خبر و دیدگاه

چرا داکتر زلمی رسول گزینه برتر است؟

شهروندان یک جامعه مدرن جدا از رای دادن، مسئولیت تشخیص درست و رای آگاهانه را نیز دارند. شهروند واقعی کسی است که بتواند مصلحت عمومی را اراده کند و در راستای منافع ملی مسئولانه قدم بردارد. در این شکی نیست که رای دادن آگاهانه، انتخاب آگاهانه، را اقتضا می کند و تشخیص درست گزینه مطلوب وابسته به میزان خرد و شعور سیاسی افراد جامعه است.

در موقعیت حساس کنونی شکی ندارم که خاموشی نسل ما به معنی فراموشی آرمانها و آرزوهای ما در نظام آینده خواهد بود. به عنوان کسی که افتخار نمایندگی از یک نسل را دارد، مسئولیت دارم تا با کمک به نسل خود برای یک انتخاب آگاهانه تر، حرکت آنها را به جانب تعالی و شکوفایی آسانتر کنم. با ذکر این مسئله که این جهت دهی باید به پویایی جامعه جوان و فردای ما کمک کند. 
باید به خاطر داشت که افغانستان را بیشتر از این یارای تجربه تلخ بی تفاوتی نسل ها نسبت به جامعه نیست. اگر مسئولیت خود را در قبال آینده جمعی مان احساس کنیم، می توانیم فردا، با افتخار در مقابل پرسشهای فرزندان خود پاسخی داشته باشیم. 

با در نظر داشت معیارهای پذیرفته شدۀ حکومتداری در کشورهای پیشرفتۀ جهان، هنگامی که این معیارها در افغانستان مورد تطبیق و مقایسه قرار گیرد، باید اذعان کنم که گزینه ای معیاری و ایده آل که به صورت جامع، همۀ این معیارها را به همراه داشته باشد، کمتر به چشم می خورد. این در حالیست که انتخاب نمودن و فردا را رقم زدن، هیپ بدیلی ندارد و علیرغم شرایط موجود ناگزیریم از میان گزینه های موجود، انتخاب کنیم. اما باید تیمی که در مقایسه با دیگران معقولیت بیشتری داشته و میدان نقش آفرینی بیشتری را برای نسل مان فراهم کرده ، مورد حمایت قرار بگیرد تا باشد که رای ما چرخاننده چرخ تحول در تاریخ کشور عزیز مان باشد. بنده نیز برای ادای مسئولیتم از چنین تیمی حمایت کردم.

باحفظ احترام به دیگر کاندیدان محترم انتخابات ریاست جمهوری بر مبنای مطالعات و مقایسه هایی که داشتم به این نتیجه رسیدم که تیم داکتر زلمی رسول نسبت به دیگران در جایگاه برتری قرار دارد. برای به کرسی نشاندن ادعایم نیز لازم است تا دلایلی مبنی بر این انتخاب ارائه کنم.

۱. اولین دلیلم اینست که داکتر زلمی رسول از حرف فراتر رفته و به نیمی از جامعه ما که زنان هستند احترام گذاشته و بانوی فرهیخته، خانم داکتر حبیبه سرابی را که تجربه هشت سال کار صادقانه به عنوان والی بامیان را دارد، بعنوان معاون دوم خود انتخاب نموده است. جدای از اینکه این خود یک دست آورد بزرگ برای زنان افغانستان است، من با صحبت های طولانی که با ایشان داشتم، قاطعیت شان نسبت به حل مشکلات زنان به ویژه معضل خشونت علیه زنان کاملاً آشکار و هویدا بود. به من حق بدهید که به عنوان نماینده زنان، از جنایات هولناکی که علیه زنان در این کشور اتفاق افتاده هراس داشته باشم و وقتی چنین تیمی بر هویت زنان که نیمی از جمعیت جامعه هستند، احترام می گذارد، در کنارش بایستم.

۲. دومین دلیلم شکستن ساختاری بود که متاسفانه در چهار دهه گذشته افغانستان را به منجلاب تباهی کشانده است. قوم گرایی و فردمحوری باعث شده تا چند نفر انگشت شمار، به عنوان رهبران قومی، سرنوشت بخش عظیمی از مردم مان را به بهانه هایی چون قوم و لسان به گرو بگیرند و برای رسیدن به قدرت و منفعت بر آتش تعصبات قومی و لسانی دامن بزنند. از این رهگذر، منفعتش نصیب رهبران قومی و آتشش نصیب مردم ما شده است. باور دارم که تیم اعتدال، برابری و سازندگی، به چنین افرادی درترکیب خود اجازه حضور نداده و برای ریشه کن کردن این تعصبات پست، عزم قوی دارد.

۳. سومین دلیل که می تواند قوی ترین نیز باشد اینست که افرادی در اطراف بعضی تیم ها جمع شدند که سکوت و بی تفاوتی من و امثال من، زمینه را برای رسیدن این افراد به قدرت و سوء استفاده از قدرت فراهم خواهد کرد. من به خود اجازه می دهم برای جلوگیری از به قدرت رسیدن افراد ناشایسته، فرومایه و فاسد، که منطق شان ختم می شود به لسان شان و قوم شان، در کنار رقبای انتخاباتی این افراد بایستم. افغانستان کشوریست با اقوام متفاوت و زبان های گوناگون که این مشخصه بر زیبایی و جذابیت سرزمین خوبم، افغانستان افزوده است. هیچگاه اجازه نخواهم داد این زیبایی با افکار و نظریات پست قومی، نژادی و لسانی آلوده گردد.

۴. چهارمین دلیلم اینست که افغانستان از نگاه امنیتی نیاز به یک دوره امنیتی دارد که در راس آن افرادی غیر امنیتی حضور داشته باشند. رهبرانی که به مقوله امنیت از عینک سخت افزاری نگاه می کنند، سابقه حضور نظامی را در گذشته کشور دارا می باشند و برای حل معضلات امنیتی افغانستان، به بعد نرم امنیت توجهی ندارند، و نمی توانند ساختار امنیتی کشور را متحول کنند. تیم اعتدال، برابری و سازندگی به مقوله امنیت از عینک نرم افزاری نیز نگاه می کند و توان تغییر وضعیت امنیتی را به جانب مطلوب دارا می باشد.

۵. باید هشدار دهم که افغانستان دیگر توان تصفیه حساب های قومی و سمتی را ندارد. در صورت پیروزی اکثر تیم های دیگر، انرژی نظام آینده به جای عرضه خدمات برای مردم عزیز افغانستان، صرف جابجایی ها و تصفیه های قومی در ادارات خواهد شد. تیم داکتر زلمی رسول بیشتر متمرکز روی برنامه ها و کمتر متمرکز روی تصفیه حساب های افراد کلیدی به دلیل هویت قومی لسانی شان خواهد بود.

۶. یقین دارم که در صورت موفقیت تیم اعتدال، برابری و سازندگی با حفظ دست آورد های ده سال گدشته به پیش خواهیم رفت. اما بدون شک تیم های زیادی هستند که در صورت موفقیت نه تنها جامعه افغانستان را به جانب ترقی رهنمون نخواهند کرد، بلکه باعث خواهند شد تا اکثر دستاورد های ده سال گذشته را نیز از دست بدهیم و صف بندی های جناحی افغانستان را دوباره دچار زدو بندهای بی نتیجه کند. آنچه برای ملت مان سخت گران تمام خواهد شد.

۷. ترسیدم از اینکه خاموش بشینم و عده ای انگشت شمار با مفکوره های قومی و سمتی و در عین زمان با چرب زبانی، دوباره این مردم و ملت بیچاره را به سوی ناکجا آباد بدبختی ببرند و در نتیجه مردم عزیز ما باز روی به آسمان کرده مشکلات خود را به خدا حواله کنند. در صورتیکه خداوند انسان را اشرف مخلوقات خلق کرده و یگانه ویژه گی که انسان نسبت به دیگر موجودات زنده دارد، تعقل و تفکر اوست تا راه زندگی و تکامل خود را بیابد. راهی که کشورهای انکشاف یافته پیموده اند.

در اخیر لازم است تا به دو نکته یا دغدغه که اذهان مردم شریف افغانستان را در مورد تیم اعتدال، برابری و سازندگی به خود مشغول ساخته است، اشاره کنم.

اولین نکته اینست که حکومت مافیایی کنونی از این تیم حمایت میکند.

من به مافیایی بودن حکومت فعلی هیچ شکی ندارم، مهره های مافیایی را می شناسم، بارها علیه آنها در مجلس نمایندگان صدا بلند کردم و همیشه یکی از منتقدین سرسخت شان بودم. من باور دارم که نظام کنونی فرصت های تاریخی زیادی را برای پیشرفت، ترقی، تعالی و ملت شدن داشته که از دست داده است. ظرفیت ها و فرصتهای این نظام بارها توسط افرادی برای مقاصد قومی ، لسانی و سیاسی بکار گرفته شده و مردم افغانستان را متضرر ساخته است.

ولی باید دقیق محاسبه کنیم که آنانیکه بیش از یک دهه، فرصتهای یک ملت را به چالش کشیده و سرمایه های ملی را به باد فنا داده اند، و جز چپاول، نفاق، فرافکنی و قوم گرایی دستاوردی برای ما نداشته اند، در حال حاضر در کنار کدام تیم های انتخاباتی ایستاده اند؟ روی سخنم با همه تیم هاست. چه آنهایی که خود را اپوزیسیون سیاسی میدانند و چه آنهایی که قبلا در نظام فاسد کنونی شریک بودند. اندکی به اطراف خود بنگرید و ببینید فاسد ترین مهره های نظام کنونی برای تداوم فساد خود، و برای تداوم سراشیبی و سوء استفاده از منابع چه دست و پایی می زنند. هیچکدام از این فاسدین در تیم اعتدال، برابری و سازندگی نقشی ندارند و سفره خود را در تیم های دیگر پهن کرده اند چون می دانند میدان کافی برای سوء استفاده در صورت برنده شدن آن تیم ها برایشان در نظام آینده وجود خواهد داشت. آرزویی که امیدوارم هیچگاه به حقیقت نپیوندد.

من بارها در بحث های خود اذعان کردم که ما در افغانستان، اپوزیسیون سیاسی معیاری نداریم. در ده سال گذشته، هر کس از قدرت کنار رفت، به اپوزیسیون پیوست و حکومت را به باد انتقاد گرفت. مضحک تراز آن این است که عده ای دیگر نیز، در عین زمانی که در قدرت هستند، خود را اپوزیسیون می خوانند. چطور ممکن است افرادی که خود را اپوزیسیون میدانند، از کاخ ریاست جمهوری گرفته تا پایین ترین ارکان حکومتداری، در دولتداری، تصمیم گیری و تقسیم منابع شریک باشند. به تعبیری، هم شریک دزد باشند و هم رفیق قافله؟ در نتیجه، فساد و نابسامانی های این نظام را حواله کنند به یک شخص و خود، که عملاً در قدرت سهیم هستند را مبرا از هرگونه اتهام بدانند.

من طوریکه به مردم قول داده بودم تا یک قطره خون در بدن دارم در کنار این ملت هستم. و هیچ وقت بخاطر منافع کوچک سیاسی گوشه نشینی و سکوت اختیار نکردم، چون گناه می کردم. من نگفتم در انتخابات از هیچ گزینه ای حمایت نمیکنم، طبق نظر یکی از اساتید جید اسلامی از نظر اسلامی هم کنار نشستن کاریست غیر شرعی که جواز ندارد. 

تصمیم گرفتم تا در بیست روز مانده به انتخابت اعلام موضع کنم چون باید می دانستم حمایت کنندگان تیم های مختلف چه کسانی هستند و مهره های فاسد نظام کنونی، چه افراطیون قومی و لسانی، چه مفسدین مالی و چه مافیای اداری در کدام تیم ها جا گرفته اند. بعد از بررسی دانستم که افراد غیر معقول و مهره های خطرناک، در تیم هایی جا خوش کرده و مسئولین درجه یک شده اند، که با زر، زور و تزویر و با وارونه جلوه دادن حقیقت، سرنوشت مردم افغانستان را به بازی گرفته و از سادگی و حافظه کوتاه مدت مردم مان سوء استفاده می کند. امیدوارم افغانستان هیچگاه شاهد چنان رهبرانی نباشد و کسانی به قدرت برسند که قلب شان برای این ملت می تپد.

خرسندم از اینکه مسئولیتی که بر شانه هایم سنگینی می کرد ادا کرده ام و از تیمی حمایت کردم که توانسته به شکلی از اشکال، نخبه های کشور و کسانیکه سابقه فساد مالی را ندارند، در اطراف خود جمع نماید. نخبگانی که واقعیت های زیادی را در مورد نظام کنونی می دانند، به دنبال منافع شخصی نیستند و برای آینده افغانستان آرزوهای بزرگی دارند. 

از خواهران و برادرانی که تصمیم خود را گرفته اند نیز تقاضا می کنم تا با تعقل و آگاهی، نه با انتقاد بی پایه، اندکی به حرفهای من فکر کنند و اگر تصمیمی گرفته اند که در راستای منافع ملی مان نیست، در آن تصمیم بازنگری کنند تا باشد هم مادر وطن، هم ملت رنجدیده افغانستان و آفریدگار توانا از ایشان راضی باشد. به هر روی چه باشیم و چه نباشیم، چه برنده شویم و چه دیگران ببرند، راه ما همان است، راه راستی، راه افغانستان. برایم پیروزی مهم نیست، مهم اینست که در راه درست قدم بگذارم.

پیروزی نصیب ملت آگاه افغانستان باد!

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا