خبر و دیدگاه

آزادی بیان بدون گوش شنوا

freedom_of_speech

بحث در مورد آزادی بیان در افغانستان زیاد هم آسان نیست. از این که دیده می شود صدها رسانه چاپی، صوتی، تصویری و الکترونیکی در کشور فعال اند، چنین استنباط می شود که آزادی بیان در افغانستان وجود دارد، اما اگر به جایگاه محتوایی و کیفی این تعداد رسانه در جامعه نظر انداخته شود، این دستاورد مدرن جامعه سیاسی افغانستان به چشم نمی آید و به نظر می رسد که این محصول در میان دیگر دستاوردهای حاصل شده در فراینده دموکراتیزه شدن افغانستان گم شده است.

شکی نیست که از نظر موجودیت مصداق نمی توان در مورد موجودیت یا عدم موجودیت آزادی بیان در افغانستان به جدال پرداخت. نشر یا توزیع یا قابلیت دسترسی به نشرات مختلف در بسیاری از مناطق افغانستان، نشان می دهد که در جامعه ما مانع رسمی حکومتی در برابر آزادی بیان وجود ندارد.
البته باید به این مساله نیز توجه کرد که در برخی موارد عدم کنترول بر فعالیت های رسانه ای، ناتوانی در مهار آن بوده است، در  حالی که اراده برای کنترول آن وجود داشته است. مثلا آن گونه که شنیده می شود، در برخی از مناطق ولایت غزنی صدای طالبان از طریق موج های «اف ام» شنیده می شود. برخی از گزارش ها حاکی از این است که در قسمت هایی از ولایت خوست نیز می توان «صدای شریعت» طالبان را شنید. عدم جلوگیری از فعالیت این رادیوها یا نشرات، نبود اراده را نشان نمی دهد، بلکه بیان کننده این است که توانایی لازم برای کنترول و محدود سازی این نوع فعالیت های نشراتی وجود ندارد.
همچنان از طریق سایت های انترنتی نیز طالبان و حزب اسلامی به تبلیغ می پردازند و نظرات خود را منعکس می سازند. توانایی برای محدود سازی فعالیت های رسانه ای الکترونیکی نیز وجود ندارد. دولت اعلام کرده است که تا پایان ماه ثور سال جاری به تکنولوجی ای دست می یابد که دولت را قادر می سازد شبکه های انترنتی را کنترول کرده و از این طریق از فعالیت های انترنتی خلاف اخلاق جلوگیری کند.

به نظر می رسد با پیدا شدن این توانایی در نزد دولت، ایجاد محدودیت در برابر فعالیت های انترنتی طالبان و سازمان القاعده و گروه های تندرو دیگر در قلمرو افغانستان امکان پذیر می گردد. با انتشار خبر تصمیم دولت مبنی بر کنترول نشریات انترنتی، برخی از کارشناسان ابراز نگرانی می کنند که این کار ممکن است منجر به محدود شدن فعالیت های انترنتی در کشور گردد.

آنچه در مورد آن تردید وجود دارد و نمی توان موضع روشنی گرفت، بحث کیفی آزادی بیان می باشد. آزادی بیان بدان جهت اهمیت دارد که بتواند در راستای اصلاحات جامعه مفید واقع شود. با این نگرش می توان موجودیت آزادی بیان در افغانستان را به چالش کشید. زیرا نمی توانیم در مورد موثریت آزادی بیان به عنوان یک اهرم فشار در برابر نابرابری های اجتماعی و سیاسی نگرش متحدانه ای داشته باشیم.

هم اکنون بحث قانون انتخابات در جامعه ما داغ می باشد. بر اساس آخرین خبرها هیاتی از ولسی جرگه شورای ملی با رییس جمهور کشور به توافق رسیده است تا قانون نافذ شده با فرمان تقنینی حامد کرزی را اصلاح کند. به نظر می رسد نظارت مطبوعات و موضع گیری آنان در برابر روند مذاکراتی که برای نزدیک شدن یا نزدیک کردن نقطه نظرات ولسی جرگه و حکومت صورت می گیرد، می تواند به عنوان ترازوی سنجش آزادی بیان در افغانستان باشد.
اگر طرف های مجادله و برخورد بتوانند بر خلاف اصول و پرنسیب قانونی و حقوقی به توافق مستقلانه و فراقانونی ای دست پیدا کرده و آن را در قالب قانون عرضه کنند، روشن خواهد شد که آزادی بیان از نظر کیفی در افغانستان با نقص همراه است. اما اگر رسانه ها و صاحب نظران سیاسی همکار با رسانه ها بتوانند طرفین تقابل را وادار به کنار آمدن در دایره قانونی کنند، می توان تصور کرد که آزادی بیان در کشور کارکرد کیفی خودش را دارا می باشد.
مقاومت هایی که از سوی بسیاری از رسانه ها در برابر عدم شفافیت انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸ صورت گرفت، می تواند از نمونه های آزادی بیان کیفی در افغانستان باشد. برخی از کارشناسان به این باورند که اگر فشار رسانه ها در نکوهش عدم شفافیت انتخاباتی وجود نمی داشت، تقلبات انتخاباتی به صورت گسترده افشا نمی شد.

برخی از کارشناسان به این باورند که یکی از عواملی که باعث شد تا مجادله بر سر قانون انتخابات میان ولسی جرگه شورای ملی و حکومت، با یک تبانی سیاسی خاتمه نیابد، اشراف حساسیت آمیز رسانه های جمعی بر این تقابل بود. این اشراف مانع از این شد که دو نهاد مقتدر جامعه بتوانند با تقسیم و مبادله منفعت و ضرر به یک توافق فراقانونی دست پیدا کنند.

از این رو می توانیم این خوشبینی را داشته باشیم که از نظر کیفی نیز آزادی بیان در حال رشد می باشد و اگر با مانع بازدارنده ای مواجه نشود، می تواند در فرایند دموکراتیزه شدن افغانستان، به جایگاه واقعی خود برسد و نقش بارز تر در تحولات جامعه داشته باشد.

البته نباید قربانی هایی که در این عرصه وجود داشته اند را فراموش کرد. در طول نه سال گذشته تعدادی از فعالین رسانه ای به قتل رسیده اند و تعدادی نیز با ضرب و جرح و تهدید مواجه شده اند. با آن هم دیده می شود که حرکت به سوی نهادینه سازی آزادی بیان متوقف نشده و همچنان ادامه دارد و امید برای اثر بخش تر شدن آن وجود دارد و قطع نشده است.


برگرفته از روزنامه ی هشت صبح

 


نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا