خبر و دیدگاه

رهبران افغانستان باید ازعراق بیاموزند

karzai_talabani

روز هفتم مارچ  سال جاری مردم عراق دومین دور انتخابات پارلمانی  خویش رابرگزار نمودند.  دولت عراق با اتکاء به نیروهای خود امنیت مردم عراق را تامین نمودند و به استثنای چند حادثه تروریستی در مجموع انتخابات آزاد و دموکراتیک نظر به گفته مردم عراق و ناظران بین المللی برگزار شد. هم مردم عراق  و هم جامعه جهانی از برگزاری این انتخابات استقبال نمودند. انتخابات عراق در واقع به یک جشن ملی درسایه دموکراسی و اتحاد اجتماعی تبدیل شد. بدین ترتیب مردم عراق نشان دادند که شایسته دموکراسی، ثبات و آزادی هستند.

اخیراً افغانستان دومین انتخابات ریاست جمهوری خویش را برگزار نمود که در نتیجه تقلبات گسترده   باعث بحران شدید اجتماعی و سیاسی شده و سر انجام یک حکومت نا مشروع را به ارمغان آورد و بدین تر تیب باعث شکست دولت سازی و قانون اساسی و بد نامی دموکراسی در افغانستان شد. اینک دولت کرزی در سلسله تلاشهای انحصار طلبی  خویش با استفاده از رخصتی پارلمان افغانستان قانون انتخابات کشور را تغییر داده تا در انتخابات پارلمانی آینده ار گان قانون گذاری کشور را زیر کنترول خود بگیرد.

درین مقاله  تلاش صورت گرفته به  دو پرسش اساسی پاسخ جستجو شود: نخست اینکه چرا  در عراق رهبر و یا رهبران در نتیجه انتخابات آزاد و دموکراتیک برگیزه می شوند ولی در افغانستان از طریق تقلب، توطئه و مداخلات خارجی ها؟

دوم اینکه چرا عراق به سوی ثبات و ساختن دولت – ملت به پیش میرود ولی افغانستان به بی ثباتی و دولت ناکام؟

با اینکه افغانستان از بسیاری نقطه نظر ازساختار پیچیده قومی، موقعیت جغرافیایی ، ساختار کوهستانی، عقب ماندگی شدید اقتصادی، نبود منابع طبیعی نظیر نفت، سطح سواد و فرهنگ با عراق  تفاوت دارد، ولی این دو کشور در چند سال اخیر به دلایل اشغال و جنگ همواره در صدر اخبار داغ جهانی قرار داشته اند و آموختن به تجارب یک دیگر نیاز دارند.

نخست باید گفت  در آغاز اشغال عراق   امریکا و بریتانیا نه تنها با مخالفت و مقاومت مردم این کشور مواجه شدند، بلکه  تمام جهان اشغال عراق را محکوم کردند. اما در افغانستان  بعد از سقوط طالبان در پی حملات غرب    مردم افغانستان و جامعه جهانی از آن استقبال نمودند. در واقع افغانستان تولد دوباره یافت، ثبات، دولت سازی و بازسازی آن در مرکز توجه جامعه جهانی قرار گرفت.

در زمانیکه عراق در نتیجه مقاومت مردم این کشور برای اشغالگران به جهنم روی زمین مبدل شده بود، امریکاییها از افغانستان بحیث “داستان موفق” به جهانیان ترسیم  میکردند  و رییس جمهور بوش حتا افسوس می خورد اگر عراق رهبری مثل کرزی می داشت، گل و گلزار میشد.   اما حالا وضعیت بر عکس شده  است؛  داستان “موفق” افغانستان به “داستان شکست” تبدیل شده است و  رییس جمهور آن حامد کرزی به عنوان   فاسد ترین و متقلب ترین مرد در جهان توصیف میشود.

امروز عراق بسوی ثبات و دموکراسی به پیش میرود ولی افغانستان بسوی بحران و فاجعه. در عراق تسلیمی سرنوشت کشور به دولت و مردمش مطرح است، اما در افغانستان بازار معامله و حتا تسلیمی مجدد افغانستان به طالبان و پاکستان  مطابق به سناریوی انگلیسها در دستور روز قرار دارد.  در عراق حرف از خروج قوت های خارجی زده می شود،اما در افغانستان شاهد افزایش قوت های خارجی هستیم. این در حالیست که ملیشه سازی عراق بحیث یک الگوی موفق برای افغانستان کاپی میشود.

در عراق با تروریستان می جنگند ولی در افغانستان به تروریستان عذر می کنند، رشوت می دهند و حتا آنها را بحیث« ریشتینی بچیان» می نامند.  مردم عراق با گذشت هر روز با خود باوری  دست مییابند ولی   افغانستان   بطرف بحران اعتماد ملی ،همپاشیدگی اجتماعی و قومی و فرهنگی به پیش میرود.

اما  مهمترین  تفاوت ها میان افغانستان و عراق را می توان در وجود رهبران آن دید. با آنکه در عراق رهبران مثل افغانستان توسط غرب بقدرت رسیدند ولی رهبران عراق برخلاف رهبران افغانستان مسوولانه در کشور شان کار می نمایند و از حضور قدرت های اشغالگر بیشتر برای منافع کشور شان استفاده می کنند تا منافع شخصی و خانوادگی شان. چنانچه در عراق رهبران و اعضای خانواده شان نه در قاچاق مواد مخدر متهم هستند و و نه آلوده به فساد و غارت کمک های جامعه جهانی. ولی در افغانستان شغل اصلی برخی رهبران سیاسی و اعضای خانواده شان را قاچاق مواد مخدر و حیف و میل کمک های جامعه جهانی تشکیل می دهد.

رهبران عراق بر خلاف رهبران افغانستان تلاش می نمایند که از خود ومردم شان تصویر مثبت و متمدانه در جهان ترسیم کنند. چنانچه بسیاری عراقی ها شعیه و سنی و کرد ها، مذهبی و یا لائیک از دموکراسی بحیث بهترین رویکرد   سیاسی بجای دکتاتوری صدام حسین  استفاده می کنند. اما در افغانستان رهبران مثل خانهای  قبیلوی حکومت می کنند؛  آنها نه به قانون ساخت خود شان احترام می گذارند و نه پروای مردم را دارند.  در نتیجه آنها از دموکراسی بیشنر بحیث ابزار غارت گری، چور و چپاول و امتیاز طلبی استفاده می کنند.

واقعیت تلخ اینست که حتا   وطن دوستی بسیاری رهبران سیاسی افغانستان با عراقی ها قابل مقایسه نیست. برخی ازین رهبران بد ترین نمونه سر سپردگی به خارجی ها هستند که حتا کمتر در وجود شاه شجاع درانی دیده شده بود. این در حالیست که مردم افغانستان قربانی خود خواهی  رهبران دست نشانده هستند و در نتیجه  بهترین فرصت تاریخی را که بعد از سقوط طالبان نصیب آنان شده بود از دست  رفت. بدینگونه جهان را از افغانستان دلسرد ساخته و آنها مردم این کشور را شایسته حکومت فاسد، متقلب و قانون ستیز دانسته و بجای دموکرات برای آن دکتاتور آرزو می کنند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا