خبر و دیدگاه

طالبان ستون پنجم برای تحقق عمق استراتیژی پاکستان در کشور ما

pakistan_behind_taliban

 

پاکستانی ها از مدت های طولانی برای رسیدن به عمق استراتیژی شان در کشور ما بالای گروه هایی مختلف سرمایه گذاری کردند و از این گروه ها در مقاطع معین زمانی برای تحقق برنامه های شان هم به حیث نیروهایی فشار سیاسی و هم به حیث نیروی فشار نظامی استفاده برده اند.

البته قبل از کودتای نظامی ۷ثور ۱۳۵۷ در زمان سردمداری محمدظاهر شاه و بعد در زمان سردمداری محمدداود نیرو های سیاسی و گروهک های نظامی وجود داشت که در راستای منافع پاکستان کاروفعالیت داشتند که از آن جمله میتوان به صراحت ادعا کرد که گلبدین حکمتیار یکی از گروهک هایی بود که قبل از سال ۱۳۵۷ با استفاده ازامکانات پاکستانی ها درشهر کابل ویک تعداد ولایات  به ترور وتیزاب پاشی وایجاد فضای ترس ووحشت دربین مردم فعالیت داشت واین گروه بخصوص زمانی بیشتر موردتوجه و تحت رهبری ای اس ای درآمد که درماه جدی سال ۱۳۵۸مداخله نظامی اتحاد شوروی سابق آغاز گردید و درست یک مرحله جدید از آرایش جدید از نیروها هم درداخل کشور و همزمان درسطح منطقه وجهان بوجود آمد که درهمین زمان حکمتیار به حیث گروه قبلن آماده شده توسط پاکستانی ها مورد توجه نیروهای مخالف موجود یت نیروهایی نظامی شوروی سابق در سطح بینن المللی که درراس شان ایالات متحده امریکا  در تبانی با پاکستانی ها قرار گرفت که درآن طرف مرز با اعتماد ترین گروه بود که زیاد ترین کمک های مالی ونظامی کشورهایی غربی و عربی بدسترس همین گروه قرارمی گرفت و ما شاهد زنده راکت پرانی هایی این گروه وکشتار مردم بی دفاع و بی گناه شهر کابل وسایر مناطق کشور بودیم و هر آنچه در توان داشت برای تخریب زیر بناهای اقتصادی و نظامی و ایجاد فضای وحشت و دهشت در راستای وظایف سپرده شده برایش توسط پاکستانی ها دریغ نکرد ولی پاکستانی ها قناعت شان فراهم نشد با آن اهدافی که باید توسط حکمتیار تحقق می یافت دست نیافتند و در حفظ و موجودیت این گروه، پاکستانی ها گروه تازه را از بطن مادری بنام بوتو و پدری بنام نصیرالله بابر بوجود آوردند تا برای رسیدن به آن اهدافی که توسط گروه قبلی نتوانستند برسند ازطریق طالبان هدف را بر آورده سازند.

ناگفته نباید گذاشت هر چند انگلیس ها وعربستان سعودی تمویل کنندگان اصلی این گروه بودند که البته این کشور ها هم دنبال منافع و تحقق اهداف کوتاه مدت ودرازمدت خودشان بودند ولی پاکستانی ها با بسیار درایت همه امکانات مالی ونظامی کشورهایی تمویل کننده را به نفع اهداف ومنافع کشورشان بهره برداری خوب کردند ، طالبان به حیث سربازان اردوی پاکستان به اکثریت ولایات کشورما مسلط شدند عمق استراتیژی آن ها که تسلط به شمال وهندوکش بود ، موجودیت وحضور بالقوه نیروهایی مقاومت ملی مردم به رهبری مردی از تبار ابومسلم خراسانی احمدشاه مسعود مانع بزرگی برای پیشروی وتحقق اهداف پاکستان بود که نتوانستند بر همه کشور تسلط پیدا کنند وبرای بر داشتن این مانع از تمام امکانات داخلی وبینن المللی استفاده نمودند وآن مرد بزرگ را از سر راه شان بر داشتند وحادثه ۱۱سپتمبر ۲۰۰۱ زمینه مداخله نظامی امریکا و انگلیس ها وناتو را مساعد نمود وناتو ودرراس امریکا به بهانه مبارزه  باتروریزم بینن المللی وازبین بردن لانه های تروریست های بینن المللی با سازوبرگ نظامی وارد کشورما شدند ، جریان قریب ده سال موجودیت این نیروها نشان داد که درین مبارزه وبصورت هماهنگ از همه نیروها وامکانات دست داشته درجهت سرکوب تروریست ها استفاده به عمل نمی آید ودربسیاری از موارد رویارویی وحتی رقابت های دیده شده وحرکت های مشکوک نیروهای انگلیسی در ولایت هلمند وبالا رفتن تولید تریاک ومعاملات پنهانی آنها با طالبان وبلاخره اخراج دونفر اتباع انگلیسی ازولایت هلمند دررابطه با تمویل وتوزیع سلاح به طالبان نشان دهنده این امر بودکه انگلیس ها خوش ندارند که کشورهای دیگر درمناطق منافع حیاتی شان دست درازی کنند،وحتی اگر این کشورها متحدین عضو ناتوی آنها  وامریکا باشد.

گرچه برای نیروهایی مخالف طالبان وضد پاکستانی سازی حاکمیت پوشیده نیست که انگلیس ها و عربستان سعودی تمویل کنندگان این سیاست ها اند که آخرین مسله رسوایی توزیع سلاح وتجهیز طالبان درهلمند ومناطق دیگر درکشور توسط انگلیس ها تثبیت کننده این واقیعت انکارناپذیر است که درعقب این همه جنایات انگلیسها، پاکستانی ها، سعودی ها، کرزی، طالبان و حکمتیار قرار دارند.

پاکستانی ها برای تحقق برنامه ها وعمق استراتیژی درولایات شمال کشورپایگاه های را درولایات کندزوبغلان به حمایت انگلیس ها ایجاد کردند که درین زمینه قبل از انتخابات ریاست جمهوری مسله انتقال طالبان توسط طیارات هلیکوپتر افشا شد و چندین بار انجنیر عمر والی قبلی ولایت کندز مبنی بر حضوروموجودیت وافزایش طالبان درین ولایت که در اصل مخالفت به پایگاه سازی های پاکستانی ها بود هشدارداد که در نتیجه به هدایت پاکستانی ها وامکانات ایجادشده برای آن ها به شهادت رسید واین اقدام تروریستی علیه والی کندزنشان دادن ضرب شصت پاکستانی ها وهوشداری به آنعده از کسانی بود که درمخالفت با پاکستانی سازی حکومت درکشور قراردارند وبعد دریک اقدام دیگر یکی از شخصیت هایی دیگر که بصورت پیگیر ودوامدار در افشای دسائس پاکستانی ها می پرداخت درهمکاری با پاکستانی های درون حکومت که همانا طالبان و گلبدینی های داخل ارگ وکرزی امرالله صالح را از ریاست امنیت ملی بر کنار ودر عوض فعلن در جهت پاکستانی سازی این اداره وپاک سازی آن از وجود افراد ضد طالبان و پاکستان به شدت جریان دارد.

آخرین حمله انتحاری بالای شهید عبدالرحمن سیدخیلی نشان دهنده انتهای عصبانیت پاکستانی ها وبه خصوص ای اس ای می باشد ، عملیات هایی پاکسازی ولایت های کندز وبغلان که در حقیقت ضربات خورد کننده بر پیکر نیروهایی ستون پنجم آن ها برای تحقق عمق استراتیژیک آن ها بودواین حمله ضد حمله علیه فرمانده پولیس کندزکه مبتکر عملیات های اخیربود نمایانگر نشانه گیری اهداف توسط پاکستانی ها وبه خصوص ای اس ای است ،نه طالبان  که به منظور احیای روحیه ومورال ازدست رفته طالبان وستون پنجم پاکستان درمناطق شمال وشمال شرق کشور صورت گرفت.

پیشبرد عملیات های نظامی در ولایات کندز و بغلان به ادامه عملیات های قبلی بدون وقفه بالای نیروهای پاکستانی و پاکسازی این مناطق برای بازگشت فضای آرامش نه تنها درین ولایات بلکه تاثیرات بسیار جدی بالای روحیه مردم و به وجود آمدن امن و آرامش در ولایات دیگر کشورخواهد بود.

قابل تذکر میدانم که پاکستان در تبانی با انگلیسها و عربستان سعودی استراتیژی جنگ فرسایشی و حمله از هزار جناح را که علیه شوروی ها استفاده میشد، امروز به خاطر از صحنه کشیدن امریکایی ها علیه امریکایی ها بکارمی برند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا