خبر و دیدگاه

با دلی پر خون و قلبی شکسته در سوگ یک قهرمان

general_daud_laughing

یک بار دیگر دستان مرگ افروز دشمنان مردم افغانستان از آستین سیاه اندیشان قاتل و جاهل قبیله ترور و حشت، بیرون آمدند و گل سرخ آرزو های مردم افغانستان را در میان امواج خون و آتش پرپر کرد. جنرال محمد داود “داود” فرمانده قهرمان و دشمن ستیز این سرزمین که کوهپایه های شمال شرق افغانستان نقش گامهای استوار او را برای همیشه در جبین خود نقش دارند، گل سرخ آرزوی مردم افغانستان بود که تاز ه در باغ دل مردم خود به ثمر نشسته و عطر شهامت و دلیر مردی اش چون طراوت بهار مشام زمان را معطر می کرد. او فرزند ستم سوختگیهای تاریخ سرزمینش بود که به آزادی اقتدا کرده بود. او از سلاله نور و ایمان بود که باورهای نیرومندش به آرمانهای مردم افغانستان چنان مهتاب بر شبستان سیاه می تابید، بر شب نشینان پیغام سحر می گفت و اراده آهنینش چون کوه استوار در مقابل سهمگین حوادث، بر قله های هندوکش طعنه می زد.

او وارث درد و رنج تاریخی مردمش بود؛ همان مردمی که در امتداد تاریخ این گورستان آرزوی شان، در شعله های ستم سوخته اند و در زیر شلاق استبداد جان داده اند. او فریاد در گلو خفته ی تمام ستم دیدگان و مغضوبین این سرزمین بود که در گستره تاریخ این سرزمین در شراره های ستم سوخته اند و خاکستر شده اند. آری او تبلور اراده و شهامت ملت قهرمان افغانستان بود که در دشوارترین لحظات تاریخ این سرزمین از دل آرزوهای مردم قامت بر افراشت و چنان دژ مستحکم در مقابل سنگین ترین تهاجم دشمنان این وطن سینه سپر کرد و از عزت و شرافت مردمش دفاع کرد. او فرزند جهاد و مقاومت بود که سالهای زندگی اش را از بزرگ مرد تاریخ افغانستان شهید احمدشاه مسعود اندیشه آموخت و در روزهای تلخ مقاومت علیه دشمنان مردم افغانستان زیباترین نشانه های افتخار و سر افرازی را بر سینه آویخت. آری! او قهرمان داود بود. جنرال افتخار آفرین کوهپایه های هندوکش، سردار دلیر و شهامت افروز خطه اندیشه و فرهنگ، سرفصل آرزوهای سبز مردم افغانستان، فرزند مومن و فداکار وطن که عشق گدازان خدمت به مردمش او را ستاره ساخت و بر سپهر آرزوهای مردمش زیبا می درخشید.  

اما امروز آسمان خطه اندیشه وفرهنگ خون می گرید، کوهپایه های هندوکش در ماتم عمیق فرو رفته است، سنگرهای مقاومت که نقش پای او را در دل خود نقش دارد، درسوگ عظیم نشسته اند، آسمان آرزوهای مردم قهرمان افغانستان، سوگوار مرگ خونین مهتاب است؛ مهتابی که در شب سیاه درخشید، ملت افغانستان لباس سیاه ماتم پوشیده است و فرشته گان خداوند شال عزا بر سر نهاده اند. داود دیگر به خیل شهیدان پیوست و جاودانه شد. او رفت و در آسمان ابدیت پرکشید. او رفت تا شاهد ادعای کسانی باشد که سرود آزادی می سرایند. هرچند که دشمنان مردم افغانستان با همدستی ارگ نشینان طالب این گل سرخ آرزوهای مردم افغانستان را پرپر کرد اما هزاران گلهای سرخ دیگر جوانه خواهند زد و هزاران داود دیگر قامت برخواهند افراشت و بر خرمن خیال باطل دشمنان داود شعله ورتر ازهمیشه آتش خواهند افروخت. داود کبوتر شد و پرکشید اما دشمنان داود بدانند که داود در خون و در اندیشه ی مردمش جریان دارد و گرم تر از همیشه نفس می کشد. داود زنده است، او در دل میلیونها هموطنش نفس می کشد، او در آرزوهای میلیونها انسان این سرزمین جاری است ، او درخشنده تر از مهتاب در شام تاریک مردمش می درخشد، او بسان باران بهاری در باغستان باورهای مردمش می بارد، او جاودانه است در دل زمان و در خاطرات کوهپایه های هندوکش که جولانگه پیکار و دلاور مردیهایش بود. داود! سوگند به خون مقدست که تو سبز تر از همیشه در دل مردمت جوانه می بندی و قهرمان تر از همیشه در خاطرات مردمت می درخشی. درخشنده تر از همیشه در سپهر آرزو های مردمت پرتو می افروزی. داود! من چیزی ندارم جز دل تکه تکه و قطره اشکی که بر مزار خونینت بریزم. داود! من چیزی ندارم جز قلم شکسته ام. اما سوگند به بلندای شهامتت که تا آخرین نفس از تو و از آرزوهای رهایی بخش تو خواهم نوشت و دشمنان مزدورت را رو سیاه خواهم ساخت. داود!سوگند به جاودانگی ات که دوستانت تا مرز جان از پا نخواهند نشست و با شمشیر اندیشه و قلم بر فرق دشمنانت خواهند کوبید تا سیاه اندیشان قبیله در جهنم آرزوهای شان خاکستر شوند. داود! سوگند به آخرین لحظه ای که درخون تپیدی، گلباغ آرزوهای بلندت که در آن گلهای سرخ شهامت و آزادگی رسته بود سبز و معطر از همیشه خواهند درخشید. به قلم سوگند به ضجه های دردی که ازسینه اش برمی آید سوگند…که پرچم آرزوهای انسان پرور و صلح گسترت برزمین نخواهند ماند. داود! چه نامردند اگر کسانی قدسیت خون و گوهر آرزوهایت را در آستان ریس قبیله به معامله ببرند. اما سوگند به قطره قطره خونت و سوگند به قدسیت آروزهایت که با قلم شکسته ام چهره های معامله گران را سیاه خواهم کرد. داود! مرگ پایان کبوتر نیست و جولانگه پرواز تو عرصه پرواز هزاران کبوتر دیگر خواهد بود. 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا