خبر و دیدگاه

مظلوم نمایی پشتون ها و ساده لوحی جامعه جهانی

karzai_bowinghead_obama

پشتون ها با سر تمبگی و لجاجت که خاصیت هر جامعه بدوی و قبیله ای است؛ خواست های تمامیت خواهانه خویش را بر افکار جامعه جهانی تحمیل می کنند. جامعه جهانی که با شعار افسونگر دموکراسی و حقوق بشر وارد شده بودند، اینک پوزه بر خاک و خاشاک می مالد و به هر طریقی متوسل می شود تا شکست خود را در مقابل چهارتا تروریست و حامیان بدوی شان بپوشاند. آن بوق و کرنای اول و این  فروتنی و خضوع بی شرمانه فعلی بر پیشگاه جلادان و جانیان هزاران انسان بی گناه؛ مارا بیش از پیش بر پوچی و تهی بودن عصر مان متیقین می سازد! پوچی نه تنها در روابط و مناسبات فردی افراد بشر سایه انداخته است؛ بلکه سیاست و روابط جمعی را در گستره وسیعی مکدر ساخته است. کجاست آن لیست های طویل سیاه که به رویت آن ها خانه به خانه به دنبال تروریستان می گشتند  ولی حالا با تضرع و لابه به دنبال آن ها به خاطر صلح می گردند و از هر پوزخند و ریشخند تروریستان تفاسیر خوش بینانه ای ارایه می دهند؟

 اینکه جامعه جهانی در مبارزه با تروریزم چگونه شکست خورد، فاکتورهای مختلف نقش داشت ولی از آن جمله می توان اساسی ترین عامل یعنی “رهنمایان غلط و دو روی” را نشانه گرفت. زیرا این ها بودند که قدم به قدم جامعه جهانی را در باتلاق ناکامی سوق دادند. “رهنمایان غلط و دو روی” که جز منافع قومی دیگر هیچ هدفی را دنبال نمی کردند، بر پروسه ملت سازی، مشارکت سیاسی همه اقوام و شکل گیری اداره ملی شدیدا مانع شدند و هر اقدام حیاتی کشورهای کمک کننده  را بر حول “دروغ بزرگ” قوم اکثریت و پشتون های آسیب دیده از جنگ و محروم مانده از توجهات جامعه جهانی جهت دادند که نه حمایت آن ها به دست آمد و نه بازسازیی که صورت گرفت به دلیل اندیشه ویرانگری و وحشی گری دوام آورد. هم کمک های هنگفت در آن مناطق هدر رفت و هم جنگ طولانی و پرمصرف نیروهای بین المللی را فرسوده ساخت. این “رهنمایان غلط و دوری” در دو جبهه داخل و بیرون از افغانستان به فضا سازی و خلق تصویر محق و مظلوم از پشتون ها پرداختند که در داخل افغانستان به کمک کرزی از طالبان خونخوار تصویر براداران ناراضی را پردازش کردند و در مقابل حملات نیروهای بین المللی سپر برای آن ها واقع شدند تا جایی که حمله کننده های انتحاری آن ها با انعام از زندان ها آزاد شدند.

“رهنمایان غلط و دوری” در جبهه بیرون از افغانستان نیز یک همنوایی جهانی را به نفع پشتون ها به وجود آورده اند. حالا کمتر کشوری را می توان مشاهده کرد که راه حل افغانستان را بر مشارکت طالبان در ساختار قدرت نداند. چه بسا که برای بعضی از کشورها، طالبان به مثابه یک جنبش ملی مبارزه با اشغالگران قلمداد می شود؛ باوری که فاشیست های پشتون در جبهه بیرون از افغانستان در ذهن مردم خوش باور و ساده لوح دنیا خلق کرده اند. در رسانه های رسمی بعضی از کشورها؛ پشتون ها مظلوم نشان داده می شوند و کرزی یک ملی گرای سرسخت! پشتون ها به این دلیل مظلوم نموده می شود که اکثریت مطلق ( تا ۸۰%) جمعیت افغانستان را تشکیل می دهند و سهم بسیارکمتر از این را در ساختار قدرت دارند. طالبان و کرزی به این دلیل ملی گرا محسوب می شوند که خارجی ها را اشغالگر می خوانند! بعضی وقت ها آمارهایی که در بعضی رسانه های خارجی نشر می شود، واقعا در عصر انفجار اطلاعات ناامید کننده است و هنوز که هنوز است اقوام دیگر به دنیا ثبوت نتوانسته اند که این یک “دروغ بزرگ” است و نه تنها پشتون ها اکثریت مطلق نیستند، بلکه مظلوم هم نیستند، برعکس ظالم هستند و خونخوار. اگر اکثریت هستند چرا با شیوه های دموکراتیک خود را ثبوت نمی توانند؟ چرا از دموکراسی و فضای بازسیاسی وحشت دارند؟ چرا از حصاییه گیری وحشت دارند؟ این اکثریت و این مظلوم نمایی افسانه هستند و در دموکراسی واقعی آنها بازنده هستند و مونوپولی سیاسی خود را از دست می دهند، از همین روی از هر آنچه به افشاگری و حقیقت بیانجامد، وحشت دارند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا