خبر و دیدگاه

حزب اسلامی از نشر حقایق جلو ګیری میکند

hekmatyar

 

یاداشت:

چندی قبل نبشته ای در سایت شهادت (ارګان نشراتی حزب حکمتیار) از طرف شخصی بنام نابلیار به نشر رسید. بنده در مورد نبشته ایشان ابراز نظری داشتم که خوشبختانه در عین سایت و روزنامه به نشر رسید. طوریکه از نبشته دومی آقای نابلیار بر میاید که ایشان از نبشته بنده برداشت نادرستی داشته بودند، خواستم که چند نکته را خدمت ایشان تقدیم نمایم، چون در نبشته بنده بدون در نظرداشت این و ان فقط حقایق را دنبال نموده بودم به همین جرم نبشته ام قابلیت نشر را در سایت شهادت را از دست داد. میخواهم یاداور شوم که ایکاش جنایات حکمتیار انګشت شمار می بود که تنها من اګاه می بودم و دیګران نمیدانستند، در حالیکه همه ملت مسلمان و مجاهد افغانستان از تمامی جنایات حکمتیار اګاه اند. اګر روزنامه شهادت مطالب نویسنده ګان مستقل و آزاد اندیش را به نشر نمیرسانند تا جنایات رهبر شان افشا نشود فکر میکنم که یک تلاش نا کام خواهد بود، امروز فرد فرد افغان جنایات حکمتیار را به چشم سر مشاهده نموده است و نسل نو با استفاده از مطبوعات آزاد و سایتهای مختلف انترنیتی میتواند که از همچو حقایق تلخ تاریخ سه دهه ګدشته ما اګاه شوند. جای خیلی خوشی و مسرت است که امروزه حکمتیار از ان قوت و نیرو برخوردار نیست که در زمان جهاد در تبانی با پاکستان از ان برخوردار بود که اګر کدام خبرنګار آزاد بخاطر نشر حقایق تلاش مینمود، روز بعدی بطور نا مریی بقتل میرسید. (قتل ظالمانه شادروان میرویس جلیل و غیره…)


نکاتی چند خدمت آقای نابلیار

 

خیلی خوش استم که نویسندګان وطن پرور ما مسؤولیتهای ملی شانرا درک می کنند و در برابر مسایل حاد ملی که بر سر نوشت کشور و ملت رنجدیده ما تاثیر ګزار اند، خاموش نه نشسته اند و مطابق دیدګاههای بخصوص شان ابراز می کنند.

در شماره (۲۱۸۰)ماه سرطان سال جاری نوشتار آقای نابلیار را زیر عنوان (درنګی بر برداشتهای آقای عادل) یافتم، که در مورد ابراز نظر بنده نوشته اند. با کمال احترام به شخصیت نابلیار صاحب، توجه ایشان و خوانندګان ګرامی روزنامه شهادت را به چند نکته ذیل جلب مینمایم:

شما مینوسید: (سیاست مدار یک کشور اشتباه نه مىکند و اگر اشتباه کرد اشتباه اول وى اشتباه آخر آن مى باشد. درحال حاضر استاد ربانى، استاد سیاف و سایر رهبران جهادى که در ماحول حکومت پوشالى کابل قرار دارند اشتباه بزرگ و تاریخى را مرتکب شده اند که یقیناً تاریخ آیندۀ افغانستان در مورد آنها قضاوت خواهد کرد)

دوست عزیز! بهتر خواهد بود تا به تاریخ برګردیم؛ هدف بنده موجودیت ګروههای مجاهدین هنګام جهاد مسلحانه در کشور بیګانه است. تعدادی از رهبران جهادی در سال ۱۳۵۴خورشیدی به پاکستان پناه بردند. چون آنزمان رقابت میان حکومت افغانستان و پاکتسان به اوج خود رسیده بود، پاکستان با رسیدن اعضا‌‌‌‌‌ء نهضت اسلامی نقطه ضعف افغانستان را بدست آورد. ایشان توسط جنرالان پاکستانی مورد ترننګ نظامی قرار ګرفتند و دوباره به افغانستان سوق داده شدند تا در برابر حکومت محمد داوودخان دست به قیام بزنند. قیامی که به ناکامی انجامید.

امروزه همه اعضاء نهصت اسلامی از مبارزه مسلحانه در برابر رژیم مرحوم محمد داوود خان پشیمان اند. قبل از قیام مسلحانه استاد ربانی مخالف چنین اقدام بود. ایشان میګفتند: ( اینها خون ګرم هستند، جوان هستند. باید با داوود خان راه مذاکرات را در پیش ګرفت) ولی خود حکمتیار بر قیام مسلحانه تأکید می ورزید، تا اینکه قیام به ناکامی مواجه شد و تعداد زیادی از اعضا‌ء نهضت نو پای اسلامی په شهاد رسیدند.

اګر قضاوت و بینش واقعبینانه و بدور از تعصبات حزبی داشته باشیم، بدون تردید نظر استاد ربانی انزمان برای اینده نهضت و افغانستان مفید و مؤثر بود.

دو نکته را باید واضح ساخت:

  • بنده عضو جمعیت اسلامی افغانستان نه بودم و نه هم فعلا هستم.
  • دوم اینکه از موقف فعلی اقایان سیاف و ربانی به شدت انتقاد میکنم، فعلا ایشان در یک جنګی در برابر ملت شان قرار دارند که ایشان را نه تاریخ خواهند بخشید و نه هم ملت افغانستان.

در نکته دوم شما چنین میفرمایید: (بنده در رابطه کدام فتوى شرعى نداده ام، بلکه به نظر بنده استراتژى مطروحۀ من آغاز یک حرکت تکتیکى بوده که ما را بدون کدام تلفات به هدف مى رساند.)

درست است که شما کدام فتوی شرعی نداده اید و نه هم من ګفته ام که ګویا شما فتوی صادر نموده اید. من به این نظر ام که اګر شخصیتهای و چهرهای نیک و سالم جامعه در ارګانهای امنیت، پولیس و اردو ایفای وظیفه نمایند، اکثریت مردم بی دانش افغانستان به این باور خواهند شد که ګویا وظیفه در همچو ارګانها کاری نیک و در خور ستایش است و همګی به چنین ارګانها خواهند ګرایید. فکر میکنم همچو تاکتیک بیشتر مضر خواهد بود تا مفید.

در لابلای نوشتار تان شما در مورد انحلال ظالمانه اردوی تاریخی افغانستان مینوسید:( صرف نظر از اینکه آن اردو را کدام اشخاص وممالک جهان از بین برد یک نکته را خدمت تان به عرض مى رسانم آن اینکه: آن اردو فقط روبرو مى دید، راست، چپ و عقب خود را نه مى دید و حق دیدن آن را نداشتبه قوماندۀ روسها براى داودخان کودتا کردهمان اردو به قوماندۀ روسها براى تره کى و سایر کمونست ها کودتا کرد… فلهذا تنظیم هاى جهادى در همان وقت این مشکل را بخوبى مىدانستند…)

در تمامی قوانین دنیا این ماده درج است که اردوی یک کشور نباید در سیاست دخیل باشد، اګر شما به خاطر داشته باشید هنګام حکومت داوود خان حتی خواندن روزنامه در داخل مراکز نظامی ممنوع بود. چرا؟ فقط به همین خاطر تا اردوی سیاسی نشود. وظیفه اردو نګهداری مرزهای کشور و تأمین امنیت در داخل کشور است و بس. نمیدانم شما چګونه اردوی ملی افغانستان را بخاطر اطاعت از حکومتش زیر رګبار انتقاد قرابر میدهید؟ اردوی یک کشور باید از زمامداران کشور مذکور اطاعت نماید، اګر قرار باشد که نیروهای مسلح پس از قومانده ریس کشور خودش قضاوت کند، فکر میکنم که کشور را به بیرهه خواهد کشانید. و دوم اینکه شما میفرمایید که اردو به قومانده روسها بخاطر داوود خان کودتا کرد. شکی نیست که در کودتای ۲۶سرطان داوود خان دستهای نامریی روسها دخیل بود، ولی نیروهای مسلح افغانستان از این آګاهی نداشتند که کودتا از جانب کی برای چه کسی صورت میګیرد. و باید هم چنین باشد که اردو باید دنبال اوامر و قومانده سرانش برود، نه کسی دیګر.

بدون شک که یکتعداد احزاب جهادی پیشین مانند، حزب اسلامی، جمعیت اسلامی و اتحاد اسلامی هریک از خود پوهنتونهای حربی داشتند، ولی آن پوهنتونهای نمیتوانستند که جایګزین اردوی افغانستان میشد. هدف حزاب جهادی از ساختن همچو پوهنتوها این بود تا جوانان را بخاطر مقابله فوری به جبهات سوق دهند.

در پایان این نوشتار میخواهم که یک نکته دیګر را نیز خدمت شما تقدیم نمایم که باید در تحلیل مسایل سیاسی کاملا بیطرف باشیم. اګر اګاهان اوضاع سیاسی کشور هم کورکورانه دنبال منافع شخصی و حزبی بروند، لاشک که کشور به حالت رقتبارتر مواجه خواهد شد.

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا