی بود. وخیلی خوشبخت بودم که شیخ بزرگوارما پاسخ های مفصلی برای پرسش ها ارائه می کرد ودر خلال پاسخ ها برای توضیح بیشتر مسائل به بیان فقه مذاهب دیگر نیز می پرداخت، مثلا می گفت: این مساله را احناف به این دلیل جایز می دانند، وظاهری ها با استناد به این دلیل آن را حرام می پندارند، وجمهورعلما میان این مساله در این حالت چنین ودر آن حالت چنان گفته اند…

مجلس علمی ما به همین منوال ادامه داشت وبرای من خیلی دلچسپ بود، که ناگاه حاجی قاسم سوسی – تاجر مواد ارتزاقی – از جا برخاست وبا صدای بلند گفت: جناب شیخ برای ما یک مارک بده وبس.

واینک ما امروز باهم به مباحثه وگفتگو می نشینیم که آیا اسلام یک مارک است ویا دارای مارک های متعدد؟ وآیا ما پاسخی به روش دانشمند مفتی مان شیخ عبدالله می خواهیم ؟ یا بر مذهب تاجر مستفتی ما حاجی قاسم سوسی؟

باید مساله را از ریشه به بحث گرفت:

به اتفاق همۀ علما، اسلامی را که خداوند نازل کرده یکی است، نه تنها آنچه را که خداوند بر سرور کائنات نازل کرده یکی است، بلکه تمام آنچه را خداوند بر پیامبرانش از ادم تا خاتم نازل فرموده همگی دین واحد واسلام یگانه اند چنانچه که در آیات ذیل بیان گردیده است.

(و نیز بیاد آورید) هنگامى که ابراهیم و اسماعیل پایه هاى خانه (کعبه) را بالا مى بردند (و مى گفتند) پروردگارا! از ما بپذیر تو شنوا و دانایى * پروردگارا! ما را تسلیم فرمان خود قرار ده و از دودمان ما امتى که تسلیم فرمانت باشد به وجود آور، و طرز پرستش خودت را به ما نشان ده، و توبه ما را بپذیر، که تو تواب و رحیمى * پروردگارا! در میان آنها پیامبرى از خودشان مبعوث کن، تا آیات تو را بر آنها بخواند، و آنها را کتاب و حکمت بیاموزد و پاکیزه کند، زیرا تو توانا و حکیمى (و بر این کار قادرى) * چه کسى- جز افراد سفیه و نادان- از آئین ابراهیم (با آن پاکى و درخشندگى) روى گردان خواهد شد؟ ما او را در این جهان برگزیدیم و او در جهان دیگر از صالحان است* (بخاطر بیاورید) هنگامى را که پروردگار به او گفت اسلام بیاور (و تسلیم در برابر حق باش، او فرمان پروردگار را از جان و دل پذیرفت) گفت در برابر پروردگار جهانیان تسلیم شدم * ابراهیم و یعقوب فرزندان خود را (در بازپسین لحظات عمر) به این آئین وصیت کردند (و هر کدام به فرزندان خویش گفتند) فرزندان من! خداوند این آئین پاک را براى شما برگزیده است و شما جز به آئین اسلام (تسلیم در برابر فرمان خدا) نمیرید* آیا شما به هنگامى که مرگ یعقوب فرا رسید حاضر بودید؟ در آن هنگام که به فرزندان خود گفت پس از من چه چیز را مى پرستید؟ گفتند خداى تو و خداى پدرانت، ابراهیم و اسماعیل و اسحاق، خداوند یکتا و ما در برابر او تسلیم هستیم* آن ها امتى بودند که درگذشتند، اعمال آنها مربوط به خودشان بود و اعمال شما نیز مربوط به خود شما است، و هیچگاه مسئول اعمال آنها نخواهید بود* (اهل کتاب) گفتند یهودى یا مسیحى بشوید تا هدایت یابید، بگو (این آئینهاى تحریف شده هرگز نمى تواند موجب هدایت گردد) بلکه پیروى از آئین خالص ابراهیم کنید و او هرگز از مشرکان نبود* بگوئید: ما به خدا ایمان آورده ایم، و به آنچه بر ما نازل شده، و آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و پیامبران اسباط بنى اسرائیل نازل گردید (و همچنین) آنچه به موسى و عیسى و پیامبران (دیگر) از طرف پروردگار داده شده است، و ما جدایى در میان آنها قائل نمى شویم، و در برابر فرمان خدا تسلیم هستیم (و تعصبات نژادى و اغراض شخصى سبب نمى شود که بعضى را بپذیریم و بعضى را رها کنیم)(بقره:۱۲۷-۱۳۶).

ودر حدیثی از رسول خدا چنین روایت شده است که فرمود:” من از همۀ مردم، در دنیا و آخرت، به عیسی بن مریم نزدیک ترم. و پیامبران، برادرانی هستند که از یک پدر بدنیا آمده اند و مادران مختلفی دارند و دین آن ها یکی است”.

دژ وحدت وپایداری

پایه های این دژ این است که دین در سرچشمه ومصب، درباورها ومقاصد، درارکان واصول یکی بیش نیست. چنانچه خداوند می فرماید:(آئینى را براى شما تشریع کرد که به نوح توصیه کرده بود، و آنچه را بر تو وحى فرستادیم و به ابراهیم و موسى و عیسى سفارش نمودیم که دین را برپا دارید و در آن تفرقه ایجاد نکنید)( شورا:۱۳).

قاضی ابوبکر بن عربی در بیان مضمون “دین واحد” که خداوند همه پیامبران را برای تحقق وگردآمدن پیرامون آن دعوت کرده، چنین می گوید:” ای محمد ما تو ونوح را به یک دین توصیه کردیم یعنی پایبندی به اصولی که شرائع الهی در آن هیچگونه اختلافی ندارند که عبارت اند از: توحید، نماز، زکات، روزه، حج ونزدیکی جستن به خدا به وسیلۀ اعمال نیکو وتقرب به چیزهایی که ظاهر وباطن آدمی را بسوی خدا می کشاند، صداقت، وفا به عهد، ادای امانت، وصلۀ رحم، وتحریم کفر وقتل واذیت خلق خدا وتجاوز بر حیوانات به هر شیوۀ که باشد وارتکاب اعمال پست وخلاف مروت وجوانمردی ..تمام این ها بیانگر دین واحد وملت واحد اند که هیچگونه اختلافی بر زبان پیامبران در این زمینه وارد نشده است”.

بر اساس همین معنا تمام پیروان پیامبران الهی پیروان دین واحد دانسته می شوند ودرآیت های دیگری آن ها را نیز امت واحد خوانده است. چنانچه می فرماید:( این (پیامبران بزرگى که به آن ها اشاره کردیم و پیروان آن ها) همه امت واحدى بودند (و پیرو یک هدف) و من پروردگار شما هستم، مرا پرستش کنید) (انبیاء: ۹۲). ودرجای دیگر می فرماید:(اى پیامبران از غذاهاى پاکیزه بخورید و عمل صالح انجام دهید که من به آنچه انجام مى دهید آگاهم* همۀ شما امت واحدى هستید و من پروردگار شمایم از مخالفت فرمان من بپرهیزید)(مومنون:۵۱-۵۲).

هرگاه خداوند تمام پیامبران وپیروان شان را به عنوان امت واحد خطاب می کند، پس سرنوشت یک پیامبر وپیروانش به طریق اولی روشن تروواضح تر است، به گونه ای که آن ها در حقیقت صاحبان اسلام واحد وفرزندان امت واحد اند.

اینک مسلمانان همگی یکجا ودریک زمان – گاهی با تفاوت یکی ودو روز- باهم روزه می گیرند ودر زمان ومکان واحدی به حج می روند ومناسک واحدی را – با تفاوت های جزئی با همدیگر – انجام می دهند ودر اوقات معین ودر یک صف و رو به یک قبله وبا رکوع وسجود وبا قرائت یک قرآن وذکرهای یگانه ای نماز می گزارند وبه کتاب یگانه – که قران کریم است-،آیت آیت وکلمه کلمه متفق اند.

وشش هزار وچند آیت های قرآنی ودوچند آن احادیث پیامبر را که بر صحت آن ها متفق اند همه شان به عنوان منبع عقائد، عبادات، ارزش های اخلاقی، وحلال وحرام می دانند…

هرقدراختلافات وتاویلات واجتهادات دامنه دارتر گردد باز هم هزاران معانی، احکام، اصول، مبانی وقواعدی وجود دارد که همۀ مسلمانان در طول تاریخ بر آن اتفاق نظر داشته ودارند.

دامنۀ تنوع واختلاف

درپهلوی این دژ محکمی که باعث وحدت ویکپارچگی مسلمانان درهرعصر وزمان ومکان ومذهبی می گردد، دامنۀ وسیعی برای اختلاف وتنوع وجود دارد که می تواند تمام تفاوت ها ووضعیت های مختلف موجود وآینده را تحت پوشش قرار دهد.

همانگونه که دامان اسلام وشریعت اسلامی، توانست مهاجرین وانصار، وبعدها عرب ها وعجم ها وملت های مختلف دنیا را که هرکدام دارای فرهنگ وزبان وتمدن خاصی بودند، فراگیرد، به همین منوال نیز توانست تدین فقیهانه وصوفیگرایانه وطرزتفکر کلامی وفلسفی دارای مشرب های مختلف را نیز دردامان خویش پرورش دهد.

با وجود اجماع فقها بر این مساله که ” بیعت کردن برای بیشتر از یک خلیفه در یک زمان جائز نیست” با استناد به حدیثی که رسول خدا می فرماید:” اگر با دو خلیفه دریک وقت بیعت صورت گرفت، نفر دوم آن را (یعنی کسی را که در موجودیت خلیفه، خود را خلیفه خوانده و از مردم بیعت میخواهد) به قتل برسانید ” با وجود اینگونه روایات در این زمینه، فقها به وضعیت موجود اعتراف کرده وبرای بیرون رفت ازاین مشکل تئوری هایی ارائه کرده اند… امام نووی می گوید:” علما اتفاق نظردارند که روا نیست برای بیشترازیک خلیفه در یک زمان بیعت صورت گیرد خواه سرزمین اسلامی پهناور باشد یا خیر، وامام جوینی در کتاب خویش به نام (الارشاد) می گوید: اصحاب ما (یعنی شافعی مذهبان) به این باور اند که بیعت برای دوکس جایز نیست. گفت: (امام نووی) از منظرمن روا نیست که بیعت برای خلافت برای دو نفر در یک سرزمین صورت گیرد واین سخنی است که همۀ علما بر آن اجماع دارند. واگر مسافه میان دو امام زیاد بود وسرزمین های پهناوری میان شان فاصله ایجاد می کرد در آن صورت احتمال جواز می رود”.

اینگونه اختلاف ها – همواره – مفید ومثبت ومشروع ومقبول نبود، لکن در همه حال -همیشه- جایگاه ونصیب خود را در دامن اسلام وزیر سایۀ آن پیدا می کرد.

قرن ها پیش خلیفه عباسی ابوجعفر منصور تلاش کرد تا برهمۀ امت اسلامی یک مذهب ویک کتاب را که مذهب مالک وکتابش موطا بود، مقرر گرداند. امام مالک را دعوت کرد ومساله را با او درمیان گذاشت وبرای امام مالک گفت: اگر زنده باشم کتابت را با آب طلا خواهم نوشت چنانچه قرآن را می نویسند سپس آن را بر دیوار کعبه می آویزم ومردم را برعمل به آن دعوت می کنم … وگفت:علم را یکی خواهم ساخت …

امام مالک گفت: یا امیرالمومنین چنین مکن؛ زیرا اقوال واحادیث رسول خدا بوسیله یارانش وکسانی که بعد از ایشان آمده اند به آن ها رسیده که آن را یاد گرفته وبه آن عمل کرده واعتماد دارند، وبرگرداندن آن ها از چیزهایی که به آن اعتقاد دارند خیلی دشوار است، پس مردم را با باورهای شان ومذهبی که انتخاب کرده اند واگذار.

منصور گفت: اگر با من موافقت می کردی من این کار را انجام می دادم …”.

این موضعگیری بزرگوارانه امام مالک به موضع گیری خلیفۀ راشد عمربن عبدالعزیر می ماند که برایش گفتند: ای کاش مردم را بر یک چیز جمع کنید. وی – رضی الله عنه – گفت: اگر اصحاب پیامبر اختلاف نمی کردند برایم چندان خوشایند نبود. سپس به شهرها وولایت ها نوشت که: هرقوم مطابق فقه علمای خویش قضاوت کنند”.

وایشان گفتند:” برایم خوشایند نبود اگر اصحاب رسول خدا اختلاف نمی کردند؛ برای اینکه اگر آن ها اختلاف نمی کردند رخصتی وجود نمی داشت”.

حکومت موحدین ورفع اختلافات؟

در قرن ششم هجری زمانیکه پایه های دولت موحدین( دارای توجه ظاهری) بر ویرانه های دولت مرابطین(که به نام دولت فقها یاد می شد) مستحکم شد. حاکمان جدید عزم خویش را جزم کرده تا مذهب امام مالک واختلافات فقهی آن را از مغرب محو ونابود سازند، وبه گمان خویش مردم را وحدت بخشیده وبر محور کتاب وسنت جمع کنند …

فقیه مالکی حافظ ابوبکربن جد، گوشه از این ماجرا را چنین حکایت می کند. وی می گوید :” هنگامیکه بر امیرالمومنین ابویعقوب وارد شدم، ونخستین باربود که برایشان وارد می شدم، پیش رویش کتاب ابن یونس را دیدم، گفت: یا ابوبکر، من به این آراء پراکنده نگاه می کنم که در دین خدا بدعت ها بوجود آورده است. چه فکر می کنی ای ابوبکر دریک مساله چهار ویا پنج قول ویا بیشتر ذکر گردیده؟! کدام یک از این اقوال حق بوده ومقلد به کدام آن عمل کند؟ من خواستم التباسی را که برای شان عارض گردیده بود رفع کنم که سخنم را قطع کرد وگفت: یا ابابکر جز این، واشاره ای به قران کریم کرد واین، اشاره به کتاب سنن ابوداود کرد که در پهلوی راستش بود، ویا شمشیر”.

اما شمشیر هیچگاهی خردها را وحدت نمی بخشد وافکار واندیشه ها را تغیر نمی دهد، اینگونه تلاش ها همواره به ناکامی انجامیده وفقه واختلافات فقهی باقی وپایدار مانده است، با وجود اینکه موحدین هزاران کتاب را در شهر فاس وشهرهای دیگر آتش زدند اما فقه واختلافات فقهی مسیر خویش را پیمود وبه راهش ادامه داد.

نویسنده: پروفسور احمدالریسونی

برگردان به فارسی: احمدذکی” خاورنیا”

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا