خبر و دیدگاه

“دزد انتخابات، دزد هرچیز دیگر میتواند باشد!”

hamedkarzai_lookingright

رییس جمهور کشور جناب حامد کرزی زمانی که مقررهء دلخواهش مبنی بر “افغانی” شدن کمیسیون سمع شکایات انتخاباتی از سوی شورای ملی رد گردید، در جمع اعضای کمیسیون انتخابات سخنان خشم آلودی ابراز داشتند که برای همگان در داخل و خارج از کشورجالب بود. ایشان درین سخنرانی نه تنها رای قاطع شورای ملی در مورد مقررهء دلخواه شان را خارجی انگیخته خواند بلکه کلیه مشکلات دامنگیر حکومتش، از فساد اداری گرفته تا تقلب های گسترده در انتخابات ریاست جمهوری را کار خارجی ها قلمداد کرد.

جنبهء اصلی سخنان کرزی اینست که گویا تنها خود شان درستکار اند و دیگران همه متقلب و نوکر خارجی. درین رابطه شاید همان قصه بهترین مصداق باشد که مرد پیری در یکی از شاهراه های یک شهر بزرگ به سرعت موتر می راند که زنگ تیلفون دستی اش به صدا می آید. وقتی گوشی را برمیدارد، خانمش از او می پرسد که در کدام جاده است. مرد پاسخ میدهد که در فلان شاهراه. خانمش برایش می گوید که به هوش باشد که همین حالا در رادیو پیوسته پلیس خبر میدهد که دران شاهراه یک دریور در جهت مخالف ترافیک به سرعت موتر می راند. مرد به بسیار سادگی پاسخ میدهد که درین شاهراه همه مخالف ترافیک میرانند، جز من …

بلی، آقای کرزی نیز تصورمی فرمایند که همه خلافکار و متقلب اند جز خودشان.

آنچه جناب کرزی با کمیسون انتخابات مطرح کرد، تنها نبود چند گفتهء مشابه دیگر نشان داد که کشور به راستی هم با بحران رهبری روبروست. به گزارش رسانه ها، ایشان در نشستی ویژه با برخی از اعضای شورایملی گفته است که اگر خارجی ها براو فشار بیاورند و خواست هایش را نپذیرند، به طالبان خواهد پیوست. همچنان در گردهمایی مردم کندهار اظهار داشت که گویا خود را از خارجی ها خلاص کرده است و باید طالبان نیز چنین کنند.

این سخنان کرزی عمق فاجعه یی را برملا می سازند که کشور دران غرق است. رییس جمهور کشور که باید حامی منافع مردم باشد، آنها را تهدید می کند که به دشمنان شان خواهد پیوست؛ اختیار اداره امور کشور بدست کسی است که بدون هیچ شرم و حیایی تقلب می کند و اتهامش را به سادگی آب خوردن به دیگران می بندد؛ زمامدار کشور کسی است که خیر خود و خانواده اش را خیر همهء ملت میداند و مخالفت نمایندگان مردم کشور با برنامه های شخصی، خود محورانه و استبداد گرایانهء خویش را ناشی از ارادهء خارجی ها می داند و سرانجام آن که باید حامی مردم باشد، منافع مردم را برای نیل به اهداف شخصی خویش گروگان گرفته است- یا باید به خواست شخصی او سرخم کرد یا این که او به طالبان خواهد پیوست!

رییس جمهوری که همه تصور می کنند، تحصیل کرده است وبه  ارزش های تمدن امروزی و مدرن اعتقاد دارد، به خاطر بهانه های خصوصی و خود محورانهء خویش کلیه ارزش های قانون اساسی، مسوولیت هایش در جایگاه یک رییس جمهور در برابر مردم و جامعهء جهانی و خواست ملت برای رهایی از طالبانیزم و دهشت افگنی را نادیده گرفته و به طالبان می پیوندد. آیا کسی که یک روز به مکتب رفته باشد و ذره یی اعتقاد و باور به تمدن، فرهنگ و دانش داشته باشد، حاضر می شود برای یک لحظه ننگ ایستادن در پهلوی گروهی جاهل، خود فروخته، مزدور، عقب مانده، وحشی و دد منش را بپذیرد؟ طالبان تنها زمانی قابل پذیرش اند که دیگر “طالب” نباشند. ما می خواهیم که طالب  “طالبگری” را رها کند و مانند هر انسان دیگری به جامعهء خود بپیوندد. اما “طالب” شدن رییس جمهور، واقعاً فاجعه است. چه چیزی ارزش بالاتر از تمدن و همنوایی و همسانی با جهان انسانیت را دارد که جناب کرزی از آن می گذرد و می خواهد به “طالبان” بپیوندد؟

تا جایی که خبر ها می رساند، دلیل و انگیزهء خشم رییس جمهور تقاضای مقامات امریکایی مبنی بر کنارگذاشتن برادرش احمد ولی کرزی از قدرت در قندهار نیز هست. هیچگونه انگیزه ملی و منافع ملی یی که برای مردم کشور، شورای ملی، کابینه و یا جامعهء مدنی در کشور شناخته شده باشد، سبب این خشم و بهانه گیری و ناز وادا نیست. به همین دلیل است که از شورای ملی گرفته تا جامعهء مدنی و جهانیان گفتار جناب کرزی را ناپذیرفتنی و باور نکردنی یافتند. خواست ملل متحد مبنی بر جایگزینی افراد خارجی در کمیسیون سمع شکایات، مورد پذیرش مردم و شوایملی است. این کار نه استقلال کشور را به خطر می اندازد و نه هم حاکمیت ملی را. این کار کمک می کند تا در پروسهء انتخابات شفافیت تامین شود و از تقلب جلوگیری به عمل بیاید. آقای رئیس جمهور که با تقلب به کرسی ریاست جمهوری رسیده اند می خواهد پس از کمیسیون انتخابات، با در اختیار گرفتن کمسیون سمع شکایات در انتخابات شورای ملی نیز دست دراز داشته و پارلمان آیندهء کشور را نیز به خواست خود دستچین نماید. ازینروست که خواست ایشان با خواست ملل متحد و شورایملی در می افتد. ناکامی کرزی درین برنامهء ایشان را به گفتهء یکی از نویسندگان کشور به نشان دادن واکنش های هستریک کشانده است.

به گفتهء یکی از روزنامه های کابل آقای کرزی خرد و هشیاری سیاسی مردم کشور را نادیده می گیرند. اظهاراتی که آقای کرزی می کنند در سطح عوام الناس پنجاه سال پیش در کشور است. ایشان در کندهار خطاب به طالبان می گویند که گویا از قید خارجی ها خلاص کرده و باید طالبان نیز چنین کنند. اما مردم میدانند که رهایی از چنگال خارجی با گفتن یکی دو حرف احساساتی و عامیانه میسر نمی شود. از همین روست که سخنان کرزی همنوایی مردم را در پی نداشت.

سخنان کرزی اشتباهات بزرگ و جبران ناپذیر سیاسی را در پی داشت. نخست این که کرزی از طریق یک پروسه دموکراتیک، ولو هرقدر ناقص، در راس ادارهء امور رسیده و همه کشور های جهان حکومتش را به رسمیت می شناسند. ایشان با کدام عقل و درایت سیاسی خود را با طالبان در یک سطح قرار میدهند؛ طالبانی که ساخته و پرداختهء سازمان استخباراتی کشور همسایه بوده و به خاطر تامین منافع آن کشور مشغول فعالیت بوده هیچگونه مشروعیت سیاسی و بین المللی ندارند. آیا کرزی اینقدر سواد سیاسی ندارد که خواست های طالبان تنها رو پوش است برای بدست آوردن اهداف سیاسی کشور همسایه؟ این به جایش که جناب کرزی هم خود را مزدور میداند و هم طالبان را و اظهار میدارد که ایشان خود را، با چند حرف مفت، از خارجی ها خلاص کرده است و باید طالبان نیز چنین کنند.

حضور خارجی ها و طبعیت رابطهء خارجی ها با کشور ما از همان آغاز ماهیت اینچنینی داشته است اما مردم برای رهایی از دیو فقر، بیسوادی، مزدوری، ویرانی، وحشیگری، قتل عام، زمین سوزی، زن ستیزی، قومپرستی و هزاران کنش غیر انسانی دیگر طالبان حضور خارجی ها را پذیرفتند. اگر حضور جامعهء جهانی در کشور ناروا باشد، ریاست جمهوری جناب کرزی نیز ناوراست. مردم جامعهء جهانی، نیرو  های ناتو و کرزی را به گونهء یک بستهء به هم پیوسته پذیرفته اند. عقل مردم چنین حکم می کند که چاره یی جز نوشیدن همین معجون، ولو هر قدر تلخ، نداشته اند.

جناب  کرزی باکدام رشته ها در چنگال خارجی قرار داشتند و چه عواملی ایشان را به خارجی ها وابسته کرده بود؟ طبیعت این وابستگی از چه منوالی بوده است و اکنون چگونه ازآن وابستگی ها رهایی یافته اند؟ کشور ما همین اکنون از نگاه اقتصادی و نظامی وابسته با خارجی هاست. این وابستگی مجبوریت مردم ماست و آنها به خوبی می دانند که توان رهایی ازین بند را تاهنوز ندارند. مگر آقای کرزی چه کاری کرده است که دیگر درین بند نیست؟ آیا در ده سالی که گذشت جناب کرزی توانسته است که ازین دو مدرک کشور را روی پای خودش ایستاده کند؟ اگر چنین کاری را کرده نتوانسته است، چگونه خود را رها کرده است؟

رهایی از حضور خارجی ها در کشور زمانی میتواند میسر باشد که مردم کشور به چنان وحدت ملی یی برسند که بتوانند ازهمدیگر مطمین شده و چون مشتی محکم در برابر خارجی ها بایستند. آیا جناب کرزی درین نه سال برای ایجاد و تحکیم وحدت ملی کاری کرده است؟ در حکومت کرزی تامین خواستهای قومپرستانهء مشتی فاشیست رویدست است و درین نه سال فضای بی اعتمادی قومی به خاطر برتری جویی های تیم حاکم به اوج خود رسیده است. با کدام قوت ملی جناب کرزی توانایی مقابله با خارجی ها را در خود می بیند؟

اظهارات عامیانهء کرزی در سطح تبلیغات عوامفریبانه بوده است و در همان سطح تبر طالبان را دسته داده است. طالب نه توانایی درک مجبوریت های اقتصادی کشور را دارد و نه هم هرگز برنامه یی برای تامینات اقتصادی کشور و مردم داشته اند. طالب وظیفهء تامین منافع آی اس آی که همان عمق ستراتیژیک است، را دارد. دو سه هفته پیش، کنفرانسی در پشاور دایر گردیده بود که پشتون های صوبه سرحد دران از دخالت پاکستان در افغانستان به خاطر شکایت کرده و اظهار داشتند که پشتون های دو سوی سرحد به خاطر عمق استراتیژیک پاکستان کشته میشوند. اینست ماهیت طالبانی که جناب کرزی به آنها می خواهند پیوست.

مصیبت و فاجعه اینجاست که رئیس جمهور کشور ما درک درستی از طالبان نداشته و واکنش ایشان ریشه یی در هیچگونه دیدگاه ملی و استراتیژیک سیاسی ندارد. ورنه این چنین خیره سرانه تهدید پیوستن به طالبان را پیش نمی کشید.

واما دیگران در مورد عصانیت های کرزی چه گفتند؟

تامس فریدمن نویسندهء نیویارک تایمز، در پیوند با سخنان خشم آلود آقای کرزی نوشت که امریکا سه اصل سیاست در خاورمیانه را در رابطه با کرزی نادیده گرفته است.  یکی این که وقتی چیزی را به نام اصلی اش نشناسید، خود را به جنجال انداخته اید. او می گوید، کرزی کسی است که انتخابات ریاست جمهوری را دزدید و آنها آنرا نادیده گرفتند. تامس فریدمن می افزاید، کسی که انتخابات را بدزدد، هرچیز دیگری را میتواند بدزدد. دوم این که هرگز نباید بیش ازانچه مردم شرق میانه خود برای خود می خواهند، غرب برای شان بخواهد. هدف فریدمن اینست که باید به مردم این کشور همانقدر دموکراسی خواست که آنها خود می خواهند. البته آقای فریدمن تصور می کنند که رییس جمهور یعنی نمایندهء مردم، که باید چنین باشد اما آیا با درنظرداشت کنش های آقای کرزی نیز میتوان این اصل را پذیرفت؟ اصل سوم از نظر آقای فریدمن اینست که آنچه رهبران خاورمیانه در دیدار های خصوصی به زبان انگلیسی به آنها (غرب و امریکا) می گویند، اهمیت ندارد، بلکه مهم آنست که آنها به زبان خود در برابر مردم خود می گویند.

معاون پیشین نمایندهء سازمان ملل در کابل گفت: “کرزی احتمالاً از مواد مخدر استفاده می کند…”

یک نویسندهء هندی به نام “بدراکمار” که برای ایشیا تایمز آنلاین می نویسد، واکنش های کرزی را ناشی از به تنگ آمدن او از پیشبرد برنامه یی زیرنامه “افپک” زیر نظر پیترهالبروک نمایندهء خاص امریکا در امور افغانستان و پاکستان خوانده است. گرفتاری سردسته های طالبان از سوی پاکستان در هنگامی که کرزی نزدیک بود با آنها برنامهء آشتی ملی اش را متحقق سازد و دشمنی پاکستان با “پوپلزی  ها” که گویا حاکمیت پاکستان را هرگز نخواهند پذیرفت، از دلایلی اند که این رویارویی کرزی با پاکستان و واکنش ایشان در برابر جامعهء جهانی را توجیه می کند.

حتی اگر گفته های این نویسندهء هندی را بپذیریم، بازهم آیا واکنش کرزی پاسخ معقولی به شرایط فرضی این نویسنده است؟ آیا اگر چنین باشد، لازم نبوده است که آقای کرزی در مشوره با شورایملی، جامعهء مدنی و ذهنیت عامهء مردم کشور به طرح برنامه های سیاسی معقول در برابر تهدید ها پرداخته و همهء ملت را در آنچه روی دست دارد شریک بسازد؟ حتی اگر کرزی درین راه برحق هم باشد به همان بازیکنی در فتبال میماند که می خواهد به تنهایی گول کند. اینچنین اشخاص همیشه سبب شکست تیم به خاطر خود خواهی خودش می شود. البته این بهترین و مثبت ترین سناریو برای توجیه واکنش های کرزی است و نویسندهء هندی نیز روی بهترین سناریو حساب کرده است که بازهم برای کرزی امتیازی نمیتواند بدهد.

در داخل کشور، جز درباریان و سخنگویان مامور، کسی و مرجع دیگری اعم از رسانه ها و سازمان های سیاسی پیدا نشده است که اظهارات کرزی را تایید کرده و توجیهی برایش یافته باشد. ازینروست که حرف های رییس جمهور برای هیچکسی پذیرفتنی نبوده و در دایرهء عقل متعارف قابل درک نیست.

 


نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا